درباره نادر ابراهيمي و تعلل در راهاندازي موزهاش
هنرمندي براي همه
رسول آباديان
نادر ابراهيمي، نويسنده، شاعر، آهنگساز و فيلمساز ايراني، يكي از چهرههاي ماندگار است. ابراهيمي كه عمري را در راه اعتلاي هنر سپري كرد در كارنامه كاري خود آثاري به يادگار گذاشته كه هر يك به عنوان وزنههايي در اين عالم به حساب ميآيند. ابراهيمي نويسندهاي بيادعا بود كه ذهنيتش فقط و فقط حول محور رشد و تعالي ادبيات ميچرخيد. نويسندهاي كه با نوشتن آثاري بزرگ همچون «يك عاشقانه آرام و آتش بدون دود»، حضور خود را به عنوان نويسندهاي جستوجوگر و فعال به ديگران قبولاند. نوشتن درباره ابراهيمي از اين جهت است كه راهاندازي موزهاي به نام او و به نيت نگهداري اشياي شخصي و آثار ديگر، سالهاست كه گرفتار نوعي تعليق است و با وجود قولهاي مساعد و هرساله بسياري از چهرههاي فرهنگي، هنوز هم خبري از افتتاح اين موزه نيست. همانگونه كه خانم فرزانه منصوري، همسر زندهياد ابراهيمي گفته است، قرار بود اين موزه براي تولد نادر ابراهيمي يعني (۱۴ فروردينماه) افتتاح شود؛ جايي در باغ كتاب و در خانه شعر و ادبيات، اما بنا به دلايلي نامعلوم اين اتفاق تاكنون رخ نداده در حالي كه راه افتادن اين موزه ميتواند علاوه بر تكريم يك هنرمند با آن همه توليد فرهنگي، به نوعي در كاشت انگيزه ميان هنرمندان ديگر هم موفق عمل كند. هر يك از هنرنماييهاي نادر ابراهيمي نياز به تدقيق و مطالعه و پژوهشهاي جداگانه دارد. عمق انديشه اين هنرمند و همچنين اراده و توانش در هنرهاي مختلف و ترويج و تبليغ اين نوع نگاه، خود به خود ممكن است به جذب هنرمندان جواني منجر شود كه آشنايي كمتري با نويسنده دارند. نادر ابراهيمي در دوران حياتش به فروتني و احترام به شعور و آگاهي ديگر هنرمندان مشهور بود، هنرمندي كه هيچگاه از دنياي جوانان فاصله نگرفت و مدام در حال انتقال دانستههايش به ديگران در قالب برگزاري كارگاههاي مختلف بود و اكنون بر ما و بر جامعه ادبي است كه به پاس آن همه مهرباني و خضوع، حركتي مبني بر سرعت گرفتن راهاندازي اين موزه در درجه نخست و حفظ و نگهداري آن آغاز كنيم. مطالعه سير زندگي و نوع نگاه و رنجهايي كه ابراهيمي در راه تبديل شدن به يك هنرمند مانا متحمل شده، براي هر اهل هنر به مثابه شركت در يك كلاس خودسازي است. ابراهيمي شخصيتي است كه توانست خود را با هر وضعيت خوب و بد وفق دهد و از دل همين وقايع نهچندان شيرين و نهچندان تلخ، لحظههايي از هنر و ادبيات بيافريند كه هيچگاه رنگ كهنگي و زوال به خود نگيرند. خوبي نادر ابراهيمي اين است كه به خوبي ميدانسته از كجا آمده و قرار است به كجا برسد و بر همين اساس رنجهاي زندگي را مانند درسهايي بزرگ تلقي كرده و هرگز خم به ابرو نياورده و هيچگاه از آفريدن ادبي و هنري غافل نشده. پرداختن به مشاغلي چون كارگري تعميرگاه، كارگري چاپخانه، حسابداري و تحويلداري بانك، صفحهبندي روزنامه و... شايد براي يك آدم اهل هنر به عنوان شغلهايي سخت و غيرقابل هضم به حساب بيايد، اما براي كسي كه اهدافي والا در سر داشته باشد، ممكن است كه به ابزاري براي رشد هر چه بيشتر بينجامد.