ادامه از صفحه اول
دو پرسش از ديوان عالي
اكنون، هم به دلايل عيني و هم علل ذهني مورد سوال جدي است. دلايل ذهني آن روشن است ولي يكي از دلايل عيني آن در پيشرفتهاي درماني است. در قديم هزينهاي به عنوان درمان يا وجود نداشت يا اندك بود بلكه هزينه فرصت مطرح بود. پيشتر استناد ميكردند كه هزينه فرصت زنان نصف مردان ارزش دارد و ديه به اين دليل نصف تعيين شده بود. فارغ از درستي يا نادرستي اين ادعا در هر حال يك ادعا بود كه الان هم مطرح ميشود ولي امروز هزينه درمان، مساله اصلي است كه براي مرد و زن فرقي ندارد و ديه عمدتا صرف درمان ميشود. اگر كسي يك دندانش را به دليل ضربه شخص ديگري از دست بدهد، هزينه ترميم آن براي زن و مرد مساوي است و لذا ديه آنان نيز بايد مساوي باشد و از جيب ضارب پرداخت شود و نه از جيب مردم. همچنان كه در مجازات زندان نيز رعايت برابري براي ضارب زن يا مرد صورت ميگيرد. همان طور كه ديه مسلمان و غيرمسلمان را يكي كردند، بهتر است اين موضوع نيز مورد بررسي فقهي دقيق قرار گرفته و مساله به صورت ريشهاي حل شود.
عاشق كتاب بود
از گلها به طاقت و فراغت چندتايي چيده؛ از پلهها كه بالا ميآمد، ميدانست كه نشاني كتابفروشي را تا بقيه عمر در حافظه نگه خواهد داشت! غلام امامي پيشترها «نشر شيوا» را هم تاسيس كرده بود كه البته دوستان غوره نشده، مويز شده عرصه فرهنگباني! با انتشار كتاب «سياسنبو» عذرش را از ساحت نشر خواستند و لغو امتياز كردند و مانع استمرار خدمترساني واقعي به عرصه فرهنگ و كتابخواني شدند.... . حال غلامحسين امامي پس از تحمل چهار، پنج ماهي درد تن و سالها «تحمل مشقت عاشقي كتاب» درگذشته است. شايد خدايي ناخواسته «كتاب اسفند» هم كه پاتوق اهل معرفت در شيراز بود، از رونق بيفتد. اول از دوستان كتابخوانش ميخواهم كه نگذارند «نازكآراي تن ساق گلي» غلام امامي در اين روزگار عسرت و نامرادي به توفان بلا مبتلا شود و دوم از «شيدا» دختر غلام ميخواهم كه راه پدر را مردانه و بيدرنگ و تعلل بپيمايد. و آخر خداي را ميخوانم كه او را در رحمت بيدريغش متنعم و مرزوق بدارد. آمين