شايد بد نباشد در اين اوضاع نابسامان اقتصادي كه گراني و تورم از يك سو و ركود بيسابقه از سوي ديگر دامان اقتصاد كشور را فرا گرفته است، در يك سلسله مقالات به مقايسه و بررسي برخي اقلام مصرفي و سرمايهاي كشور با ديگر كشورهاي جهان بپردازيم.
متاسفانه به دليل سقوط ناگهاني و نوسانات ارزش ريال در دو سال گذشته نميتوان ارقام را بهطور قطعي اعلام كرد و مقايسه دقيقي بين قيمت مسكن در ايران با ديگر كشورهاي جهان داشت. از اينرو در اينجا قيمت دلار را با نرخ 13هزار تومان محاسبه خواهيم كرد كه تقريبا در چند ماه گذشته حول و حوش همين قيمت نوسان داشته است.
قبل از شروع بحث بايد اين را بدانيد كه حداقل دستمزد اعلام شده توسط دولت در امريكا برابر با 10 دلار در ساعت است و اين يعني با دلار 13 هزار تومان هر كارگر امريكايي مبلغي برابر با 130 هزار تومان در ساعت دستمزد ميگيرد كه در اين شرايط خوب اقتصادي امريكا و به دليل كاهش ميزان بيكاري به سختي ميتوان كارگري پيدا كرد كه با كمتر از 15 دلار در ساعت كار كند. همچنين حداقل دستمزد اعلام شده توسط دولتهاي اروپايي حدود 10 يورو در ساعت است كه معادل چيزي در حدود 150 هزار تومان و در اروپاي شرقي حول و حوش 4 يورو كه برابر با 60 هزار تومان است. در امريكاي لاتين اين ميزان جز ونزوئلا (كه به دليل فروپاشي اقتصادي نميتوان ميزان دقيق حداقل دستمزد را اعلام كرد) تقريبا 2 دلار است كه معادل 26 هزار تومان و در چين حدود 2 دلار يا 26 هزار تومان در ساعت به كارگران حقوق پرداخت ميشود و در آخر در دولت ژاپن حداقل دستمزد را 8 دلار در ساعت تعيين كرده كه بالاتر از 100 هزار تومان است.
همين يك موضوع نشان ميدهد كه ديگر مثل گذشته چينيها ارزانترين كارگران را ندارند و با اختلاف امروز ايران كارگران به مراتب ارزانتري از چين را داراست. از طرفي بايد اين را يادآوري كرد كه در بسياري از كشورهاي جهان براي خريد خانه وام در نظر گرفته ميشود كه اين وامها تا 90 و گاهي 100 درصد ارزش يك خانه را نيز پوشش ميدهد.
حال به وضعيت اقتصاد ايران و بازار مسكن نگاه اجمالي بيندازيم. اقتصاد ايران طي 10 سال گذشته ميانگين رشد اقتصادي كمتر از يك درصد داشته و كشور در ركود عجيبي قرار گرفته است. ميزان ازدواج كم شده و ميليونها خانه خالي در نقاط مختلف ايران ساخته شده كه حتي يكبار رنگ يك فرد يا خانواده را به خود نديده است. با تمام اين تفاسير قيمت خانه در ايران در يك شعبدهبازي عجيب در اواخر سال 96 دوبرابر شد. اين تورم زماني رخ داد كه برجام همچنان پابرجا بود و امريكا نيز آن را ترك نكرده بود و ما در حال استفاده از مزاياي آن بوديم (البته به صورت نصفه و نيمه). با اين حال دلالان بدون هيچ دليل در حالي كه طبق گفتههاي دولت تورم حول و حوش12 درصد بود و قيمت مسكن هم تقريبا با اين شيب كم و بيش در حال افزايش موجب شدند، قيمت مسكن در مدت كوتاهي دوبرابر شود (در آن زمان دلار هم در حدود 3هزار و 800 تومان بود و جهش قابل ملاحظهاي نداشت). مسكن كه در حال جان گرفتن و خروج از ركود چند ساله بود با اين افزايش قيمت يك دوره رونق حبابگونه را تجربه كرد كه عدهاي به سوداي دستيابي به سود بيشتر و براي جا نماندن از اين دوران طلايي (ترس از دست دادن سود) شروع به خريد خانههايي كردند كه بدون هيچ ضابطهاي دچار افزايش قيمت شده بودند. حال بعد از اين دوره كوتاه رونق، امروز بازار مسكن دوباره وارد ركودي شده كه چشماندازي براي خروج از آن در كوتاهمدت نميتوان متصور بود.
حال بد نيست كه نگاهي به قيمت مسكن در ديگر نقاط جهان داشته باشيم. به دليل رشد اقتصادي در امريكا در دو سال اخير قيمت خانه افزايش يافته با اين حال اين افزايش قيمت تنها حدود 5 تا 10 درصد بوده. لازم به ذكر است كه قيمت مسكن در امريكا ايالت به ايالت متفاوت بوده و قيمت متوسط در كل امريكا برابر با 465 دلار براي هر مترمربع است در ويرجينياي غربي 282 دلار كمترين و هاوايي با 1525 دلار بيشترين قيمت را به خود اختصاص دادهاند. البته بايد اين را متذكر شويم كه هاوايي و واشنگتن پايتخت امريكا و كاليفرنيا به دلايل خاصي داراي قيمتهاي بالاتري از ساير بخشهاي امريكا هستند. در واقع اگر قيمت متوسط در امريكا كه بيشتر از 40 ايالت در اين محدوده قيمتي هستند را همان 465 دلار بگيريم، قيمت هر مترمربع از خانه با دلار 13هزار تومان چيزي در حدود 6 ميليون تومان است كه بسيار كمتر از ميزان آن در شهرهايي مانند تهران با متوسط 12 ميليون تومان است.
اروپاي غربي: قيمت هر مترمربع در كشورهاي يونان 3هزار و 500 يورو، آلمان 6هزار يورو، هلند 6هزار يورو، فرانسه 13هزار يورو، دانمارك 4هزار يورو، فنلاند 6هزار يورو، ايتاليا 6هزار يورو، اتريش نزديك به 12هزار يورو و انگلستان با 24هزار يورو براي هر مترمربع است كه اين ميزان نسبت به ايران بسيار بيشتر است.
اروپاي شرقي: بلغارستان، قبرس، كرواسي، مجارستان و روماني داراي قيمتي پايينتر از هزار و 500 يورو هستند كه با احتساب يوروي 15هزار توماني چيزي بالغ بر 23 ميليون تومان است. قيمتي كه ميتوان گفت تقريبا قيمت متوسط خانههايي در مناطق متوسط و خوب شهر تهران است.
امريكاي لاتين: برزيل در مركز شهر برازيلا حدود 2هزار دلار و در حومه شهر هزار دلار بر هر مترمربع است معادل 13 تا 26 ميليون تومان، آرژانتين 2هزار تا 2هزارو 700 دلار معادل 26 تا 35 ميليون تومان، شيلي حدود 2هزار دلار معادل 26 ميليون تومان و در پرو بين هزار تا هزار و 500 دلار معادل 13 تا 20 ميليون تومان است.
در آسيا قيمتها بسيار متفاوت است. در تاجيكستان بين 400 تا 600 دلار، در قزاقستان بين 700 تا هزار دلار، در مالزي بين هزار و 500 تا 3هزار دلار و در تايلند دوهزار و 500 تا 5هزار دلار بايد براي خريد يك مترمربع پرداخت. در چين قيمت بين 5هزار تا 7هزار دلار است كه در شهر پكن و مركز اين شهر اين قيمت به 14 هزار دلار هم ميرسد. در ژاپن هم قيمت مسكن براي هر مترمربع گران است و از 4هزار دلار تا 8هزار دلار براي خريد خانه در شهرها بايد هزينه كنيد، البته اين قيمت متوسط براي مركز شهر و حومه شهر است در غير اين صورت براي مثال قيمت زمين در مركز شهر توكيو در بهترين منطقه تا 270 هزار دلار براي هر مترمربع نيز بالغ ميشود. البته تمام اين قيمتها حدودي است و بستگي به ساخت و قدمت خانهها نيز دارد. در اين مقايسه به راحتي ميتوان فهميد ايران نسبت به كشورهاي قاره اروپا و برخي كشورهاي آسيايي ارزانتر و نسبت به برخي ديگر برابر يا گرانتر است. البته بايد موضوعات متعدد ديگري را براي قياس توان خريد خانه مدنظر قرار داد. براي مثال حقوق يك كارگر چيني امروز برابر 5 ميليون تومان است و يك كارگر ايراني اگر حقوقش را مرتب و سر وقت بدهند تقريبا يكسوم آن است. موضوع مهم ديگر ميزان وامي است كه در ديگر كشورها براي خانهدار شدن پرداخت ميشود. از طرفي ايران كشوري بزرگ با جمعيت 80 ميليوني است كه با كشورهاي اروپايي و آسيايي كه داراي كمبود زمين و جمعيت زياد هستند قابل قياس نيست. براي مثال اين موضوع براي امريكا صدق ميكند. امريكا با جمعيت 320 ميليوني و وسعت 10 ميليون كيلومتر مربعي داراي خانههايي ارزان است و وضعيت امريكا را تا حدودي از نظر وسعت و جمعيت ميتوان با ايران مقايسه كرد.
حال سياستمداران و قانونگذاران بايد از خود بپرسند با اين وضعيت كه از يك سو اقشار ضعيف و متوسط جامعه توان پسانداز پول كمتري دارند و از سوي ديگر وامها افزايش پيدا نكرده است آيا ميتوان به خانهدار شدن بخش بزرگي از جمعيت كشور خوشبين بود؟ آيا هر ساله بر ميزان مستاجرنشينان افزوده نميشود؟ از سويي آيا ميتوان به خروج بخش مسكن از ركود كه خود از بيش از 200 صنعت تشكيل شده اميدوار بود؟ آيا وقت آن نرسيده است كه سياستمداران و قانونگذاران به اين فكر بكنند كه چرا قيمت بسياري از اقلام در ايران بسيار بيشتر از قيمت واقعي آن است؟ آيا زمان آن نرسيده است كه با تدابيري جلوي اين سفتهبازي و دلالبازيها كه هر روز باعث افزايش يك كالاي ضروري مردم ميشود را گرفت؟ آيا هيچ مسوولي به اين فكر نميكند كه چرا يك كارگر ايراني بايد براي خريد يك واحد آپارتمان مبلغي بيشتر از همتاي امريكايي خود بپردازد؟ آيا نبايد به اين موضوعات فكر كرد؟