مكتب آذريزدي
داوود اميريان
دلم ميخواهد يادم از مهدي آذريزدي را با يك خاطره شروع كنم. سال 58 يا 59 كه من دانشآموز سال سوم دبستان بودم، مسابقه قرآن برگزار شد و در اين مسابقه سوم شدم.
مدير مدرسه هم برحسب وظيف صبح روز بعد نامم را از بلندگوي مدرسه خواند و بهترين جايزه عمرم را دريافت كردم. آن جايزه كتاب «قصههاي خوب براي بچههاي خوب» نوشته مهدي آذريزدي بود. جايزهاي كه لذت دريافتش هنوز هم در وجودم باقي مانده. يادم است كه در عرض چند روز، چندين بار اين كتاب را خواندم و جالب اينكه هنوز هم يكي از مخاطبان جدي آثار اين نويسنده دوستداشتني هستم. مهدي آذريزدي متاسفانه در دوران حياتش آنگونه كه بايد و شايد مورد مهر هيچكس واقع نشد و مانند اكثر بزرگان ادبي اين كشور بعد از مرگ به او پرداخته شد كه بسيار دير بود. آذريزدي از آن جمله نويسندگاني بود كه با دستهاي خالي شروع كرد و با دستهاي خالي به لحاظ مالي از اين دنيا رفت. عشقي را كه اين نويسنده نثار كودكان و نوجوانان كشورش كرد، شايد بتوان بزرگترين ابراز عشق تلقي كرد. كساني كه زندگي آذريزدي را از نزديك دنبال كردهاند، ميدانند كه او تا پايان زندگي نه براي پول نوشت و نه براي شهرت. او با عشق تمام و با كمترين امكانات زندگي دست به آفرينش كارهايي زد كه در تاريخ ادبيات مربوط به كودك و نوجوان ماندگار شدهاند. آذريزدي شايد اولين نويسندهاي باشد كه به خلأ شناخت ادبيات كلاسيك در كشور خصوصا در قشر كودك و نوجوان پي برد و سعي كرد اين جاي خالي را با ساده كردن متون سختخوان پر كند. كاري كه به حق از پي انجامش برآمد و شيوه نگاه تازهاي را به اهالي ادبيات پيشنهاد كرد. همان طور كه گفتم، خود من با كارهاي مهدي آذريزدي، نويسنده شدم و عشق من به او در حدي است كه دوست دارم اين آثار هميشه در خانه من وجود داشته باشد و بر همين اساس، پارسال در نمايشگاه كتاب همهكارهاي او را براي دخترم خريدم. به گمان من آثار اين نويسنده به نوعي صدقه جاريه ادبي هستند. صدقهاي كه شامل هر كس در هر كجاي كشور ميشود. هر كس در هر سن و سالي كه باشد به خوبي ميتواند از كارهاي آذريزدي لذت ببرد چون وجه مميزه آثار او نسبت به كارهاي ديگر اين است كه نويسنده هم به شيوههاي نوشتن مدرن احاطه داشت و هم ريشههاي ادبيات كهن را بسيار عالي كاويده بود. البته برعكس بسياري از دوستان اعتقاد دارم كه آذريزدي به محض رفتنش تمام نشده، چون در حوزه ادبيات كودك و نوجوان چهرههاي جستوجوگري ظهور كردهاند كه راه و روش او را به نحو احسن دنبال ميكنند. نويسندگاني چون «مهدي ميركياني، محمدرضا يوسفي، خانم فولادوند و...» هماكنون در مكتب آذريزدي فعال هستند و آثاري درخشان در اين زمينه خلق كردهاند. كوتاه سخن اينكه آذريزدي بذري در ادبيات كودك و نوجوان پاشيده كه حاصلش را تا مدتي مديد ميتوان درو كرد. شايد اغراق نباشد كه از اين چهره دوستداشتني ادبيات به عنوان ستارهاي درخشان ياد كنيم. ستارهاي كه با تمام بيمهريها و فراموششدگيها هيچگاه از نورافشاني دريغ نكرد و عاشق بود و عاشق ماند. نويسندهاي را كه آثارش پس از اين همه سال هرگز رنگ كهنگي به خود نگرفته، نميتوان نويسندهاي با تاريخ مصرف معين معرفي كرد. مهدي آذريزدي هميشه در روند ادبيات كودك و نوجوان نفس ميكشد و هيچگاه نخواهد مُرد.