ادامه از صفحه اول
تحليل يك آگهي تسليت
نسل سوم، شامل فرزندان خودش و فرزندان برادران يا خواهرانش.
نسل چهارم، شامل نوههاي خودش ميشد.
مجموعه افراد شامل، پدر، پدرزن، داماد، برادر، عمو، دايي، شوهرخواهر، باجناق، فرزندان و نوهها بود. طبيعي است كه نسل اول بايد متولد صد سال پيش باشد، نسل دوم نيز در دو دهه اول قرن حاضر 1300 تا 1320 به دنيا آمده است. نسل سوم آنان بايد در دهههاي 1340 و 1350 به دنيا آمده باشند و نسل چهارم نيز در دهههاي 1370 و 1380 و 1390 به دنيا آمده است. حال ببينيم اسامي اين چهار نسل چگونه است. همه اين اسامي در آگهي درج شده است.
نسل اول: محمد، مهرعلي
نسل دوم: عليعسگر، ابراهيم، لطفالله، شيرمحمد، بلالمحمد، جعفر، حسين، ابراهيم، حسن، جواد، محمد، محسن، صابر.
نسل سوم: ناصر، كمال، جمال، وحيد، سعيد، نسيم، محمدحسين، رضا، اسماعيل، محمد، علي، صمد، رضامحمد، احمد، حسين.
نسل چهارم: مريم، داتا، نيقا، واكي، داكي، لازاره، آليسا، تايا، ليلي، ارسلان.
در نسل اول و دوم اسامي زنان نيامده، بلكه به صفت كلي زن و خواهر آمده است، ولي در نسل سوم فقط يك مورد به اسامي آنان اشاره شده است. در حالي كه در نسل چهارم اسامي دختر و پسر آمده و حتي در برخي موارد معلوم نيست كه كدام دختر است و كدام پسر! نامهاي نسل اول و دوم تفاوت چنداني ندارند. در نسل اول چون تعداد اسامي كم است، نميتوان اظهارنظر قطعي كرد ولي به نظر ميرسد كه در اين خانواده نامهاي اين دو نسل كمابيش مثل يكديگر هستند. همه اسامي مذهبي هستند و در مجموعه اسامي مذهبي، برخي ملي - مذهبي هستند مثل اسامي ائمه(ع) و برخي نيز مذهبي سنتي يا خردهفرهنگي از گرايش مذهبي هستند. در نسل سوم باز هم همه اسامي مذهبي هستند ولي اسامي سنتي- مذهبي مثل شيرمحمد، بلالمحمد، عليعسگر، ديگر وجود ندارند، بلكه يا اين اسامي ملي ـ مذهبي هستند يا اسامي مذهبي مدرن و مفهومي، مثل وحيد، ناصر، كمال و... نسل چهارم به كلي در فضاي ديگري سير ميكنند. گويي مربوط به جامعه ديگري هستند. نامهاي جديدي هستند كه جز مريم و ارسلان، بقيه حتي براي اغلب مخاطبان نامأنوس هستند و بنده هم كه درباره نامهاي كودكان مطالعه كردهام براي اولينبار آنها را ميبينم. نامها به شدت منفرد و تك، ولي مهمتر از آن فاقد بار فرهنگي و تاريخي هستند. حتي به لحاظ مفهومي با ادبيات و فرهنگ ايراني كمتر همخواني دارند. وجود اين اسامي زير آگهي درگذشت و چهلم يك روحاني احتمالا 80 تا 85 ساله هر چند عجيب است، ولي نشانه مهمتري از اصل تغيير نامگذاري و فرهنگ آن است. اينكه يك خانواده روحاني چنين اقدامي را كرده به خودي خود جالب است، ولي چنين آگهي با اين شكل و شمايل و انتسابات افراد به آن مرحوم، نشانهاي از تداوم و رسوخ نوعي از فرهنگ سنتي در رفتار بازماندگان است كه اگرچه فرزندانشان را چنين نامگذاري ميكنند كه هيچ نشانهاي از سنت در آن نيست، ولي آگهي ترحيم آنان حتي براي چهلمين روز درگذشت مصداق سنتگرايي شديد است. اين نيز بخشي از تعارضات فرهنگي موجود در جامعه ما و حتي درون فرد و خانواده مشخص است.اين آگهي اگرچه يك مورد است و قابل تعميم نيست، ولي با يافتهها و مطالعات و مشاهدات ديگر بنده در خصوص تحول نامگذاري كودكان در تهران سازگاري دارد و نشانهاي از تحول فرهنگي در چند دهه اخير و در عين حال وجود تعارضات فرهنگي ناشي از اين تحولات است.
گردشگري و رونق توليد
بازاريابي براي جذب گردشگران است كه در نهايت درآمدهاي ارزي و توسعه واقعي صادرات را به دنبال خواهد داشت. حُسن ارايه خدمت در گردشگري كه توليد كالايي به نام گردش است، اين است كه گردشگران از مقاصد گردشگري بازديد و در مقاصد سفر هزينه ميكنند و اين منجر به مشاركت محلي و توسعه كسب و كارها در مناطق و مقاصد گردشگري و افزايش درآمد ميشود. درآمدهاي ناشي از گردشگري درآمدهاي پايداري هستند. همچنين به لحاظ حفظ محيط زيست و حفظ منابع معنوي و مالي جامعه، گردشگري يكي از بهترين و كارآمدترين رستهها و رشتههاي فعاليت توليدي و اقتصادي است. در ايران جاذبهها و ميراث فرهنگي در درجهاي اعلي هستند و كشورمان از نظر ميراث فرهنگي در ردههاي اول جهاني است. اينها در كنار جاذبههاي بيشمار ديگري كه در حوزههاي مختلف گردشگري داريم، ميتواند موجب حضور گسترده گردشگران خارجي در ايران شود. حضور گردشگران بينالمللي در ايران، علاوه بر توسعه اين صنعت، رونق ساير كالاها و خدمات موجود و جاري در كشور را هم به همراه خواهد داشت. كالايي كه تحت عنوان «گردش» توليد و ارايه ميشود، گردش مالي وسيعي را در سطح جامعه ايجاد ميكند و براساس حسابهاي اقماري گردشگري، تاثير صنعت گردشگري در ايجاد اشتغال در فراهم كردن مشاركت و افزايش درآمد مردم بيش از ديگر صنايع است. گردشگري حتي نسبت به صنعت فولاد و صنعت نفت، حدود دو برابر امكان افزايش اشتغال و درآمد را براي مردم محلي ايجاد ميكند. از آنجايي كه اين صنعت ماهيتا در سطح عموم گسترش پيدا ميكند، ميتواند به فقرزدايي و ايجاد درآمد براي خانوادهها و همچنين شركتهاي كوچك منجر شود. در دستور رييسجمهور آمده است كه «سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري با توجه به وضعيت بارشها در سال جاري و تامين شرايط مناسب براي جذب گردشگر در زمينه توسعه گردشگري اقدام كند.» واقعيت اين است كه تغيير اقليم و به خصوص بارشها مناطق بيشتري را مستعد سفر ميكند. به ويژه با توجه به وضعيت اكوسيستمي ايران كه مناطق مركزي و جنوبي ما دماي بالايي دارند، بارشها باعث به وجود آمدن پوشش گياهي قابلتوجهي در اين مناطق شده و جلوه زيبايي به آنها داده است. از اين منظر علاوه بر ميراث فرهنگي، شرايط مساعدي براي گردشگران طبيعي به وجود آورده است. سازمان ميراث فرهنگي علاوه بر گسترش بازاريابي و حضور در صحنههاي بينالمللي براي جذب تورهاي خارجي، هر چه زودتر بايد راهبرد و استراتژي اصلي صنعت گردشگري را ترسيم و مشاركت بخشها و زيرساختهاي ديگر را هم براي رونق گردشگري فراهم كند. با دستور اخير رياستجمهوري، برانگيختن مشاركت مردم و توسعه فرآيند ميزباني و ايجاد تسهيلات براي گردشگران بيش از گذشته در دستور كار سازمان ميراث فرهنگي قرار خواهد گرفت. كار عمده سازمان اين است كه بتواند سايت بخشهاي دولتي، خصوصي و عمومي را به گسترش فرآيند ميزباني فرا بخواند و مشاركت همه را براي ايجاد مقاصد متعدد و متنوع و توسعه مناطق گردشگري جلب كند.