گروه اجتماعي
به رسم هر بركناري و هر استعفا، خبر خداحافظي سيد محمد بطحايي با وزارت آموزش و پرورش هم اول با شايعههاي غيررسمي شروع و بعد با تكذيب اين شايعات از سوي معاونت روابط عمومي و اطلاعرساني آموزش و پرورش دنبال و ساعاتي بعد به صورت رسمي از سوي پايگاه اطلاعرزساني دولت تاييد شد: «سيد محمد بطحايي وزير آموزش و پرورش به دليل شركت در انتخابات مجلس از سمت خود استعفا داده است.» و باز به رسم بسياري از جابهجاييها در بدنه دولت حالا بحث بر سر اين است كه «شركت در انتخابات مجلس» چقدر دليل واقعي است و چقدر بهانهاي براي رفتن يا كنار گذاشته شدن از وزارت آموزش و پرورش.*
«آموزش و پرورش فرهنگ سازماني خودش را دارد، مثل تمامي سازمانها. در آموزش و پرورش ما متغيرهاي زيادي داريم كه در تصميمگيريهاي مديران ارشد تاثيرگذار است. تكرار ميكنم؛ يك مدير وقتي ميخواهد تصميم بگيرد، متغيرهاي زيادي بر آن تصميم تاثير ميگذارد. حالا اگر من به عنوان يك مدير ارشد آموزش و پرورش اين متغيرها را نشناسم يا از عهده مديريت كردن آنها برنيايم حتما در بسياري از تصميمگيريهايم يا پياده كردن ايدههايي كه از قبل داشتم و فكر ميكردم ميتوانم آنها را عملي كنم ناموفق خواهم بود. اين حرفم به اين معنا نيست كه خداي ناكرده وزراي پيش از من يعني آقاي دكتر دانش يا آقاي دكتر فاني چنين صفتي را داشتهاند.» اين بخشي از نخستين گفتوگوي اختصاصي سيد محمد بطحايي با روزنامه اعتماد بود كه در بهمن ماه سال 1396 انجام شد. بطحايي بهمن دو سال قبل، سومين وزير آموزش و پرورش دولت روحاني بود كه داشت به اين سوال پاسخ ميداد كه چقدر سيستم سنتي و بسته آموزش و پرورش ممكن است در ناتمام ماندن دوره وزارت دانش آشتياني نقش داشته باشد. حالا در خرداد ماه سال 98 دوران كاري سومين وزير آموزش و پرورش دولت حسن روحاني هم به پايان رسيده است، پاياني ناگهاني كه شروع ابهامات تازهاي است. بطحايي با سالها سابقه در سمتهاي گوناگون در آموزش و پرورش هم گويا نتوانست متغيرهايي كه ميگفت در اين سازمان وجود دارد را به خوبي پيشبيني كند. «عدم حمايت دولت از رتبهبندي معلمان و پرداخت معوقات فرهنگيان از دلايل اصلي استعفاي سيد محمد بطحايي است.» اين گزاره كه به نقل از برخي نزديكان به بطحايي نقل ميشود، تكذيب اوليه روابط عمومي آموزش و پرورش و سكوت پس از آن را نشانهاي ميداند از اينكه بطحايي نه به قصد شركت در انتخابات مجلس بلكه به دليل حمايت نشدن از سوي رييسجمهوري دولت را به قهر ترك ميگويد يا اينكه نامه استعفايش تلاشي براي فشار بر رييسجمهور بوده و حالا با موافقت بلافاصله روحاني، اين تلاش آخرش هم در امتياز گرفتن از دولت ناكام مانده است. واقعيت چه در روايت رسمي دولت نهفته باشد و چه در گفتههاي غيررسمي، نتيجهاش هجوم انتقادها است به سمت بطحايي كه حالا بايد از او با عنوان وزير سابق آموزش و پرورش ياد كرد. انتقادها از استعفاي بطحايي دقيقا دليلي كه در اطلاعيه دفتر سخنگوي دولت در مورد دليل استعفاي او ذكر شده را هدف قرار دادهاند. چرا وضعيت نابسامان وزارت آموزش و پرورش بايد به هواي رفتن به مجلس به حال خود رها شود؟ از سوي ديگر كساني كه روايت دولت را قبول ندارند، ميگويند كه چرا يك وزير بايد صندلي وزارت را به خاطر رسيدن احتمالي به صندلي وكالت مجلس ترك كند؟
استعفاي ناگهاني يعني بيثباتي بيشتر
«اجازه بدهيد همينجا به شما بگويم كه ما مصمم هستيم تكليف شب را براي دانشآموزان ابتدايي به صفر برسانيم. بچهها اگر قرار است تكليفي انجام بدهند بايد آن را در مدرسه انجام بدهند نه اينكه يك بغل تكليف را به خانه ببرند. در خانه بچه بايد به مطالعه و كمك به خانواده و فيلم ديدن و... بگذراند. اگر عمري باقي باشد انشاءالله اين را به تدريج انجام ميدهيم تا به مدارسي برسيم كه صبحها دانشآموزان با اشتياق واردش ميشوند نه اينكه به محض رسيدن خبر تعطيلي از خوشحالي هورا بكشند.» در مصاحبه سال 96 بطحايي در مورد تغييرات مد نظرش در وزارت آموزش و پرورش، مبارزه با موسسههاي كنكور، حذف تكليف شب و تغييرات محتوايي در وزارتخانه تحت مديريتش توضيح ميداد؛ مصاحبهاي كه اين گونه پايان مييافت:
تا سال 1400 و وقتي كه بخواهيد وزارتخانه را تحويل بدهيد چقدر از اين تغييرات محقق ميشود؟
(با خنده) البته معلوم نيست من وزارت را كي تحويل بدهم. يك ماه ديگر ممكن است استيضاح شوم.
بله، با توجه به سابقه آموزش و پرورش بعيد نيست اما اگر توانستيد تا 1400 در همين سمت باقي بمانيد چطور؟
كار سختي نيست. خيلي از اين حرفها در سند تحول بيان و در سند برنامه درس ملي گفته شده. اجرا كردنش فقط و فقط همراهي خانوادهها را ميخواهد. خوانندگان اين مصاحبه اين قول را از من بپذيرند كه اگر خانوادهها با آموزش و پرورش همراهي كنند به آنها قول ميدهم ظرف دو سال آينده بسياري از اين اتفاقات خوب در آموزش و پرورش رقم بخورد.
پيشبيني بطحايي از احتمال استيضاحش درست بود؛ احتمالي كه البته به وقوع نپيوست. پاييز سال گذشته كه بخشي از نمايندگان مجلس موضوع استيضاح او را مطرح كردند اما سرانجام با پس گرفته شدن امضاها اين پرونده بسته شد. اواخر فروردين ماه سال جاري هم باز تلاشها براي جمعآوري نامه استيضاح از سوي بخشي از نمايندگان مجلس آغاز شد اما اينبار، خبر استعفاي او بود كه پرونده را بست.
زماني كه بطحايي به عنوان گزينه وزارت آموزش و پرورش دولت دوازدهم به مجلس رفت و راي اعتماد گرفت، نگراني برخي فعالان صنفي فرهنگيان اين بود كه چهرهاي كه وجهه سياسي ممتازي ندارد نميتواند براي پيشبرد اهداف آموزش و پرورش از دولت امتياز بگيرد. او اما از ابتدا نشان داد كه تلاشش براي گرفتن امتياز بيشتر وابسته به حضور در شبكههاي اجتماعي است. بطحايي در اولين روز حضورش در وزارت آموزش و پرورش به عنوان وزير، پيام و قولهايش خطاب به فرهنگيان را از طريق ويديويي در شبكه توييتر منتشر كرد. پس از آن هم خبرهاي مربوط به تلاشهايش براي حذف مشق شب، حذف آزمون و نبرد با موسسههاي كنكور را از همين طريق اعلام ميكرد. اين راهكار اما با گذشت ماهها و ناكام ماندن وزارت آموزش و پرورش در رسيدگي اساسي به مطالبات معلمان و اجراي طرح رتبهبندي معلمان رنگ باخت.
محمد داوري، عضو سازمان معلمان ايران كه ميگويد از ابتدا يكي از منتقدان حضور بطحايي به عنوان وزير آموزش و پرورش در هيات دولت بوده است، معتقد است كه با وجود تمامي اين انتقادها، اين استعفا بسيار غيرمنتظره بوده است: «در وزارتخانهاي كه نياز به ثبات مديريت دارد، در ماههايي كه بايد براي سال آينده تحصيلي برنامهريزي شود، وزير دارد پشت يك دستگاه را خالي ميكند. اين سه ماه پيشرو به جاي برنامهريزي قرار است درگير چالشهاي انتخاب وزير جديد شود. اين به نظرم بيتدبيري است. اگر مجبور به استعفا شده باشد كساني كه او را مجبور كردهاند مقصرند و اگر خودش براي تهديد يا قهر از دولت يا رفتن به مجلس استعفا كرده باشد بيتدبيري ايشان است. به هر حال مجموعه افراد دخيل در اين استعفا به ضرر آموزش و پرورش كار كردهاند.» او معتقد است كه با هر سناريويي، اين اقدام قابل دفاع نيست. اين منتقد وزير سابق ميگويد با اينكه او كارنامه قابل دفاعي در آموزش و پرورش نداشته است با اين حال رفتن او با اين سرعت و اينقدر ناگهاني باعث بيثباتي بيشتر در آموزش و پرورش ميشود. او ميگويد در اين نزديك به دو سال هم بطحايي نشان داد كه بهرغم وعدهها نتوانسته به بيش از 10 درصد از برنامههايش عمل كند: «نه در مورد حذف آزمون و نه مبارزه با مافياي كنكور و نه در رتبهبندي موفق عمل نكرد اما اگر بخواهيم انصاف داشته باشيم بايد بگويم كه بخش پررنگ كارنامه او بحث مشاركت معلمان است. هم مشاركت معلمان در انتخابات صندوق ذخيره فرهنگيان و هم شوراي عالي و البته خانه تشكلها را هم راه انداخت. اين اقدامات مشاركتي است كه در زمان وزارت ايشان اتفاق افتاد.»
اول خرداد ماه بود كه خبر برگزاري جلسه مشترك مجلس، وزارتخانه و نمايندگان تشكلهاي فرهنگيان در مورد تاسيس سازمان نظام معلمي رسيد. يكي از خواستههاي جدي فعالان فرهنگيان كه تاكنون مسكوت مانده بود حالا در دو قدمي تصويب در مجلس شوراي اسلامي است و قرار بود اگر كارها در مجلس بر روال خودش پيش برود، بطحايي اولين وزير آموزش و پرورش باشد كه تاسيس اين سازمان را در كارنامه خودش ثبت ميكند. عمر وزارت بطحايي نه به تصويب اين طرح كفاف داد و نه به رسيدن سال 1400. حسن روحاني از ابتداي كارش به عنوان رييسجمهور سه وزير براي وزارت آموزش و پرورش انتخاب كرده است كه هركدام با بركناري و استعفا دوران وزارتشان را ناتمام گذاشتهاند و حالا بايد نوبت ظهور وزير چهارم نشست كه ممكن است تا آخر دولت تدبير و اميد دوام بياورد يا نه.
* موضوع استعفاي بطحايي در صفحه سياسي روزنامه نيز مورد بررسي قرار گرفته است.