ادامه از صفحه اول
مشكل واقعي چيست؟
سياسي شكل نگرفته و منافع خاندانهاي بزرگ، سران قبايل و عشاير و تعدادي سياستمدار و فرمانده نظامي، سرنوشتشان را تعيين ميكند. امريكا در جريان حمله به عراق در فاصله چهارده روز موفق به اشغال نظامي اين كشور شد. آنها قبل از اشغال نظامي اقدام به خريد سران قبايل و عشاير، فرماندهان نظامي و سياستمداران صاحب نفوذ كردند. ولي ايران اينطور نيست. ايران به تعبير سيد جواد طباطبايي يك كشور و يك نظريه است و اين را بايد عميقا درك كرد. اهميت هويت ملي ايرانيان در سخنان محمد حسنين هيكل، خبرنگار فقيد مصري انعكاس دارد، زماني كه گفت مصريها و ساير ملتهاي «عربزبان شده» چون شاهنامه نداشتند، هويت ملي خود را از دست دادند. تئودور نولدكه در كتاب حماسه ملي ايران، عمر حماسههاي ايراني را به دوران حتي قبل از نگارش اوستا ميرساند. ملتي كه داراي چنين قدمت تاريخي است، چگونه ميتواند بسان بعضي كشورهاي عربي منطقه تبديل به عروسك خيمهشب بازي امريكا شود؟ امريكا بايد نگاه و سياستش را نسبت به ايران تغيير دهد و با تغيير اين نگاه، زمينه براي گفتوگو و يافتن راهحل سياسي براي عبور از مشكلات فراهم ميشود. ايران مانعي در ايجاد خاورميانه بزرگ يا خاورميانه جديد، طرحهاي برنارد لوييس تا ريگان، بوش، اوباما و ترامپ است. هنري كيسينجر چندين بار به اين موضوع اشاره كرده است. از نظر كيسينجر، تنها ايران قدرت وحدت شيعه و سني را براي مساله فلسطين و ايجاد جبهه مقاومت دارد. جبههاي كه در مقابل اشغالگري و گسترش سرزميني اسراييل ايستادگي ميكند. جنگ در سوريه و يمن هر دو جنگي عليه نفوذ ايران در منطقه است. وسلي كلارك، فرمانده سابق نيروهاي ناتو در مصاحبهاي در سال 2007 گفت: حكومت بوش درصدد حمله به عراق، سوريه، لبنان، سومالي، سودان و ايران بود. همه اين طرحها با نظم پيش ميرفت تا اينكه موضوع سوريه پيش آمد و دخالت روسيه و ايران مانع از سقوط حكومتبشار اسد
و مانع از تجزيه كشور شد. به ياد بياوريم پيش از سقوط عراق، چگونه ايران و قدرت آن در مرزهاي خويش محصور بود و اكنون اسراييليها ناگزيرند حضور ايران را در سوريه تحمل كنند. اين همه نتيجه خطاي استراتژيك اسراييل و عربستان سعودي، سيا و پنتاگون است كه راهحل را در سالهاي آغازين جنگ سوريه در حمايت از داعش يافتند. امريكا براي ايجاد نظم نوين جهاني با تغيير حكومتها در ليبي و عراق، راهاندازي جنگ در سوريه و حمايت از ائتلاف سعودي عليه يمن، مسوول كشتار ميليونها انسان، نابودي تاريخ و ميراث فرهنگي، اقتصاد و شالودههاي اساسي، خانهها و آوارگي بيش از ده ميليون ليبيايي، عراقي، سوري و يمني در سراسر جهان است. درياي مديترانه گورستان دهها هزار آواره است. آيا امريكا در اين خيال خام است تا ايرانيان را فريب دهد؟
رويت چيزي با چيز ديگر
مجموعه نظام بايد به اين تصميم برسد كه تنها با حضور جريانهاي مختلف و مخالف سياسي ميتوان به راه برونرفت از شرايط سخت كنوني انديشيد. راهي كه پيشنياز آن همدلي و اشتراك نظر جناحها پيرامون منافع ملي كشور و نماد اين وحدت و اتحاد، انتخابات پيشروست. با تاكيد بر اين موارد بايد اضافه كرد كه همدلي و وفاق نيروهاي سياسي در جناحهاي مختلف كشور، حلقه مفقودهاي است كه كمتر از ثمرات آن بهره بردهايم. در همه كشورها جناحهاي مخالف و رودررو، خط قرمز مشتركي دارند و آن منافع ملي است؛ اما در سابقه و حافظه فعاليت احزاب و نيروهاي سياسي كشور ما پس از پيروزي انقلاب در بسياري از موارد جناحها براي حذف رقيب حتي به منافع ملي نيز پشت كردهاند. نمونه آن را ميتوان به وضوح در مخالفت پيشيني و پسيني معترضين داخلي به برجام مشاهده كرد. برجامي كه در صورت تحقق كامل ميتوانست خود راه برونرفتي از اين شرايط دشوار تلقي شود. بايد از اين اشتباهات استراتژيك درس بگيريم. وفاق و همدلي جريانهاي سياسي كشور حول محور منافع ملي نه تنها پيشنياز حل مشكلات كه خود يكي از راهحلهاست. نبايد دشمن را بسيار قدرتمند تلقي كرد. گاهي اوقات مشكل در خود ما است كه انگار براي مواقعي از اين دست، درست تربيت نشدهايم. اگر از ظرفيتها و قابليتهاي درون كشور و جريانهاي رقيب به خوبي استفاده كنيم، بيشك ميتوان تهديدها را به فرصت بدل كرد. جناحهاي سياسي كشور بايد از ديدن يكجانبه امور دست بردارند و به ديدگاه جديد «با هم ديدن» روي بياورند و استراتژي جديدي را براي عبور از وضع حساس كنوني تعريف كنند. به تعبير يكي از محققان فرهنگ باستاني هند، بايد به «سادرشيا» دست يابيم. سادرشيا به معني رويت است اما رويت چيزي با چيز ديگر و از اين جهت در حكم «از دريچهاي ديگر ديدن» است. صرف نظر از بار فلسفي و عرفاني اين اصطلاح در عرصههاي خاكي و زميني هم بايد گاه بتوانيم از دريچهاي ديگر و حتي از دريچه رقيب بنگريم. در وضع حساس كنوني همگان بايد با هم ببينيم و به صورت يك كل واحد عمل كنيم. چنانچه در همه مجموعهها اعضاي مختلف در كنار هم قرار ميگيرند كه عملكردهاي متفاوت دارند اما در قالب مجموعه يك فعاليت و هدف واحد را دنبال ميكنند. در نظام سياسي كشور نيز جريانات مختلف بايد ابزارهايي باشند كه ضمن ديدن ايرادات يكديگر، در نهايت يك فعاليت كلي را دنبال كنند و آن حفظ و حراست از منافع ملي است؛ لذا اقدام اخير رييسجمهور و جناحين اصولگرا و اصلاحطلب را بايد به فال نيك گرفت و آن را راه برونرفتي از وضع كنوني كشور تلقي كرد. اين فرصت بزرگي است كه در پي تهديد ترامپ براي كشور ما ايجاد شده كه اميدواريم ثمرات آن براي مردم ما «كم مباد و دائم افزاينده باد».