لشكري يكنفره
احسان شمس
محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان، در سفر اخير خود به ايالات متحده مصاحبهاي با شبكه تلويزيوني فاكسنيوز انجام داد كه از بسياري جهات جالب توجه است. اين خاص بودن از اين جهات است كه اولا شبكه فاكسنيوز از جمله شبكههاي مورد توجه جمهوريخواهان تندرو و بالاخص شخص ترامپ است. مصاحبه با اين شبكه تلاش براي نفوذ در افكار اين طبقه از جامعه سياسي ايالات متحده است. ثانيا موضع جديد دستگاه ديپلماسي كشور پس از اعلان سياست جديد ترامپ، مبني بر به صفر رساندن فروش نفت ايران تلقي ميشود كه از نيويورك مخابره خواهد شد. از همين جهات اين مصاحبه حاوي نكات بسيار دقيقي بود كه آن را درخور بررسي و كنكاشي مجدد قرار ميدهد. اما در اين مصاحبه چه گذشت؟
1- اولين موضوعي كه در آغاز مصاحبه در زمان احوالپرسي بهصورتي آشكار به چشم ميآمد اعتماد به نفس بالاي محمد ظريف بود. او براي مصاحبه با اين شبكه پرطرفدار و پرنفوذ امريكايي نه ذوقزده بود و نه مرعوب و از موضعي بالا با مجري (كه البته از مشهورترين مجريان امريكايي بوده و چندين مناظره رياستجمهوري ايالات متحده را بر عهده داشته) صحبت ميكرد و اين موضع بالا را تا آخر مصاحبه حفظ كرد. تن صداي او متوسط، ولي رساست و هوشمندانه دامهاي اجرايي مجري را شناسايي و پاسخي قاطع به هر كدام داد. در اين باره تسلط چشمگير وزير ايراني بر زبان انگليسي را نبايد از نظر دور داشت كه سبب ايجاد ارتباطي بهتر با مخاطب امريكايي ميشود. ايجاد اين ارتباط است كه وزير امور خارجه ايالات متحده را نگران كرده و او بارها سعي در تخريب شخصيت ظريف - با استفاده از اينكه ظريف هم تندرو است - داشته است. تسلط و قدرت برقراري ارتباط فرامرزي؛ موضوعي كه در كمتر سياستمدار ايراني به چشم ميخورد.
2- در ابتداي مصاحبه، محمدجواد ظريف به معرفي گروه «ب» پرداخته و اهداف آنان را مورد بررسي قرار ميدهد؛ با تاكيد بر اين نكته كه اين گروه، بر خلاف جامعه جهاني و سياست رييسجمهور ايالات متحده سعي در به راه انداختن جنگ عليه ايران را دارند. اين روش هوشمندانه چند هدف دارد؛ اولا اينكه ايران به هيچوجه خواهان آغاز جنگ نيست. ثانيا تلاشي است براي ايجاد شكاف در ميان سران كاخ سفيد و مجبور كردن آنان به اتخاذ موضعي تدافعي. تيري كه دقيقا به هدف نشسته و بولتون و وزير امور خارجه امارات متحده عربي سريعا به موضعگيري پرداختند. آقاي ظريف با يادآوري مواضع انتخاباتي ترامپ مبني بر اينكه او به هيچوجه مايل به ايجاد جنگ جديدي نيست، وجود نفوذ خارجي و گروه «ب» در هيات حاكمه امريكا را گوشزد ميكند و البته تمامي اينها با استفاده از ادبيات ديپلماتيك و كاملا محترمانه. او براي نتانياهو و بولتون از عنوان «آقا» استفاده كرده و عنوان «رييسجمهور» را براي ترامپ استفاده ميكند تا مقاومت ذهني مخاطب را در مورد حقانيت موضع خود بشكند. مضافا اينكه ثابت كند ايران حتي از دشمنان خود به احترام ياد ميكند؛ خواه آنان هر ادبياتي را در مورد ظريف به كار برند. علاوه بر اين منطق و قدرت استدلال در سخنان ظريف موج ميزند و اين خود، توان تاثيرگذاري و تسليم مخاطب را افزون ميكند. تمامي استدلالهاي وزير ايراني براي توصيف قصد گروه «ب» برگرفته از سخنان منتشر شده خود آنان است و نه انتزاعي. او از سخنان نتانياهو مبني بر دشمني خود با برجام و تلاش براي به شكست كشاندن آن و همچنين سخنان بولتون در جمع منافقين و آرزوي او در سقوط نظام ايران ياد ميكند كه همه اين سخنان را شنيدهاند و به اين ترتيب مجري را از ادامه بحث در آن باره منصرف ميكند.
3- سوال بعدي در مورد موضع ايران درباره عدم تمديد تعليق تحريم نفتي ايران است كه از
12 ارديبهشت اجرايي ميشود. ظريف پاسخ ميدهد كه هدف ايالات متحده تنها نفت نيست بلكه هدف اصلي به زانو درآوردن ايران است و براي اثبات اين حرف به جلوگيري از ارسال كمكهاي ايرانيان خارج از كشور به سيلزدگان ياد كرده و به درستي استدلال ميكند كه هدف اين اقدامات نه نظام ايران كه مردم ايران است. با اين استدلال دو نكته مورد توجه قرار ميگيرد: اولا اينكه هدف ايالات متحده - بر خلاف تبليغاتي كه صورت ميدهند- مردم ايران است و دوم آنكه شكافي ميان مردم و دولت ايران وجود ندارد و نميتوان آنان را از هم متمايز كرد؛ بلكه بر عكس اين اقدامات باعث وحدت ملي بيشتر ميشود. هنر ديگر وزير در اين است كه كشورهايي كه با پذيرفتن قانون داخلي امريكا به نظام حاكميتي خود، بهنوعي سيادت ايالات متحده بر خود را پذيرفتهاند، تحقير ميكند. با اين پاسخ مجري به سراغ سوال ديگري ميرود.
4- سوال بعدي مجري اينگونه است كه برخلاف اظهارات وزير كه ايران را كشوري قرباني نشان ميدهد، ترامپ ايران را كشوري شرور ميداند و براي اثبات حرف خود به كشته شدن 600 سرباز امريكايي در جنگ عراق اشاره كرده و ادعا دارد توسط سپاه كشته شدهاند. ظريف اينگونه پاسخ ميدهد كه ايران هرگز با سربازان ايالات متحده در عراق نجنگيده، بلكه با داعش نبرد كرده و اظهارات ترامپ در مناظره با هيلاري كلينتون – كه در آن ترامپ ميگويد ايران در حال كشتن داعش است و او از اين موضوع خشنود است- را به عنوان شاهد سخن خود ميآورد. اين حضور ذهن و پاسخ قاطع مجري را سعي در دور كردن موضوع از عراق واداشت و گفت اما سپاه به مليشايي مانند حزبالله و حماس پول ميرساند در حالي كه سوال او متوجه عراق بود؛ نه لبنان و فلسطين. با اين وجود دكتر ظريف يادآور ميشود كه در چند روز پيش مراسم تجليل از شهداي ايران در عراق برگزار شده و همچنين به گفته خود ترامپ 7 هزار ميليارد دلار در منطقه هزينه كرده، حال چگونه توقع داريد ايران در منطقه خود هزينه نكند و بعدا يادآور ميشود كه اين اتهامي خطرناك و تلاش گروه «ب» براي بهانهسازي شروع جنگي است. اي كاش دكتر ظريف در كنار اشاره به هزينه بالاي ايالات متحده به اين نكته هم اشاره ميكرد كه با وجود اين هزينه هنگفت رييسجمهور ايالات متحده بايد بهصورت شبانه و مخفي به عراق برود؛ يا اين نكته كه هزينه منطقهاي ايران براي مهار داعشي است كه با دلار نفتي سعودي و اماراتي ساخته شده و حتما ايالات متحده از آنان با خبر است.
5- مجري سوال بعدي خود را در مورد برنامه موشكي ايران و بالاخص موشكهاي ماهواره بر آغاز ميكند و مدعي است كه ايران قطعنامه 2231 شوراي امنيت را نقض كرده است. وزير پاسخ ميدهد كه آن قطعنامه دو ضميمه دارد كه يكي از آنان برجام است كه ترامپ به صورت يكجانبه از آن خارج شده و آن را نقض كرد. بنابراين ايالات متحده امريكا نميتواند در موضع نقاد حقوق بينالملل قرار گيرد. علاوه بر اين طي آن قطعنامه تنها طراحي موشك با اهداف حمل كلاهك هستهاي منع شده و نه موشكهاي بالستيك و ايران هيچگونه برنامه و طرح توسعهاي در اين باره ندارد. اي كاش جناب وزير به گزارشهاي پياپي سازمان بينالمللي انرژي اتمي مبني بر پايبندي تام ايران به برجام، برخلاف بدعهدي ايالات متحده يا شناسايي جولان به عنوان قسمتي از خاك اسراييل توسط ترامپ، با وجود بسياري از قطعنامه شوراي امنيت بالاخص در خصوص مرزهاي 1967؛ يا خروج يكجانبه از پيمان منع گسترش موشكهاي ميانبرد اتمي با روسيه و شروع مسابقه تسليحات اتمي ديگر يا خروج از معاهده پاريس در حالي كه جهان نسبت به وضعيت محيط زيست نگرانيهاي عميقي دارد نيز اشاره ميكرد. با اين روش سياسي دولت ترامپ، بر همگان معلوم ميشود كه كدام كشور شرور است. در ديوان دادگستري بينالمللي نيز در مورد شكايت ايران عليه ايالات متحده به محض احتمال شكست در دعوي، بهصورت يكجانبه از عهدنامه مودت خارج شده است. حال كدام كشور بدعهد است؟
6- تلاش بعدي مجري براي تفوق در مصاحبه، اشاره به قدرتگيري تندروها در ايران و نشان دادن شكاف ميان بدنه قدرت در ايران است. با اين جمله كه «آيا با تضعيف شما و رييسجمهور روحاني به عنوان نيروهاي معتدل، تندروها قدرت ميگيرند؟» ايثارگري وزير محترم در اينجا نمايان است. او كه قرباني تندروهاي داخلي است و حتي استعفاي او نيز در همين راستا تلقي ميشود، منافع ملي را بر منافع حزبي و فكري خود مقدم ميدارد و پاسخ ميدهد در كشور ما قدرت در اختيار مردم است و آنان انتخاب ميكنند چه حزب و گروه و تفكري قدرت را در دست بگيرد. اما آنچه مردم الان به آن اعتقاد دارند آن است كه نميتوان با امريكا وارد تعامل و گفتوگو شد، چرا كه بدعهد است.
7- اما شاهبيت اين مصاحبه در آخر آن است آنجا كه دكتر ظريف ميگويد: ترامپ ميخواهد ايالات متحده را شماره يك جهان بداند اما نميتواند در جهان ناامن كشور اول باشد و البته اين ناامني ناشي از اقدام خود اوست چرا كه به خود و امضاي خود احترام نميگذارد.
كاري كه ظريف در اين مصاحبه كرد با سالها تبليغ و هزينههاي بالا نيز صورت نميگرفت و آن نمايش حقانيت موضع ايران در عرصه بينالمللي است. او از مسير ادب، احترام و استدلال خارج نشد. نشان داد كه موضع ايران برحق است و همين برحقي باعث شد كه اين مصاحبه به سرعت در فضاي جامعه جهاني مورد توجه قرار بگيرد و به ستايش از آن پرداخته شد. او سعي در ايجاد وحدت ملي و به رخ كشيدن آن به جامعه جهاني كرد. اينكه از بروز جنگي جديد در منطقه نگران است اما با تكيه بر مردم از آن هراسناك نيست اما در مقابل راه گفتوگو باز است ولي بر اساس احترام و البته در ابتدا احترام به خود و امضاي خود. اين مصاحبه داراي نكات عميق و درخور توجه بالاخص براي غرب است و ميتواند طليعهاي براي تغيير نگاه غرب به ايران باشد و بايد منتظر ارتباط بيشتر بدنه سياسي ايالات متحده خارج از دولت ترامپ با دستگاه ديپلماسي ايراني باشيم.