۱- حيوانات اعم از اهلي و وحشي، چه آنها كه در شهرها و بافتهاي مسكوني كنار ما زندگي ميكنند و چه گونههاي ديگر كه در بيابانها و دشتها و كويرها و جنگلها و آبهاي سرزمين مادري قرار دارند، هم خانه و همسايههاي ما هستند. امروز خوب متوجه شدهايم كه چهسان حيات همه ما ساكنان زمين از بري و بحري به يكديگر وابسته است و هر موجودي هر چند كوچك كه از چرخه حيات حذف شود، تعادل زندگي ديگر اهالي سياره به هم ميخورد و نقصان ميگيرد.
حفاظت از حيات گونههاي ديگر موجودات زنده روي زمين اخلاقا بر عهده انسان است كه برتري عقلي بر ديگر ساكنان زمين دارد.
در فرهنگ ايراني - اسلامي توصيههاي فراواني درباره رعايت حقوق موجودات ديگر و تقبيح و نكوهش آزار آنان وجود دارد. روايات متعددي از پيامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار(س) درباره حقوق حيوانات نقل شده است.
۲- تا چند دهه پيش عقيده عامه بر اين بود كه حيوانات فاقد احساس و درك روشني از محيط پيراموني خود هستند.
انسان در دهههاي اخير بيشتر از پيش به حيوانات و موجودات ديگر توجه نشان ميدهد. به تصوير كشيدن ظرايف زندگي اين مخلوقات خداوند در فيلمهاي مستند توسط محققان مستندساز و انتشار نتايج تحقيقات مراكز علمي روشن كرد كه حيوانات نيز هر يك بهرهاي از احساس و درك و عاطفه دارند كه فهم آن به سادگي براي ما ميسر نيست. آنها محبت ميكنند، محبت ميخواهند، به فرزندان و موجودات ديگر عاطفه ميورزند.
۳- سوداگري به ويژه آن سبك و سياقي كه غرب مروج آن در جهان شده، هر پديدهاي را «تجاريسازي» ميكند.
افسوس كه اين اصطلاح شوم در كسب و كار ايراني هم وارد شده و تجاريسازي پديدهها لابد به معني ارزشگذاري مالي و كالايي كردن چيزهايي است كه پيش از اين جنبه داد و ستد نداشتهاند. كار تجاري كردن گونههاي مختلف جانداران كسب و كاري شوم و مضر به حال اقتصاد و محيط زيست كشور است كه اين روزها سخت رونق گرفته.
به احتمال زياد خريد و فروش حيوانات غيردامي در ايران سابقهاي طولاني ندارد. بعيد است كه نياكان ما حيواناتي مانند گربه و موشخرما و جغد و مارمولك را براي تفنن خريداري ميكردهاند. در اصل اين اطوار، شيوهاي وارداتي است كه كاسبان غيرمولد و مضر از آن تجارتي پرسود براي خود ساختهاند.
۴- ورود قاچاق و مخفيانه حيوانات مختلف به كشور، گونههاي بومي ما را سخت دچار خطر كرده و سازمانهاي مسوول اين امر ظاهرا وسواسي براي جلوگيري از آن ندارند.
واردات ماهيهاي قرمز، سگهاي قطبي، ماهيهاي جنگجو، گربههاي غيربومي و دهها نمونه ديگر، حيات گونههاي مختلف را به خطر مياندازد. حيوانات وارداتي در محيط غيرطبيعي خود، زندگي توام با درد و رنج و بيماري را به سر ميبرند. چند سالي است كه سگهاي نژاد هاسكي - سگهاي قطبي - به كشور وارد ميشوند، اين حيوان كه عادت به زيستن در شرايط آب و هوايي قطب شمال را دارد با رنج فراوان گرماي ايران را تحمل
ميكند.
۵- فروشگاههاي حيوانات و وسايل مربوط به آنها رونق فراوان گرفتهاند.
عمده كالاهايي كه در آنها به فروش ميروند، وارداتي و گرانقيمت هستند. از سوي ديگر توليدكنندگان خوراكهاي خشك و تر اروپايي و امريكايي موادي در محصولات خود به كار ميبرند كه حيوان را مبتلا به نوعي اعتياد ميكند و حيوان بخت برگشته جز محصول يك شركت از هيچ خوراك ديگري نميتواند تغذيه كند! اين تمهيد، كار سازندگان و البته فروشندگان را رونق داده و سالانه ميليونها دلار ارز براي خريد غذا و لباس سگ و گربههاي وارداتي از كشور خارج ميشود.
۵- از سالها پيش فروشندگان تجاري حيوانات با عقيمسازي تولههايي كه عرضه ميكنند و تبليغ عقيمسازي گونههاي قيمتي، بازار را به صورت انحصاري در دست گرفتهاند تا هر كس كه علاقه دارد از حيواني نگهداري كند حتما حيوان را از دست اين كاسبان بياخلاق خريداري كند. به راستي كه تجارت جانداران مظلوم و بيچاره به دور از انسانيت و رحم و مروت است.
شرايط اسفناك و غيرانساني و غيربهداشتي نگهداري و تغذيه و تولهكشي از اين حيوانات بايد مورد توجه قرار گيرد و سازمان دامپزشكي كشور يا ديگر دستگاههاي مربوطه بايد با اين رويه زشت و مضر به حال اقتصاد و محيط زيست به دور از اخلاق انساني و اسلامي مبارزه كنند.
اگر افرادي خواهان نگهداري از حيوانات اهلي بيسرپرست و بيمار و گرفتار و گرسنه هستند، ميتوانند از گربههاي خياباني نگهداري كنند، چه حاجت به خريد گربهها و سگهاي تزئيني وارداتي به قيمت گزاف و البته محتاج به خدمات پس از فروش؟
از سازمان محيط زيست كه انتظار نميرود كاري در اين موضوع انجام دهد. اين سازمان در مورد وظايف قطعي خود تحرك و كنش لازم را ندارد و بيشتر درگير صدور مجوز براي صنايع آلاينده و سدهاي مخرب به حال طبيعت ايران است.
اي كاش تشكلهاي مردمنهاد محيط زيستي توجهي به رشد قارچگونه اين «پتشاپ»ها كه بسياري از آنها شكنجهگاه حيوانات و محل فروش كالاهاي قاچاق و مضر هستند، بكنند.