لمپارد سرمربي چلسي شد
سوپر فرانكي به رويايش رسيد
عليرضا جوادي
شروع فوتبال فرانك لمپارد از همان اول، يكي از گزارههاي كليشهاي و خرافي فوتبال را زير سوال برد؛ گزارهاي كه اصرار داشت فرزندان بزرگان فوتبال، بهخوبي پدرشان نميشوند؛ اما فرزند اسطوره وستهام، ابتدا با درخشش در پيراهن وستهام و سپس چلسي اين گزاره را به بهترين شكل نقض كرد و حتي نسبت به پدرش فوتباليست بزرگتري شد تا خيلي راحت، پا به عصر جديد زندگي فوتبالياش بگذارد. فوتباليستهاي بزرگ تازه بازنشسته شده در قرن بيستويك، راحتتر از گذشته به نيمكتهاي بزرگ ميرسند و بعد از گوارديولا و زيدان، اينبار نوبت به فرانك لمپارد، اسطوره انگليسي تيم چلسي رسيد تا با تكيه زدن به نيمكت يكي از غولهاي فوتبال انگلستان به جذابيتهاي فوتبال اروپا كمك كند. در كنار همه اين افراد، حضور آنتونيو كونته در قامت سرمربي اينتر نيز به جذابيت مسابقات ميافزايد.
آينده مبهم شماره 8
از زماني كه باشگاه چلسي به رومن آبراموويچ فروخته شد چلسي با بيرحمي نسبت به مربيان رفتار كرده؛ بعضي از مربيان مانند كونته و مورينيو به هر نحوي كه شده به سطح اول فوتبال جهان برگشتند؛ اما در نقطه مقابل، مربياني مانند ويلاش بواش و ديمتئو كه در زمان خود آيندهدار محسوب ميشدند، بعد از اخراج از چلسي ديگر نتوانستند در سطح اول فوتبال اروپا مربيگري كنند و بهنوعي با حضور در باشگاه چلسي آينده حرفهاي خودشان را به آتش كشيدند و همه اين اتفاقات در حالي رخ داد كه چلسي در زمان حضور اين دو مربي، يكي از غنيترين تركيبهاي ليگ برتر را دراختيار داشت؛ اما فصل بعد يكي از دشوارترين فصلهاي چلسي رومن آبراموويچ خواهد بود؛ با جدايي ادن آزار، مالك روس ديگر ستاره بزرگي در تيمش ندارد؛ ستارهاي كه در هر لحظه بتواند جريان بازي را عوض كند و تيم را از دردسر دور نگه دارد. در كنار همه اينها، مشكل بزرگ آبراموويچ و چلسي، محروميت از دو پنجره نقلوانتقالاتي در فصل آتي است؛ محروميتي كه باعث ميشود اين آبيهاي لندن نتوانند جايگزيني براي ستاره بلژيكي فراهم كنند تا تنها دلخوشي اهالي استمفوردبريج به پولشيچ جوان باشد تا بلكه بتواند درخششي را كه در پيراهن دورتموند از خود نشان داد را در چلسي تكرار كند. اين محروميت و محدوديت در چلسي باعث شده تا سرنوشت فرانك لمپارد، شماره هشت سابق چلسي به ويلاش بواش و ديمتئو تشبيه شود و بعضي از كارشناسان بر اين باور باشند كه اگر مربي جوان چلسي در فصل آينده با اين تيم، بهگونهاي ظاهر نشود كه آبراموويچ از او انتظار دارد بايد خيلي زود استمفوردبريج را ترك كند؛ ترك كردني كه همراه با مهر اخراج است و داشتن مهر اخراج در دومين تجربه مربيگري، احتمالا آينده فرانكي را در قامت مربي نابود ميكند.
رونمايي از تفكر جديد آبي
مرور ليست مربيان چلسي در سالهاي اخير بهخوبي نشان ميدهد كه تفكرات مربيان اين باشگاه، فرسنگها از هم فاصله داشته؛ از آنچلوتي تا مورينيو و از كونته تا بنيتز، تفاوت انديشه و سبك مربيگري به اندازه كافي مشهود است. علت اين تغييرات مكرر و دايمي شايد همان نكتهاي باشد كه كارلو آنچلوتي در كتاب زندگينامهاش نوشته؛ كارلو معتقد است كه آبراموويچ ميخواهد مانند چلسي، منچستريونايتد فرگوسن داراي سبك مشخصي باشد و هر فردي كه بازي اين تيم را نگاه ميكند، از سبك بازي اين چلسي را شناسايي كند. با درنظر گرفتن تمام جوانب حرفهاي آنچلوتي به دليل تغييرهاي مكرر در كادر فني پي ميبريم، بعد هر افت نسبي مالك باشگاه با عجله دست به تغيير ميزند تا به سبك ايدهآل خود برسد؛ غافل از اينكه داشتن ثبات و يك مربي كارآمد خود باعث تبديل شدن به منچستريونايتد فرگوسن ميشود؛ آبراموويچ بهواسطه هزينههاي زياد، مربيهاي كارآمدي را به چلسي آورده؛ اما فرصت كافي را به آنها نداده، حال با انتخاب لمپارد بازهم تفكر جديدي به استمفوردبريج خواهد آمد و بايد ديد دوباره چرخه قبلي تكرار خواهد شد يا نه؟ البته بايد اين نكته را هم درنظر داشت كه با توجه به محروميت از دو پنجره نقلوانتقالاتي، توقع مالك متمول چلسي كمي پايينتر خواهد بود و احتمالا لمپارد فرصت بيشتري نسبت به ساير مربيان خواهد داشت. طبق ادعاي لي اسكات، تاكتيكنويس، لمپارد با شكل
۴-۳-۳، تيمش را هدايت ميكند به خط دفاع چهار نفره ساري را حفظ ميكند؛ اما برخلاف ساري، كانته را در پست هافبك دفاعي قرار ميدهد و كانته كمتر در گذشته در حملات شركت ميكند. در طرف ديگر هم ژيرو مهاجم نوك خواهد بود و ويليان و پولشيچ به عنوان بال چپ و راست به فعاليت خود ادامه ميدهند.
نكته جالب ديگر درباره لمپارد مربوط به دوران حضور او در دربي كانتي است؛ جايي كه او خط دفاع واكنشپذيري دراختيار داشت، خط دفاعي كه با عرض دادن به بازي سعي در باز كردن تيم حريف داشت. هنر لمپارد اما زماني آشكار شد كه تيمش در ديدار نيمهنهايي پليآف به برتري رسيد. اگرچه دربي كانتي و لمپارد موفق به كسب سهميه حضور در ليگ برتر نشدند، اما تاثيري كه لمپارد روي دربي كانتي گذاشت غيرقابل كتمان است.لمپارد حالا به روياي خود رسيده و مانند سال ۲۰۱۲ و سه سال بعد از آن نيمهنهايي نفرين شده، كه قبل از رويارويي با بارسلونا در نيمه نهايي از «كار ناتمام» خود سخن گفت، اينبار اين فرصت را دارد تا با درخشش روي نيمكت، پروژه و كار ناتمام آبراموويچ را به پايان برساند.