پسرفت ميكنيم، پس هستيم!
علي ولياللهي
اوايل فصل بود كه در يادداشتي با عنوان «درجا ميزنيم، پس هستيم» به بررسي كيفيت بازيهاي ليگ برتر پرداختيم. از اين نوشتيم كه چرا هيچ نشان و روزنهاي از بهبود در ليگ ايران ديده نميشود. نه از لحاظ كيفي، نه از لحاظ ساختاري. حالا در آخرين ايستگاه ليگ برتر هستيم. پنجشنبه بازيها به اتمام ميرسد و جام قهرماني اعطا ميشود. فارغ از اينكه كدام تيم قهرمان ميشود، نگاهي به وضعيت تيمهاي حاضر در ليگ برتر نشان ميدهد كه اوضاع از آنچه در ابتداي فصل عنوان كرديم هم نااميدكنندهتر است. قرار نيست با يك حكم كلي تمام آنچه در دستگاه عريض و طويل فوتبال ايران در جريان است را زير سوال ببريم. اما قرار هم نيست كه چشممان را ببنديم و به صرف هواداري بگوييم اين فوتبال لذتبخش است.
پرسپوليس، صدرنشين جدول ردهبندي بعد از برد در هفته بيستوپنجم مقابل سايپا در ورزشگاه آزادي، چهار هفته متوالي است كه برنده نشده. چهار تساوي مقابل ذوبآهن، سپاهان، تراكتورسازي و ماشينسازي. با اين وجود سرخها هنوز صدرنشين هستند و اميد اول قهرماني. جالب است كه پرسپوليس در اين فصل فاصله امتيازي عجيبي هم با رقبايش نداشته است. پرسپوليس در پايان هفته بيستوپنجم تنها پنج امتياز با تيم دوم يعني سپاهان فاصله داشته است و حالا بعد از چهار تساوي پياپي و از دست دادن 8 امتياز هنوز سه امتياز با تيم دوم فاصله دارد! اگر احيانا ذهن شما رفته است سروقت داوري، وزير پرسپوليسي و امثالهم، بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه بحث فقط سر هفته بيستونهم نيست. سپاهان و استقلال اگر بازي مقابل پديده و نفت را ميبردند، باز هم به پرسپوليس نميرسيدند. مساله سر اين است كه حتي اگر در هفته آخر قهرمان ليگ سپاهان بشود يا داور گل استقلال را به اشتباه رد نميكرد و حتي استقلال برنده ميشد، اين معضل هنوز سر جاي خودش باقي بود؛ معضلي كه بهطور مشخص ميگويد در ليگ ايران همه در حال پسرفت هستند و تيمي موفق است كه كمتر پسرفت كند!
متوسط برد تيم صدرنشين كمي بيشتر از 50 درصد و متوسط برد تيمهاي دوم و سوم حتي به 50 درصد هم نميرسد. همچنين ميانگين گل زده هيچ كدام از تيمهاي صدرنشين به عدد 2 نميرسد. مقايسه اين آمار با ليگهاي معتبر اروپايي ظلم بزرگي هم به فوتبال خودمان هم به فوتبال آنهاست. اما مقايسه ليگ ايران با ليگهاي درجه دو اروپايي يا غرب و شرق آسيا نيز نشان ميدهد كه فوتبال ايران در رده باشگاهي روز به روز در حال از دست دادن جذابيتهايش است. اين وضعيت دلايل بسيار زيادي دارد. ايرادات سختافزاري و نرمافزاري، مشكلات مالي، مشكلات ساختاري فوتبال ايران، حق پخش تلويزيوني، فضاي مسموم استاديومها، بودجههاي دولتي و هزار و يك مورد ديگر. فوتبال باشگاهي در ايران وضعيت نامناسبي دارد و آنچه بيش از همه چيز مخاطبان فوتبال را دلسرد ميكند، نبود هيچ ارادهاي براي تغيير شرايط است.
يك فصل ديگر فوتبال ايران در اين هفته به ايستگاه پاياني ميرسد. يك تيم قهرمان ميشود و مراسمهايي هم به همين مناسبت برگزار خواهد شد. روزمرگي فوتبال ايران ورقي ديگر ميخورد و ميرود سراغ فصل جديد. بدون هيچ دورنما و بدون هيچ برنامهريزي بلندمدتي. فصل آينده هم احتمالا با داستانهايي شبيه به همين فصل، برگزار خواهد شد. فصلي كه در آن تيمها كدام قرار است از داوري و نبود پول و امكانات شكايت كنند. فصلي كه قرار است هر چند هفته يك بار جنجالي روي سكوهاي استاديومهايش مشاهده كنيم. فصلي كه در آن هر دو - سه ماه يك بار وزير ورزش قول ميدهد استقلال و پرسپوليس خصوصي ميشوند. فصلي كه هنوز نيامده كيفيت فني و جذابيتش زير سوال رفته است. آيا قرار نيست بالاخره تحولي بنيادين در ساختار فوتبال ايران انجام شود؟