پيام صلحجويانه
پيمان عدم تعارض
رضا رسالت
به نظر ميرسد برخي حكام حاشيه خليجفارس بايد در عوض گمانهزنيهاي بياساس عزم خود را براي درك حقايق منطقه بيش از پيش جزم كنند و بر توهمات القايي امريكا فائق آيند چراكه درك نادرست از مناسبات موجود و ناتواني در تحليل واقعيتهاي منطقه موضوعي است كه برخي حكام حاشيه خليجفارس مدتهاست با آن مواجه هستند، بخش معظمي از اين ادراك غلط زاييده شبهاتي است كه امريكاييها همواره در صدد القاي آن بودهاند. شبح موهوم جنگ به ابزاري نسبتا كارآمد در سياست خارجي امريكا تبديل شده است، آنان هرگاه كه بخواهند اين سايه موهوم را ميگسترانند و تحت شرايط دهشتبار آن تا آنجا كه بشود منافع خود را استيفا ميكنند. امريكاييها با دامن زدن به همين مدعيات واهي بود كه پايگاههاي نظامي خود در حاشيه خليجفارس را مستقر كردند و ساليان مديدي است كه حضور نظامي خود در منطقه را به بهانه دفع خطر محتمل جنگ توجيه ميكنند. از همين رو دكتر ظريف وزير امور خارجه كشورمان در سفر اخير خود به عراق كه در پنجم خردادماه سال جاري انجام شد پيشنهاد امضاي پيمان عدم تعرض با كشورهاي حاشيه خليجفارس را مطرح كرد. ايران در تاريخ 200 ساله خود هيچگاه شروعكننده هيچ جنگي نبوده و با ابتناي بر همين واقعيت تاريخي همواره مبتكر پيمانهايي از اين قبيل بوده است. ايران پيشتر نيز سابقه چنين پيشنهاداتي را در سابقه تاريخ سياست خارجي خود دارد. سال 1314 دولت ايران به منظور ايجاد اتحادي در منطقه و براي نخستينبار اين موضوع را با وزراي خارجه تركيه و عراق در ميان ميگذارد و طرح عهدنامه عدم تعرض تهيه ميشود. در مهرماه هـمان سـال همزمان با برگزاري اجلاس مجمع عمومي جامعه ملل در ژنو اين طرح به وزراي خارجه تركيه و عراق پيشنهاد ميشود و سپس در تاريخ 9 مهرماه 1314 در همانجا به پاراف نمايندگان سه كشور ميرسد. دولت افغانستان نيز در آبـانماه 1314 مـوافقت خود را با پيوستن به پيمان مذكور كتبا به دولت ايران اطلاع ميدهد و بدين ترتيب اساس پيمان چهارگانه شرقي ريخته ميشود. اين پيمان در تاريخ 17 تير 1316، با حضور عنايتالله سميعي، رشـديه اراس، نـاجيالاصيل و فـيض محمد خان وزراي خارجه ايـران، تـركيه، عـراق و افغانستان در كاخ سعدآباد تهران به امضا ميرسد. بند چهارم اين پيمان كه به عنوان مهمترين بند آن نيز محسوب ميشود به صراحت دول متعهد را از انجام هرگونه عمليات تجاوزكارانه عليه يكديگر منع ميكند، طبق اين بند هريك از كشورهاي عضو، متعهد ميشوند كـه در هـيچ مـورد، خواه به تنهايي و خواه به معيت يك يا چند دولت ديـگر به هيچگونه عمليات تجاوزكارانهاي عليه يكديگر مبادرت نكنند. بعد از جنگ تحميلي 8ساله نيز شوراي امنيت سازمان ملل ذيل بند هشتم قطعنامه 598 دبير كل را مكلف ميكند كه از طريق مشورت با طرفين درگير در جنگ و كشورهاي منطقه، سازوكارهاي ايجاد ثبات و امنيت را فراهم آورد. جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 40 ساله بعد از پيروزي انقلاب همواره بر امنيت خليجفارس با همكاري كشورهاي پيرامون آن تاكيد داشته و حضور نيروهاي خارجي در منطقه را مخل امنيت و اقدامي تنشآفرين برشمرده است. عدهاي از تحليلگران عرب بر اين باورند كه ايران با پيشنهاد عدم تعرض در صدد بيطرف نگاه داشتن كشورهاي حوزه خليجفارس در منازعه احتمالي با امريكا است. آنان براي اثبات اين فرضيه پيشنهاد پيمان عدم تعرض صدام به ملك فهد را يادآوري ميكنند، در آن مقطع صدام در همان حال كه مقدمات حمله به كويت را تمهيد ميكرد به دنبال اين بود كه از بيطرفي شاه سعودي در جنگ با كويت اطمينان حاصل كند. البته پرواضح است كه اين صرفا مقايسهاي معالفارق است چه آنكه جمهوري اسلامي ايران با وجود نفوذ و گستره ژئوپولتيك قابل توجه، هيچ سوداي هژمونيكي در منطقه ندارد. بهترين مثال اين امر را ميتوان در رابطه برابر بنيان و متقابل ايران و عراق جستوجو كرد. با اين نگاه پيشنهاد عدم تعرض در واقع وجه ضمان و عامل اطمينانبخشي است كه از سر حسن نيت و مكرُمت به كشورهاي حاشيه خليجفارس اعطا شده است و نه از سر ضعف و استيصال. در اين بين تحليلهاي ديگري نيز با اشاره به پيمان عدم تعرض روبين تروپ- مولوتوف كه بين شوروي و آلمان نازي بسته و در نهايت منتج به حمله برقآساي آلمانها به شوروي در نبرد موسوم به بارباروسا شد به دنبال ايجاد اين شائبه هستند كه ايران با اين پيشنهاد به دنبال خريد زمان و در تدارك قوام بخشيدن به مولفههاي قدرت خود در منطقه است؛ غافل از اينكه ايران در زمان كنوني نيز به همان نصابي از قدرت كه آنان مدعي تدارك آن هستند، رسيده است و اين توان رو به تزايد را صرفا در جهت بازدارندگي به كاربسته و ميبندد. ايران طبق اصول مصرح سياست خارجي خود قصد به راهاندازي هيچ جنگي را ندارد؛ كمااينكه در طول تاريخ 200 ساله خود آن را به اثبات رسانده است.
كارشناس مسائل غرب آسيا