ادامه از صفحه اول
دست برتر ايران
ترامپ بهتر از سياستبازي، ظهور در مقابل دوربين را ميداند به نظر هيچ رييسجمهوري در دنياي سياست به قدر او در برابر دوربين و در رسانههاي اجتماعي حضور و بروز و ظهور ندارد. او مدام توييت ميكند، هميشه در اينستاگرام هست و غالبا در حال گفتوگو و جدال و محاجه با خبرنگاران، پس او با صداي بلند حرف ميزند و دقيقا دنبال همان چيزي كه هست را اعلام ميكند اما يقينا او استراتژيها و تاكتيكهاي پيدا و پنهان خود را دارد.
روشن است در سياست و بازي ديپلماسي نميشود نشان سر راست گرفت و مادام كه يك ديپلمات به راست اشاره دارد نبايد از جناح چپ غافل بود اما اين تمام ترامپ نيست زيرا او ماهيتا سياستمدار نيست و تلاش دارد اين ضعف خود را جبران كند، هر از گاهي با بركناري همراهان و اعضاي دولتش، گاهي به دست دادنهاي هيستريك با روساي كشورهاي خارجي، هميشه با امضاي قوانين و فرمانها مقابل دوربين و گاهي با بلوفهايي كه براي همگان آشناست و اين حقيقت ترامپ است. او درست همان كاري كه دوست دارد انجام دهد را گفته و ميگويد، او پس از تهديد ايران در يك توييت موضعي كاملا متقاوت در برابر ايران اعلام كرد اين بيشك نشان از قدرت و همبستگي ايران و جمهوري اسلامي بود. به همين دليل ايران به دليل عملكرد ترامپ و يارانش و هوشمندي ايران در وضعيت برجسته و متمايزي قرار گرفته كه ميتواند بهرههاي فراوان از آن ببرد.
ترامپ و همراهانشان تا توانستهاند شرايط را ملتهب و اوضاع را متشنج كردند تا بتوانند بيشترين بهره را بگيرند اما ديپلماسي فعال ظريف و قدرتمند و خويشتنداري جمهوري اسلامي ايران حداقل تاكنون ابتكار عمل را از دست ايالات متحده امريكا خارج كرد تا اينكه رييسجمهورش در ژاپن صراحتا مواضعي را اعلام ميكند كه صريحا برگشت از مواضع سخت و هيجاني قبلي است و اين موضوع بدون شك اگر معلول سياست سنجيده جمهوري اسلامي ايران نباشد، بيتاثير از آن نيست بنابراين جمهوري اسلامي بايد به اين دستاورد با اهميت توجه ويژه كند و بايد از اين زمين بازي كه با درايت ايجاد كرده، بهره و امتياز مناسب خود را بگيرد. اين بهرهگيري به نظر ميرسد با شرط بازگشت به برجام از منظر حقوقي يك گام به عقب است. هر توافق اعم از آنكه معاهده باشد يا غير آن براي خروج و اخراج شرايط و مقرراتي دارد همانگونه كه در برجام مشخص است. صرف انكار و به اصطلاح پاره كردن يك توافق خروج از آن محقق نميشود همانگونه كه صدام حسين پيمان الجزاير را پاره كرد اما نتيجه آن نشد كه او از پاره كردن قصد كرده بود. به بيان حقوقي ايالات متحده امريكا از منظر قواعد حقوقي از برجام خارج نشده بلكه تعهدات خود را انجام نداده است، موضوعي كه مكرر معروض افتاده و تقرير شده كه ايران بايد به اين دليل به طرح مسووليت بينالمللي ايالات متحده امريكا مبادرت كند. آنچه به نظر ميرسد و ميتواند منشأ اثر باشد اين است كه ايالات متحده امريكا براي آنچه در سر ميپروراند بيش از قبل به جمهوري اسلامي ايران نياز دارد. ترامپ ميداند كه نميتواند به زعم خود توافق قرن را آنگونه كه دلش ميخواهد و خوشايند داماد جوانش هست، پيش ببرد. به خوبي فهميده كه بازي كره شمالي را باخته و از دست داده و تكليفش نيز با جمهوري اسلامي بنابر سابقه 40 ساله مشخص است؛ به اين ترتيب چيزي كه ميتوان به تحقيق به آن دست يافت دست بالاي ايران تا اينجاي اين نبرد ديپلماتيك است، نبردي كه آقاي ظريف با پيشنهاد امضاي معاهده عدم تجاوز با همسايگان تقريبا كامل كرد. ايران بايد براي اين مرحله برنامهاي مدون داشته باشد تا آنچه با تدبير كاشته به هدر نرود. بدون ترديد ميتوان از اين دلال ميلياردر كه نگران اضمحلال پروپاگانداهاي رسانهاي خود است، امتيازات ممتازي گرفت!
يك روز در غزه
اما فيلمساز بين اينها موازنه برقرار ميكند و به هر دو از موضع يكسان نگاه ميكند و هم اظهارات تظاهراتكنندههاي بيسلاح را پخش ميكند و هم اظهارات و فرماندهان نظامي و سربازان سرتاپا مسلح اسراييلي را. يك طرف تظاهراتكنندگان خشمگين و خون به جوش آمده ايستادهاند و در سوي ديگر نظاميان اسراييلي كه با شكيبايي به دنبال مقابله با تظاهراتند. فرمانده اسراييلي در اين مصاحبه ميگويد؛ از آنجايي كه تظاهرات بزرگ براي بازگشت را حمله نظامي قلمداد كرديم، با سلاحهاي نظامي به مقابله با آن پرداختيم. اسراييليها، سازماندهندگان تظاهرات را مسوول سوءاستفاده از زنان در جريان تظاهرات اعلام كردند. اسراييليها گفتند كه از زنان به عنوان ديوار دفاعي در مقابل اسراييلها استفاده شده. زنان فلسطيني اما ميگويند كه پا به پاي مردان به اين تظاهرات آمدند. مستند بيبيسي بهطور وحشتناكي در خدمت توجيه برخورد ارتش بيرحم اسراييل است. چگونه ميتوان قتل بيش از 60 تظاهراتكننده و زخمي شدن چند هزار نفر را در يك روز توجيه كرد؟ حماس و ساير گروههاي فلسطيني از هيچ سلاحي در اين تظاهرات استفاده نكردند با اين حال نظاميان اسراييلي با خونسردي تمام به سوي تظاهراتكنندگان آتش گشودند. يك سال از واقعه كشتار فلسطينيها در روز نكبت گذشته و بيش از اينكه سخن از فجايع انساني و كشتارها در غزه باشد، سخن از دموكراسي و جامعه باز اسراييل است. بيبيسي در ظاهر امر چنين وانمود ميكند كه با بيطرفي به سراغ حوادث سياسي و اجتماعي ميرود و جز به مكتب واقعگرايي به مكتب ديگري متعهد نيست حتي طي ساليان به بيننده خود القا كرده كه جز ثبت واقعيت كار ديگري نميكند. ولي حتي اطفال دبستاني هم ميفهمند كه بيبيسي در اين مستند و ساير مستندهايي كه در خاورميانه ساخته ميشود واقعگرا نيست و علنا متمايل به طرف اسراييلي است. بيبيسي بيشتر ژست واقعگرايي و حقيقتجويي را ميگيرد. نكته تلخ مستند يك روز در غزه، تنهايي مردم غزه است؛ مردمي كه دهههاي متوالي قرباني به پيشگاه جلادان اسراييلي تقديم ميكنند. غزه هر روز، آبستن تراژدي تازه و فاجعه جديدي است. يك بار كودكي از غزه در مقابل تلويزيون با فرياد گفت، شما همه چيز و از جمله كودكي من را گرفتهايد. اسباببازي براي من مفهومي ندارد. من به زنده ماندن فكر ميكنم. اين صدا، صداي تمامي كودكان فلسطيني بهخصوص مردم غزه است. غزه نماد خفت و خمودگي كشورهاي عربي، سكوت و همراهي غرب، خاصه رسانههاي غربي با اسراييل است. صدايي كه از غزه به گوش ميرسد صداي فاجعه انساني است نه چيز ديگر.