پيرامون جايگاه آخرين كتاب حسن ذوالفقاري
كتابي براي استفاده هنرمندان رشتههاي مختلف
امير مهنا
ژانر پهلواني يكي از انواع مهم ادبيات داستاني در جهان است. اين نوع ادبي در ايران، قصه خيالي منثور يا منظومي است كه به وقايع غيرعادي يا شگفتانگيز توجه ميكند و ماجراهاي عجيب و غريب و عشقبازيهاي اغراقآميز يا اعمال سلحشورانه را به نمايش ميگذارد. اين افسانهها بيشتر، قصههاي خيالي است كه جنبه سرگرمكنندگي دارند. هدف از اين كتاب، بازشناسي، معرفي و تجزيهوتحليل افسانههاي پهلواني ايران، بررسي سير تحول و تطور اين نوع ادبي در بستر تاريخي و اجتماعي، نشان دادن جايگاه و ابعاد هنري افسانههاي پهلواني فارسي و پيشنهاد استفاده از اين ظرفيتهاي ناشناخته و ارزشمند در هنرهاي سينما، تئاتر و پويانمايي است. ابعاد هنري اينگونه متون داستاني عاميانه تا به حال، هم براي جامعه ادبي و هم براي جامعه هنري ناشناخته و پوشيده مانده است. اين پژوهش از اين ارزشهاي نهفته، پرده برميدارد و به هنرمندان و هنرپژوهان، اطلاعات ارزشمندي ارايه ميدهد و ميتواند الگويي براي ديگر تحقيقات بينرشتهاي (از جمله هنر و ادبيات) باشد.
برخي افسانههاي پهلواني مورد مطالعه در اين كتاب، در كتابها و مقالههايي جداگانه و به شكل پراكنده معرفي يا تجزيهوتحليل شدهاند، اما اين نوع ادبي مهم و سرشار از اطلاعات تاريخي، اجتماعي، داستاني و هنري، هنوز در قالبي واحد و منظم، دستهبندي و معرفي نشده است. با اينكه امروزه در دنياي هنر، بازآفريني و بازنگري و بهروز كردن افسانهها و رمانسها و در كل فرهنگ عامه، به شيوههاي مختلف، مورد توجه هنرمندان و هنرپژوهان جهان قرار گرفته است، در ايران هنوز بسياري از هنرمندان و نمايشنامهنويسان يا برنامهريزان ادبيات كودكان و نوجوانان، از ظرفيتهاي سرشار اين نوع ادبي براي بازسازي و بهروز كردن جنبههاي مثبت اين نوع داستاني اطلاعات كافي ندارند يا چنانكه بايد و شايد به اهميت و جايگاه ارزشمند آن اعتقاد ندارند. اهميت اين تحقيق اين است كه در كل، يك نوع ادبي پربار و برگ را بررسي و نظريهپردازي ميكند و ابعاد گوناگون ادبي، هنري و مردمشناختي آن را نشان ميدهد.