زبان فارسي، ميراث ملي ايرانيان
اسمعيل اميني
موضوع پاسداشت زبان فارسي و حساسيت نسبت به خطاهاي بارز گفتاري و نوشتاري، غالبا با مباحث حاشيهاي همراه بوده است. در اين نوشته برخي از اين مباحث رايج را از ديدگاه خودم طرح ميكنم شايد مقدمهاي باشد بر طرح گسترده موضوع پاسداشت زبان فارسي در مجامع دانشگاهي و رسانهاي.
1- وقتي ميگوييم سلامت زبان فارسي، برخي گمان دارند كه سرهنويسي و زدودن كلمات زبانهاي ديگر، زبان فارسي را به «زبان پارسي» بدل ميكند و شكوه و فخامت زبان را به رخ ميكشد.
اين كار، يعني سخن گفتن و نوشتن به زبان پارسي سره كه اساس موجوديتش ساختگي است، اگر سرگرمي شخصي برخي دوستداران تاريخ كهن ايران باشد و اسباب كسب شهرت برخي سخنرانان، طبيعي است اما آن زبان ساختگي، هرگز به كار مردم نميآيد. همچنان كه نويسندگان و شاعران و اديبان بزرگ ايران هرگز چنين سودايي به سر نداشتهاند.
2- عدهاي ديگر تصور ميكنند كه نگراني براي سلامت زبان فارسي، وسواس شخصي اهل ادبيات و استادان زبان فارسي است و طبق معمول انتظار دارند كه مسوولان فكري به حال زبان فارسي كنند. يعني مثلا فرهنگستان زبان و ارشاد و جاهايي از اين قبيل.
زبان فارسي، ميراث ملي مردم ايران است. مثل تختجمشيد، مثل ميدان نقش جهان، مثل اسم خليجفارس، مثل سفره هفتسين و عيد نوروز، مثل شاهنامه و مثنوي و بوستان سعدي و ديوان حافظ.
پس هركس كه ايراني است به سهم خود، ميتواند مراقب سلامت زبان و خط فارسي باشد و نسبت به سهلانگاري و شلختگي زباني، حساسيت و حميت نشان بدهد.
3- برخي تصور ميكنند كه دوستداران سلامت زبان فارسي، با تحول زبان مخالفند و در برابر تغييرات طبيعي زبان، مقاومت ميكنند. اين گروه به خاطر ناآشنايي با مباحث زباني، نميتوانند ميان تغييرات طبيعي زبان و خطاهاي ناشي از سهلانگاري و شلختگي در گفتار و نوشتار، فرق بگذارند.
تمام خطاهاي برآمده از سهلانگاري و شلختگي زباني، از سخنان و نوشتههاي كساني است كه ميخواهند از زبان طبيعي مردم فاصله بگيرند و به خيال خودشان به زبان اداري، زبان هنري، زبان رسانهاي، زبان پارسي، زبان طلبگي، زبان علمي، زبان تخصصي و به هر حال به زبان و سبك خاص خود سخن بگويند و بنويسند اما آن مايه سواد و دانش و خلاقيت ندارند كه سلامت زبان را رعايت كنند. پس غلطهاي بارز نگارشي و نوشتاري را وارد زبان ميكنند و به مدد نفوذ رسانهاي و شهرتي كه دارند، به آلودگي زبان فارسي سرعت ميبخشند.
4- وقتي از خطاهاي زباني حرف ميزنيم، برخي نكتهسنجيهاي وسواسگونه به ذهن ميآيد كه دهها سال است بر موضوع سلامت زبان در رسانهها سايه افكنده است:
وسواسهايي از قبيلِ: عَطر/ عِطر – پَژوهش/ پِژوهش – شَنونده / شِنونده
اين قبيل وسواسها موجب ميشود كه زبان رسانه از زبان طبيعي مردم فاصله بگيرد و كار برسد به آن جايي كه آدمهاي اداري خيال كنند اگر بگويند محورهاي مواصلاتي مسدود است، رسميتر است از اينكه بگويند راهها باز است.
خطاهاي زباني، دامنهاش فراتر از اين وسواسهاي ساده است. چه در كلمات و تركيبها و چه در نحو جملات و املاي كلمات و چه در كنايات و ارجاعات و تلميحات زبان كه پشتوانه فرهنگي زبان هر ملتي است.