بر فرض اينكه ژاپن ميانجي باشد، آيا ميتوان به ميانجيگرياش اميدوار بود؟
كوروش احمدي
سفر آبه شينزو، نخستوزير ژاپن، به تهران را بايد تحول مهمي در بستر بحران در روابط ايران و امريكا به شمار آورد. ترديدي نيست كه اين سفر اگر نگوييم صرفا، حداقل عمدتا با هدف ميانجيگري است چراكه اگر غير از اين بود و روابط دوجانبه مدنظر قرار داشت، ژاپن نبايد در آستانه اين سفر با توقف خريد نفت از ايران روابط اقتصادي خود با ايران را دچار مشكل ميكرد.
از نظر ميانجيگري بين ايران و امريكا نيز اقدام آبه شينزو بيشك مهمترين در نوع خود است. صرفنظر از اينكه ديگر ميانجيهاي بالقوه بسيار مردد و محدود و در سطحي پايين اقدام كردهاند و ژاپن در بالاترين سطح به اين مهم دست يازيده، مهم اين است كه ژاپن در مقايسه در بهترين موقعيت براي ميانجيگري قرار دارد. ژاپن و آبه به لحاظ راهبردي و سياسي دوست امريكا و ترامپ محسوب ميشوند؛ ضمن اينكه وابستگي ژاپن به امريكا در بحران كره شمالي يكي از بسترهاي اصلي روابط استراتژيك بين امريكا و ژاپن است، آبه از ابتدا حتي قبل از شروع رياستجمهوري ترامپ كوشيد روابط دوستانه و شخصي با او برقرار كند. همچنين ژاپن اگرچه مانند رهبران اروپايي معتقد به حقوق بينالملل و نظم ليبرال مبتني بر آن است اما مانند آنها مغضوب ترامپ نيست؛ لذا او از هر نظر مورد اعتماد ترامپ است و او اعتماد خود به ميانجيگري ژاپن را علنا در جريان سفر اخيرش به توكيو ابراز كرد. از سوي ديگر، وجود دوستي و اعتماد متقابل در رابطه بين تهران و توكيو عامل مهم ديگري است كه آبه را در شرايط مناسبي براي ميانجيگري قرار ميدهد. منافع ژاپن در كمك به حل مشكل در روابط ايران و امريكا نيز محرز است. ژاپن حدود 80 درصد از انرژي فسيلي مورد نياز خود را از منطقه خليج فارس تامين ميكند و بيش از همه از هر بحراني در اين منطقه آسيب خواهد ديد. اعتقاد ژاپن به لزوم پايبندي به حقوق بينالملل نيز امتيازي نزد تهران است. به علاوه، ژاپن درگير مسائل قومي، مذهبي و قبيلهاي در خاورميانه نيست و فاصلهاش با ترامپ را در مورد مساله فلسطين نيز حفظ كرده است؛ لذا مساعي آبه ترديد كمتري را ممكن است در برخي طيفها در داخل برنينگيزد؛ به عبارت ديگر، اگر قرار باشد كاري از طريق ميانجيگري صورت گيرد، ما ميانجيگر بهتر و بيطرفتري از آبه نميتوانيم بيابيم. بهرغم همه امتيازات ژاپن، ترديد بسيار وجود دارد كه آبه بتواند توفيقي در كمك به حل مناقشه به دست آورد. بهطوركلي، ميانجيگري بين دو طرف زماني ميتواند موضوعيت داشته باشد كه طرفين عليالاصول آماده حل مشكل باشند و تنها مساله اين باشد كه آبروي طرفين چگونه حفظ شود، كدام طرف پا پيش بگذارد، مذاكره چگونه انجام شود، چه امتيازاتي مبادله شود و ... در چنين شرايطي ميانجيگر ميتواند بسيار كمك كند. در شرايطي كه مقامات در تهران به درجات مختلف بر عدم مذاكره تاكيد دارند و بازگشت ترامپ به برجام نيز با توجه به سياست داخلي امريكا محتمل نيست و ترامپ تاكنون تنها در حوزه تعديل لحن حاضر به امتياز دادن بوده، افق چندان روشني در برابر ما
قرار ندارد.
با اين حال، ممكن است ژاپن با توجه به عوامل فوق، بلندپروازي چنداني نداشته باشد. هدف آبه ممكن است عمدتا تمركز بر تشويق طرفين به مذاكره و تسهيل آن در صورت توافق طرفين باشد. ممكن است سناريويي مشابه سناريوي امريكا – كره شمالي مدنظر آبه باشد. يعني طرفين مذاكراتي عمدتا تشريفاتي با هم داشته و امتيازاتي محدود به هم بدهند و بپذيرند كه وضعيت در شكل كنوني منجمد شود اما چنين راهحلي نميتواند براي ما قابل پذيرش باشد چراكه اين يعني ادامه تحريمهاي اصلي امريكا و تداوم اثرات زيانبار آن براي اقتصاد ايران. اين راهحل تنها در صورتي ميتواند قابل مذاكره باشد كه آبه بتواند بدوا يا در ادامه امتيازات قابل توجهي در زمينه تحريم از ترامپ بگيرد. اين نيز اگر چه تا جمعه گذشته ميتوانست قابل تصور باشد اما بعد از تحريم پتروشيمي، اين امكان نيز تا حدي، اگر نه تماما، رنگ باخته است. اگر اين ايده انجماد هم قابل تحقق نباشد، ميانجيگري آبه همچنان ميتواند مغتنم باشد. او همچنان ميتواند جريان اطلاعات بين دو طرف با هدف كمك به شناخت آنها از هم و جلوگيري از اشتباه محاسبه و سوءتفاهم را تسهيل كند و در هر مقطع ايدههايي براي كنترل اوضاع ارايه كند. او ميتواند با استفاده از اهرم روابط شخصي با طرفين براي تشويق طرفين به تعديل مواضع و يافتن راهحل براي مشكلات امنيتي مقطعي و رفع نگرانيهاي طرفين كمك كند. پيشنهاد راههايي براي تخفيف بحران به دو طرف و تشويق آنها به دادن امتيازات تاكتيكي و اتخاذ تدابيري به طور همزمان كه در غير اين صورت مشكل ميتواند عملي باشد، كمك ديگري است كه ميانجيگر معتبري مانند آبه ميتواند انجام دهد. در مجموع، حفظ آبه و اجتناب از نااميد كردن او ضروري است.