ادامه از صفحه اول
تلاش ايران،همراهي اوپك
3- با كاهش توليد نفت ايران، زير فشار تحريمها، طبيعتا قدرت ايران ماه به ماه براي تاثيرگذاري در مذاكرات اوپك كم ميشد. چرا؟ چون ميزان توليد نفت هر كشور، اصليترين مولفه قدرت آن كشور در تعاملات اوپك است، هر چند تنها عامل نيست. ايران در دو اجلاس گذشته بحث بر سر اساسنامه همكاري اوپك و غير اوپك را به خاطر بررسي بيشتر به تعويق انداخته بود. براي ايران اوپك مهم بود. نميخواست اين سازمان كم اهميت شود. در حقيقت منشور همكاري اوپك و غير اوپك، باعث ايجاد نهادي ميشد، پس پيشنهاد ايران پيشنهاد اصلاحاتي داد و تا تحققش ايستاد، بعد آن را امضا كرد. اصلاحاتي كه به پيشنهاد ايران در منشور همكاري ايجاد شده بود چه بود؟
4- با اصرار ايران، بندي در اساسنامه همكاري بلندمدت اوپك و غير اوپك قيد شد كه به موجب آن، تصميمات نهاد جديد (كه به موجب منشور همكاري ايجاد ميشد) نميتوانست تصميمات اوپك را نقض كند، هر چند اين بيانيه منشر نشده است اما من توانستم مطمئن شوم كه جملات آن به گونهاي نوشته شده است كه تصميمات اوپك به قوت خود باقي ميماند و كشور عضو اوپك نميتواند نظر متضادي با آنچه در جلسات اوپك طرح و تصويب شده است در جلسات با غير اوپكيها طرح كند. از سوي ديگر به پيشنهاد ايران، قرار شد رياست و نايبرييسي جلسات منشور دورهاي و يكساله باشد. الان عربستان و روسيه اداره جلسات اوپك و غير اوپك را بر عهده دارند. ضمن آنكه قرار شد نهاد جديد بابت خدمات تحقيقاتي كه از دبيرخانه اوپك دريافت ميكند به آن پول بدهد. همين طور عضويت و شركت در جلساتي كه به موجب اين منشور تشكيل ميشود داوطلبانه خواهد بود و ضمنا مفاد اين منشور براي عضويت كشورها بايد به تاييد مراجع قانوني كشورها برسد. اين تغييرات پيشنهادي ايران، همه براي اين بود كه ساختار اوپك حفظ شود و نهادي جايگزين آن نشود. هر چند حالا در دل اوپك نهادي شكل گرفته است. ايدهآل ايران شايد اين بود كه روسيه و كشورهايي كه مايلند با اوپك همراهي كنند عضو اوپك شوند آن هم با شرايط برابر. اما طبيعتا روسيه به آن راضي نبود. ايران با اعمال اصلاحات مدنظرش اين منشور را امضا كرد. آيا ميتوانست امضا نكند و بر خواسته خود مبني بر تشكيل نشدن هيچ نهاد جديدي پايفشاري كند؟
5- بايد سناريوهاي جايگزين را در نظر بگيريم. 23 كشور اوپك و غير اوپك با منشوري كه توسط عربستان و طبيعتا روسيه آماده شده بود موافق بودند. اولا ايران به جهت كاهش چشمگير توليد نفتش، طبيعي است كه مانند قبل در اوپك نفوذ نداشته باشد. در اوپك بشكههاي توليدي نفت پشتوانه قدرت است. دوم اينكه اگر ايران براي عدم قبول منشور اصرار ميكرد، عربستان نميتوانست همين نهاد را مثلا در رياض با حضور روسيه و كشورهاي ديگر توليدكننده اوپك و غير اوپك تشكيل دهد؟ مانند IEF كه محلش در رياض است. آن وقت ديگر محل تصميمسازي درباره بازار نفت از وين به رياض ميرفت، چون دومين و سومين توليدكنندگان نفت جهان عضو آن بودند. ايران با اين كار، خود را از گردونه تصميمسازيها خارج ميكرد. سوم اينكه خط قرمز ايران حفظ اعتبار و هويت اوپك بود. وقتي ساير اعضاي اوپك با منشور موافق بودند در شرايطي كه توليد نفت ايران بهشدت پايين آمده است، ايران نميتوانست بيش از حد بر عدم قبول منشور اصرار كند. چه، جوابش يك جمله بود. «فعلا كه شما معاف از سهميهها هستيد. برويد و فردا بياييد.» البته با بيان ديپلماتيك. ديگر اينكه آن طرف ماجرا هم روسيه بود كه طبيعتا به لحاظ سياسي وزير نفت ايران نميتوانست جلوي مشاركتدهي آنها در تنظيم بازار نفت، به همراه ساير كشورها و در يك روند اصولي، بايستد. پس بهترين سناريو اين بود كه با پيشنهاد تغييراتي در منشور از اصالت و هويت اوپك دفاع كرده و همزمان خود را از روند تصميمسازيها دور نكند. اوپكيها و حتي عربستان هم كه ميخواستند به هر حال اجماع اوپك را داشته باشند ترجيح دادند نظرات متعادل شده ايران را در نظر گرفته و در منشور بگنجانند. نكات ديگري درباره اين منشور هست كه در مطلب بعدي دربارهاش خواهم نوشت.
6- چرا امريكا بزرگترين تهديد كشورهاي بزرگ توليدكننده عضو اوپك و برخي غير اوپكيهاست. رابطه سياستهاي بينالمللي جمهوريخواهان و فشار بر برخي كشورها با «نفت» چيست؟ چه كشورهايي ممكن است در آينده قرباني سياستهاي نفتي امريكا شوند؟ متحدان امريكا در بازار نفت، چگونه به اين كشور كمك ميكنند؟