• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4407 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۶ تير

درباره فيلم‌هاي توقيفي

تصميم پردردسر يك مدير فرهنگي

حافظ روحاني

 

 

جدا از نوشته‌ها و اظهارات تكراري درباره ناكارآمدي سازوكار توقيف فيلم‌هاي سينمايي كه به غلط يا درست مدام تكرار مي‌شوند، مقوله توقيف فيلم در سينماي ايران به خودي خود پديده‌‌اي پيچيده‌ است؛ مقوله‌اي كه فارغ از كاركردش انگار به جزيي از پيچيدگي يك نظام بزرگ‌تر تبديل شده.پيش از هر چيز، توقيف به عنوان تند و تيزترين ابزار مميزي عمل مي‌كند، ابزاري كه البته در سال‌هاي اخير مخالفان فراواني يافته. هر چند كه از خيل اين مخالفان پرشمار سخت بتوان كسي را يافت كه با كليت سازوكار مميزي مخالف باشد؛ مگر در جزئيات و موارد و شايد همين حقيقت باشد كه دست موافقان مميزي را در استفاده از ابزار توقيف باز مي‌گذارد. با اين‌حال هم‌چنان كه درك و فهم مكانيسم مميزي به واسطه حضور نهادهاي پرشماري كه بر بدنه سينما اعمال قدرت مي‌كنند، مدام پيچيده‌تر و حتي مساله‌سازتر شده، درك علل توقيف فيلم‌ها و عمل‌كرد اين ابزار به عنوان شديدترين نوع مميزي هم مدام دشوارتر مي‌شود، تا آنجا كه گاه به سختي مي‌توان هدف و مقصود از توقيف يك فيلم سينمايي را درك كرد. اما درك پيچيدگي اين مكانيسم در طول سال‌هاي گذشته و به مدد فناوري‌هاي جديد، حتي دشوارتر هم شده. شايد بيشتر از آن‌رو كه مميزي و ابزار توقيف، زماني كارايي داشتند كه ابزار پخش به شكل انحصاري در اختيار دولت‌ها قرار داشت، نه چون امروز كه نظام مميزي به سختي مي‌تواند بر شبكه‌هاي اجتماعي و ديگر ابزارهاي پخش نظارت كند و يا به رسانه‌هايي كه فارغ از قوانين ناظر بر رسانه‌هاي كشور كار مي‌كنند، مسلط باشد. پس در حالي كه بسياري از امكانات پخش، مثل صدا و سيما، رسانه‌هاي رسمي، پرده‌هاي سينما و يا شبكه نمايش خانگي به واسطه فعاليت قانوني تحت نظارت هستند و طبعا نظام مميزي را مراعات مي‌كنند، در سوي ديگر و فضاي گسترده مجازي كه هر روز مخاطبان پرشمارتري را جذب خود مي‌كند، حجم نظارت و مميزي بسيار اندك‌تر است. به همين واسطه به نظر مي‌رسد كه مميزي ديگر كارايي قبل را ندارد و تنها باعث مي‌شود كه اطلاعات و يا هر آن‌چه مخالف نظام مميزي شناخته مي‌شود، خارج از كنترل و نظارت پخش شود؛ نظير همين نتيجه‌گيري بالا كه در دهه 1370 و در مورد موسيقي پاپ رخ داد، جايي كه مديران فرهنگي تصميم به توليد موسيقي پاپ گرفتند تا از اشاعه آن‌چه موسيقي لس‌آنجلسي خوانده مي‌شد جلوگيري كنند و در نهايت باعث توليد وسيع و انبوه اين نوع از موسيقي در طول دو دهه بعدي و تا همين روزگار ما شد.

با اين‌حال به نظر مي‌رسد كه ابزار توقيف هنوز از ساير روش‌هاي نظام مميزي، كاراتر است. علت اصلي شايد در نسبتش با اقتصاد سينما باشد، جايي كه توقيف يك فيلم به منزله‌ ضرر و زيان فراوان براي توليدكنندگان فيلم است. شايعه‌اي كه گاه در مورد توقيف بعضي فيلم‌هاي سينمايي شنيده شده و به باور بعضي، به عنوان نوعي بازارگرمي تعبير مي‌شود هم بر رابطه ميان اقتصاد و ابزار توقيف اشاره دارد. شايعه‌اي كه اخيرا در مورد فيلم «زهرمار» (جواد رضويان) هم به گوش رسيد. دلايل توقيف فيلم‌هاي سينمايي در طول دهه‌ها متفاوت بوده؛ بررسي تك‌تك اين دلايل احتمالا به ما نشان خواهد داد كه معيارها يا علت توقيف و مميزي فيلم‌ها تا چه اندازه متغير بوده‌اند. حال و با مرور همه اين سال‌ها به نظر مي‌رسد كه هر چند عمده فيلم‌هاي توقيفي بر اثر دلايلي توقيف شده‌اند كه هنوز هم خط قرمز محسوب مي‌شوند، اما گذر ايام نشان مي‌دهد كه به مرور زمان اين خطوط قرمز تا چه اندازه مي‌توانند جابه‌جا شوند. به عنوان مثال مي‌توان به «بانو» (داريوش مهرجويي، 1370، نمايش 1377)، «حاجي واشنگتن» (علي حاتمي، 1361، نمايش 1377)، يا نمونه‌هاي جديدتري مثل «عصباني نيستم» (رضا درميشيان، 1392، نمايش 1397) يا «آشغال‌هاي دوست‌داشتني، محسن اميريوسفي، 1391، نمايش 1397) اشاره كرد. هر چند هنوز هم گهگاه مسائل بنيادين (با در نظر گرفتن معيارهاي مميزي در ايران) مي‌توانند به توقيف يك فيلم منجر شوند، اما تفاوت عمده انگار در نحوه و اندازه است؛ نحوه و اندازه‌اي كه به مرور و در طول تاريخ مدام تغيير مي‌كند و اگر فيلمي توقيفي بعد از چند سال فرصت نمايش بيابد ما را با اين پرسش مواجه مي‌كنند كه آيا دلايل براي توقيف يك فيلم كافي و قانع‌كننده (حتي براي مديران سينمايي) بوده؟! مديران فرهنگي هنوز هم براي توجيه فرآيند مميزي (و نه لزوما توقيف) به اين حقيقت مستمسك مي‌شوند كه مميزي در همه فرهنگ‌ها وجود دارد؛ گفته‌اي كه در يك تفسير نامحدود غلط نيست، اما تكليف توقيف چيست؟ ترديد ندارم كه كمتر مدير فرهنگي – لااقل در اين روزگاران – با رضايت دست به توقيف فيلمي زده باشد. اين گفته لزوما نشان‌دهنده حسن نيت مديران فرهنگي نيست كه بيشتر نشان‌دهنده اين است كه هزينه حيثيتي و دردسرهاي توقيف فيلم‌هاي سينمايي روز به روز بيشتر شده است. در ميانه فشار روزافزون افكار عمومي و سينماگران (كه به مدد فضاي مجازي بلاواسطه‌تر و گاه بي‌رحمانه‌تر شده) و هجمه‌هاي موافقان تندروي مميزي و توقيف، جلوگيري از نمايش يك فيلم مدام دشوارتر مي‌شود. در اين وضعيت مدير فرهنگي بودن، بي‌ترديد از سخت‌ترين مشاغل است و تصميم به توقيف يك فيلم، از پردردسرترين تصميم‌ها.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون