ميگو و نهنگ
مرتضي ميرحسيني
به سال 1950 ميلادي در چنين روزي با حمله كره شمالي به كره جنوبي، جنگ ميان دو كره رسما آغاز شد. جنگي كه تا تابستان 1953 ادامه يافت و چند كشور ديگر را هم مستقيم يا غيرمستقيم با خود درگير كرد. اما جدايي دو كره و ماجراي تشكيل دو كشور كره شمالي و كره جنوبي به سالها قبل از آن، يعني دهه آغازين قرن بيستم برميگشت. سال 1948 ابتدا در جنوب و سپس در شمال اين سرزمين، دو جمهوري هر يك با حمايت يكي از دو ابرقدرت زمانه اعلام وجود كردند و روند جدايي دو كره را به مسيري بيبازگشت بردند. دولت حاكم بر نواحي شمالي، دولت مستقر در جنوب را به رسميت نميشناخت و از همان ابتدا به توسعه مرزهاي قلمرو خود و سيطره بر تمام سرزمين كره ميانديشيد. عبور از مرزي كه قلمرو دو دولت را از هم جدا ميكرد، نخستين گام در مسير اجراي اين برنامه بود كه البته درنهايت حاصلي جز تباهي بخشهاي وسيعي از اين سرزمين و مرگ و آوارگي هزاران انسان نداشت. جنگ كره پس از جنگ دوم جهاني و پيش از جنگ طولاني و فرساينده ويتنام روي داد و خواهناخواه زير سايه اين دو جنگ قرار گرفت و از اينرو گاهي آن را «جنگ فراموش شده» مينامند . اين جنگ براي مردم كره ويراني و تخريب و مصيبتي هولناك به بار آورد؛ ميليونها كشته و چندين و چند ميليون خانواده ازهمگسيخته ميراث اين حادثه بود». اما «اين جنگ همچنان جنگي ناشناخته باقي مانده است، با رمز و رازهاي افشا نشده و طفرهرويهاي پيوسته آتشافروزان اصلي اين نبرد. هر دو طرف مدعي پيروزي در اين جنگ هستند، حال آنكه هر دو طرف احساس ميكنند كه بازنده بودهاند». ضربالمثلي كرهاي هست كه ميگويد: «دو نهنگ كه با هم ميجنگند، ميگو در ميان آنها له ميشود.» شايد اين ضربالمثل براي توصيف آنچه در آن دوره بر سرزمين كره گذشت، بهترين جمله باشد.