برخي در كشورهاي شرقي، دوست دارند شهر لندن را چهارراه حوادث جهان لقب دهند. چه اين شهرت درست باشد و چه نه، در روزهاي اخير، دو حادثه عجيب و غريب مربوط به خاندانهاي سلطنتي اماراتي، پايتخت بريتانيا را كانون ماجراهاي عربي مورد علاقه نشريات زرد كرده است.
نخست هفته گذشته، پس از چهار ماه مخفيكاري، خبر فرار همسر حاكم دبي و دو فرزندش به لندن، مورد توجه رسانههاي خبري، به خصوص نشريات جنجالي غربي منتشر شد. پرنسس هيا بنت الحسين 45 ساله، ششمين و جوانترين همسر رسمي شيخ محمد بن راشد آلمكتوم، حاكم 69 ساله ثروتمند و قدرتمند شيخنشين دبي، دختر ملك حسين پادشاه سابق و خواهر ناتني ملك عبدالله پادشاه فعلي اردن است. هيا، تحصيلكرده دانشگاه آكسفورد است و در المپيك 2000 سيدني، عضو تيم ملي پرش با اسب اردن بود.
از قرار معلوم، شاهزاده خانم اردني- اماراتي، به همراه دو فرزند يازده و هفت سالهاش، از ترس مرگ و از دست همسرش، در ماه فوريه از امارات متحده عربي به اروپا گريخته و در جايي پنهان شده است. نخست گمان ميرفت كه پرنسس با حدود 31 ميليون پاوند، به آلمان رفته و در آنجا تقاضاي پناهندگي كرده باشد، ولي بعدا معلوم شد كه لندن را ترجيح داده و اكنون در پناه تيمي از محافظان و وكلايش، در يك خانه مجلل 85 ميليون پاوندي، در جوار كاخ كنزينگتون زندگي ميكند.
اكنون ماجراي اين زوج براي رسانههاي غربي به يك سريال رمانتيك حادثهاي تبديل شده است. از يك سو، اصل فرار، جزييات و دلايل آن، خود موضوعي پيچيده، مبهم و بحثانگيز است. پرنسس هيا، با همراهي مري رابينسون، رييسجمهور سابق جمهوري ايرلند، در جريان فرار جنجالي لطيفه بنت محمد، دختر ياغي شيخ محمد، از لطيفه حمايت كرده و اكنون با بازگشت لطيفه به دبي، به هيا گزارش دادهاند كه ممكن است مورد انتقام همسرش قرار گرفته و جانش يه خطر بيفتد. رسانههاي اماراتي بازگشت لطيفه به دبي را داوطلبانه خوانده، ولي رسانههاي مستقل، معتقدند كه او ربوده شده و به زور به كشورش بازگردانده شده است.
در همين ارتباط، شيخ محمد، در صفحه شخصي خود در فضاي مجازي، با سرودن شعري از انزجار نسبت به دلشكستگي و خيانت عشقي و عاطفي و لزوم عقوبت و مجازات عهدشكنان سخن گفته كه به ناكامياش در جلب نظر سوگلي اماراتي و قصد انتقامگيري از او تعبير شده است.
از سوي ديگر تبعات آن هم خود ماجراهايي ديگر را رقم زدهاند. اينكه چقدر ثروت همراه هيا بوده و آيا اين ثروت متعلق به خودش است يا همسرش. شيخ محمد براي بازگرداندن همسر و گرفتن حضانت دو فرزندش رسما به محاكم قضايي بريتانيا شكايت كرده و متقابلا نيز هيا رسما تقاضاي طلاق و سرپرستي دو فرزندش را كرده تا اين مناقشه را به يك دردسر جدي ديپلماتيك بريتانيا با امارات و اردن تبديل كند.
اين موضوع به حدي مورد توجه رسانهها است كه شبكه دو تلويزيون داخلي بي.بي.سي از ماجراي مخفي شدن و فرار پرنسس هيا مستند خبري با عنوان «معماي گم شدن شاهزاده» تهيه كرده و قرار است به زودي آن را در يكي از زمانهاي پربيننده خود پخش كند.
ماجراي شيخ دبي و همسرش هنوز در جريان بود كه روز دوشنبه اعلام شد شيخ خالد القاسمي، فرزند
39 ساله شيخ سلطان القاسمي حاكم شارجه، در شرايطي مشكوك در كف حمام قصر خانوادگي خود در ساسكس، حومه لندن درگذشته است. در مراسم تشييع و تدفين فرزند شيخ شارجه، برخي اعضاي خانوادههاي سلطنتي فدراسيون امارات حضور داشتند و سه روز در آن كشور عزاي عمومي اعلام شد.
خالد بن سلطان، پس از تحصيل در دانشگاه يو.سي.ال و كالج معروف هنري سنت مارتين در لندن، در 11 سال اخير به فعاليت تجاري و بيشتر در لندن و پاريس، صنعت طراحي مد، لباسهاي گرانقيمت و برند شخصي خود، قاسمي، مشغول بود و به خوشگذراني افراطي و زندگي نامتعارف لوكس شبانه توام با جنجال و شايعه شهرت داشت.
در ابتدا تلاش شد تا اين خبر ناگهاني، با حداقل پوشش رسانهاي و بدون كندوكاو و كنجكاوي خبرنگاران مطرح شود. ولي بعد معلوم شد كه او در حين خوشگذراني شبانه و به دليل افراط در مصرف موادمخدر جان خود را از دست داده است. با اين حال، در روزهاي گذشته، جريان اصلي رسانهاي بريتانيا، از قبيل بي.بي.سي و روزنامه ديلي تلگراف تحتتاثير پول، نفوذ و لابي دولت امارات، به طرز افراطي و آشكارا تصنعي، چهرهاي محبوب، محجوب، فرهيخته، خادم و عاشق دنيايي زيبا از خالد ارايه كرده و تلاش كردند تا وضع زندگي و نحوه مرگ او تا حد ممكن كمتر مطرح شود.
مرگ خالد بن سلطان در بيستمين سالگرد درگذشت محمد بن سلطان، بزرگترين فرزند شيخ شارجه و برادر ارشد ناتني خالد در 24سالگي رخ داد. محمد نيز همچون خالد، به دليل اوردوز و مصرف بيش از حد مواد مخدر درگذشت.
اين ماجراها، سواي دردسرها و اخبار جنجالي ناشي از فعاليتهاي خاندان حاكم در ابوظبي و شخص محمد بن زايد، يا به قول رسانهاي غربي: ام.بي.زد، وليعهد اسمي و حاكم واقعي كشور امارات متحده عربي است كه خود داستان مجزا و حكايت درازي دارد.
ظاهرا اين روزها برخلاف گذشته موسسات حقوقي، گروههاي لابي و نهادهاي روابط عمومي و ترميم چهره شيوخ اماراتي در لندن، اوقات پرمشغلهاي را سپري ميكنند. فعلا تلاش آنها بيش از ارايه چهرهاي مطلوب و آرماني از حاكمان اماراتي، به مديريت بحران و رفع و رجوع پيشامدهاي مكرر و روزمره ناگهاني صرف ميشود و زمان و مجالي براي كار راهبردي و درازمدت باقي نگذاشته است.