كمپانيهاي سينمايي به ايران ميآيند ولي تئاتريها نه
گل به خودي
بابك احمدي
عليرضا تابش، دبير جشنواره فيلم كودك اصفهان در نشستي كه گزارش كامل آن از سوي ستاد اطلاعرساني سيودومين جشنواره بينالمللي فيلمهاي كودكان و نوجوانان در اختيار رسانهها قرار گرفت به نكتهاي اشاره كرده است كه وقتي مابهازاي همان جمله و برنامه را در زمينه هنرهاي نمايشي نگاه ميكنيم جز افسوس چيزي براي گفتن باقي نميماند. «يكي از جنبههاي مهم جشنواره فيلمهاي كودك و نوجوان، ابعاد بينالمللي آن است؛ از اين رو تلاش كردهايم به جز كشورهاي فعال در سينماي كودك، از كمپانيهاي سينمايي در شهرهاي خواهرخوانده اصفهان نيز دعوت به عمل آوريم و تعامل ويژهاي نيز با كشورهاي آسيايي و منطقه داشته باشيم»؛ جملهاي كه بيانش از سوي مديران تئاتري، حداقل در دو، سه سال اخير يك نتيجه روشن به دنبال داشته است. چرخيدن قلمهاي بعضي رسانههاي خاص عليه تئاتر و منتسب كردن انواع و اقسام جريانهاي فكري مخالف به آنها تا احتمال حضور جاسوسان در پوشش بازيگر و كارگردان و پژوهشگر و غيره. تابش در اظهارنظرهاي خود به اين نكته اشاره ميكند كه قرار است از شهرهاي خواهرخوانده اصفهان براي حضور در اين رويداد سينمايي دعوت به عمل آيد. حال به فهرست كشورهايي كه با شهر اصفهان پيماننامه خواهرخواندگي امضا كردهاند نظري كنيم؛ فارغ از اينكه اصولا در بعضي از اين شهرها يا كشورها كمپانيهاي سينمايي وجود دارد يا نه، يا اصولا سينمايي در قد و قواره سينماي ايران دارند يا خير. در فهرست مورد نظر به اسامي شهرهايي از چين، مالزي، ايتاليا، روسيه، روماني، اسپانيا، ارمنستان، كويت، آلمان، كوبا، پاكستان، سنگال، لبنان، هند، ژاپن و كره جنوبي برميخوريم. در اينكه جشنوارههاي سينمايي ما همواره در بخش بينالملل و دعوت از مهمانان خارجي به خواستهاي خود رسيدهاند شكي وجود ندارد- حساب سالهايي كه منابع ارزي و ريالي دچار التهاب شده و اصولا پولي براي صرف هزينه وجود نداشته از ماجرا جدا است – حال برايم اين پرسش پيش ميآيد كه چطور حضور اوليور استون و پل شريدر و دهها هنرمند نامدار و بينام سينماي جهان در ايران با مقاومت و فشارهاي قلمي رسانههاي خاص و خطدهي منفي آنها متوجه سفر هنرمندان نامدار و بينام تئاتري است؟ البته كه اصولا در چنين بحثهايي بايد حواسمان را جمع عمل كنيم تا به بهانه دفاع از يك جريان هنري، ناخواسته در مسير انسداد باقي عرصهها نيفتيم، ولي بپذيريد اين پرسش بسياري از فعالان تئاتري است. چطور به تئاتر كه ميرسيم از خارج جاسوس به داخل دعوت شده ولي جاي ديگر وضعيت كاملا تفاوت ميكند؟ البته ميدانم و ميدانيم سينماييها هم با گير و گرفتهاي خاص خودشان مواجهند اما چرا طناب اين گرفتها در هنرهاي نمايشي چنين محكم است كه دعوت جشنواره بينالمللي مملكت يا نهادهاي خصوصي از هنرمندان خارجي تحمل نميشود؟ ماجرا سمت و سوي ديگري هم دارد. اين روزها بعضا با اظهارنظرهايي مواجه شدهام كه محتوايشان نشان ميدهد مديران دولتي هم وجود چنين ماجرايي را پذيرفتهاند. اگر اين در اصطلاح، گل به خودي نيست، پس چيست؟