• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4411 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۰ تير

كوهستان؛ زيباي پرخطر

اردشير منصوري

مقدمه: حادثه همواره بر سر راه انسان بوده است. حوادث گاه درد و رنج، نقص عضو، معلوليت و نهايتا مرگ را براي انسان رقم مي‌زنند. حادثه همه‌جا هست؛ در سفر جاده‌اي، در محيط كار، حتي در خانه امن و نيز آنجا كه مأمن زيبا و آرامش‌بخش انسان است يعني طبيعت. اين يادداشت حوادث كوهستان و كوهنوردي را دستمايه تأمل قرار مي‌دهد. حوادث را در هر جا، از جمله در طبيعت نمي‌توان به‌ كلي حذف كرد، اما اين‌قدر هست كه مي‌توان با شناسايي عوامل حادثه، خطرپذيري را كاهش داد. البته بدون حدي از خطرپذيري نمي‌توان كارهاي شگرفت انجام داد، اما خطرپذيري بايد معقول باشد.

به تعبير جناب سعدي:

به دريا در منافع بي‌شمار است/ و‌گر خواهي سلامت بر كنار است

يا به تعبير شاعر متاخر ابن‌يمين:

اي دل ار چند در سفر خطر است/ كس، سفر بي‌خطر كجا يابد

آنچه اندر سفر به دست آيد/ مرد آن در حضر كجا يابد

اما سوال اين است كه مرز معقوليت اين خطرپذيري كجاست؟ اين معقوليت چگونه و با چه معياري قابل تشخيص است؟ كوهنوردي در سطوح حرفه‌اي با بازي مرگ و زندگي گره مي‌خورد، تأمل در مرگ و زندگي از جنس تأملات فلسفي است. اين‌چنين است كه حوزه‌اي به نام «فلسفه كوهنوردي» سر بر مي‌‌آورد؛ حوزه‌اي كه در زبان فارسي نوشتار و گفتار درباره آن بسيار اندك است.

1- كوهستان از ديرباز مأمن انسان بوده است. انسان در طول چند هزاره براي تامين غذا، چراي دام و پناه گرفتن در برابر برخي خطرات، به جنگل و كوه و غار و دره پناه مي‌برده است. اما حدود دو قرن است كه صعود به ارتفاعات كوهستان معناي ديگري يافته است. صعودهاي ورزشي ديگر نه به سوداي تامين نيازهاي اقتصادي و مادي، بلكه براي لذت احساس آزادي و ساعاتي خلاص شدن از زندگي صنعتي و بي‌كيفيت شهري و تنفس در اوج بلندي‌ها، گاه به شوق دست‌وپنجه نرم كردن با دشواري‌هاي يك مسير سنگي كه بدون ابزار فني گذر از آن ممكن نيست يا كسب افتخار ايستادن به قله‌اي كه لمس آن نه كار هر كسي است انجام مي‌شوند.

2- اين طلب لذت و افتخار گاه فرجامي نه چندان خوشايند دارد! اگرچه طبيعت‌گردي و كوهپيمايي در ارتفاعات پايين ازجمله ايمن‌ترين و سالم‌ترين ورزش‌ها و فعاليت‌هاي بدني است، اما صعود به ارتفاعات بالا و درگير شدن با مسيرهاي برفي و سنگي، يا فرود به اعماق يك غار خيس و تاريك، گاه به قيمت تجربه دشوارترين وضعيتي كه يك انسان مي‌تواند تحمل كند، دست مي‌دهد و در مواردي اين تجربه حتي به جان باختن ختم مي‌شود. با اين وصف آيا كوهنوردي در ارتفاعات بالا يا فعاليت در شاخه‌هاي تخصصي آن مانند غارنوردي و فرود از دره‌هاي بلند و سهمناك، كاري است موجه؟ موضوع آنجا حساس مي‌شود كه گاه اعضاي جامعه كوهنوردي و خانواده‌هاي كوهنوردان فقيد با نام «شهيد كوهستان» از اين جان‌باختگان ياد مي‌كنند. آيا بايد به اين سطح از خطر كردن و تن دادن به ورزش ماجراجويانه وجه حماسي داد و مشوق اين جانبازي بود، يا مي‌توان به موضوع از زاويه ديگري نگريست و تجديدنظري اساسي را در ورزش‌هاي ماجراجويانه مرتبط با طبيعت‌ و كوهستان توصيه كرد؟ آيا با مطالعه علمي در عوامل طبيعي اين حوادث مانند بهمن، شيب تند و توفان و افت شديد دما كه با پديد آوردن فرودمايي يا سقوط عامل بسياري از حوادثند از يك‌سو و مطالعه در پوشاك و صعودافزار و توانايي جسمي و مهارت‌هاي كوهنوردي از سوي ديگر، مي‌توان استانداردي را براي صعودهاي مجاز و كم‌خطر تعريف كرد؟

3- اگرچه حادثه و آسيب جسمي در هر ورزشي وجود دارد، اما نگاهي به آمار حوادث منجر به مرگ ورزش‌هاي كوهستاني نشان مي‌دهد كه عمق مساله در ورزش‌هاي مرتبط با كوهنوردي بسيار زياد است و درنگي اساسي مي‌طلبد. نام‌هاي كساني همچون محمد اوراز، سامان نعمتي، ليلا اسفندياري، داوود خادم، مهدي اعتمادي‌فر، آيدين بزرگي و دو دوست همنوردش كه در نقاط مختلف هيماليا جان باختند، تنها چند نام مشهور است براي آنكه جدي بودن خطر مرگ در هيماليانوردي به خاطر آيد.

اين فهرست تنها شامل هيماليانوردان و صعود‌كنندگان به ارتفاعات بالاي پنج هزار متر نيست. در پنج و چهار و سه هزارمتري‌هاي ايران نيز حادثه همواره سر راه كوهنوردان بوده است. نام كساني مانند جلال رابوكي و ساجده كشميري دو نام مشهور در ميان ده‌ها تن است كه در دامنه‌هاي دماوند جان باختند و نشان از آن دارد كه در تنها پنج ‌هزار متري ايران كه مسيرهاي صعودش مستلزم عبور از ديواره‌هاي صعب‌العبور نيست نيز خطر حتي براي حرفه‌اي‌ها جدي است. منطقه علم‌كوه را مي‌توان با ملاحظه زيبايي و جلوه‌هاي مختلف زمين‌شناختي و ديواره‌هاي متعدد و دلربا براي سنگنوردان و ديواره‌نوردان، «بهشت ايراني كوهنوردان» نام نهاد، اما نگاهي به فهرست جان‌باختگان ايراني و حتي غيرايراني اين منطقه كه از ده‌ها تن فرا مي‌رود، اين تعبير تلخ را نيز به ذهن مي‌آورد كه نكند روزي اينجا «قربانگاه كوهنوردان» نام گيرد! چرا راه دور برويم؛ به‌ندرت مي‌توان در همين كوه‌هاي زير چهار هزار متري شمال تهران و منطقه توچال سالي را يافت كه حادثه منجر به مرگ براي كوهنوردان رخ ندهد. همچنين توجه به نام كساني همچون مقبل هنرپژوه، كه از حادثه در هيماليا جان به در برد اما در كوه‌هاي غرب كشور در حال آموزش به ديگر كوهنوردان جان باخت و نيز نام فرشاد خليلي، از مدرسان خبره مبحث بهمن كه به اتفاق چند تن از آموزش‌پذيران در برنامه آموزشي، در حادثه گردنه ديزين خود به دام بهمن افتاد، نشان مي‌دهد حوادث كوهستان تنها شامل صعودهاي ماجراجويانه يا دامن‌گير غيرحرفه‌اي‌ها نمي‌شود، بلكه خطر در كوهنوردي نزديك‌تر از آن است كه به نظر مي‌آيد.

4- خطرات جاني تنها يك وجه پرسش‌انگيز براي تأمل در ورزش كوهنوردي است، موضوع وجوه ديگر هم دارد. اگرچه كوهپيمايي در ارتفاعات پايين را مي‌توان از كم‌هزينه‌ترين شيوه‌هاي گذران اوقات فراغت دانست، اما برنامه‌هاي تخصصي شاخه‌هاي مختلف كوهنوردي مانند صعودهاي ارتفاع بالا و ديواره‌نوردي و غارنوردي و مانند آن مستلزم هزينه‌هاي فوق‌العاده‌اند و گاه از هر رشته ديگر ورزشي فراتر مي‌روند. امروزه صعودهاي ارتفاع بالا مانند صعود به هشت ‌هزار متري‌هاي هيماليا به‌شدت وابسته به حمايت مالي شركت‌هاي اقتصادي (اسپانسرها) است. گاه شنيده مي‌شود كه يك كوهنورد، يك واحد آپارتماني شخصي را فروخته تا بتواند خيال يك صعود به هشت ‌هزار متري را به واقعيت مبدل كند. به‌راستي اين هزينه‌هاي گزاف كه بر فرد، خانواده و جامعه تحميل مي‌شود، چه اندازه رواست؟

5- حال پرسش اين است: هدف از كوهنوردي چيست؟ كدام مقصود عالي مي‌تواند توجيه‌گر تصميم كوهنوردان بر اين مقدار تحميل هزينه‌هاي مالي، رواني و جاني براي خود و خانواده و جامعه باشد؟ پاسخ به اين پرسش‌ها آسان نيست. به‌راحتي نمي‌توان با مروري بر فهرست آمار حوادث راه را بر اين ميزان ماجراجويي و خطرپذيري بست. مي‌توان براساس قاعده «تسلط انسان بر نفس» و به اصطلاح «خودفرمانفرمايي» تا حد زيادي خطرپذيري را توجيه كرد. مي‌توان براساس قاعده «هزينه-فايده» و گنجاندن «لذت» ذيل مقوله «فايده»، حتي از منظر فايده‌باوران براي توجيه اين مقدار خطرپذيري تلاش كرد، اما اين تلاش فكري و فلسفي معلوم نيست به‌سادگي نتيجه را تنها به سود دفاع از كوهنوردي پرمخاطره رقم بزند. اين امكان وجود دارد كه با تحليل خردمندانه و با مشاركت خبرگان كوهنوردي بتوان تنها سطوحي از كوهنوردي را موجه دانست. به گمان نگارنده مفاهيمي كه افق را به سوي پاسخ مي‌گشايد از اين قرار است: «اوقات فراغت (leisure) و جايگاه آن در هدف‌گذاري براي زندگي»، «ارتباط خودفرمانفرمايي (autonomy) با خطرپذيري در حد جان‌باختن»، «عدم تعيين (indeterminism) و ارتباط آن با چالش‌هاي حضور در طبيعت بكر و وحشي»، «بررسي روايي اين خطرپذيري از منظر مشرب‌هاي فلسفه اخلاق: وظيفه‌گرايي، پيامدگرايي و فضيلت‌گرايي»، «درك صحيح از فيزيولوژي انسان و تعيين حد بالنسبه نرمال از فشار فعاليت‌هاي ماجراجويانه»، «درك نسبي از رفتار طبيعت و ايجاد مخاطرات.» پيشنهاد نگارنده فراخواني است به كوهنوردان حرفه‌اي، مديران باشگاه‌ها و فدراسيون صعودهاي ورزشي و كوهنوردي، پزشكان كوهستان، متخصصان فيزيولوژي ورزشي و حتي اهالي فلسفه و فلسفه اخلاق و ماهران در تفكر نقادانه كه از زواياي گوناگون به موضوع بنگرند و راه را براي تأمل چندجانبه درباره اين فعاليت جذاب و پرخطر باز كنند. حوادث منجر به مرگ در كوهنوردي هزينه‌هايي فوق‌العاده بوده‌اند، جا دارد از اين حوادث به سادگي گذر نشود و با درس گرفتن اين حوادث، هزينه‌هاي گزاف را به سرمايه تجربي تبديل كرد. آيا مي‌توان به گفت‌وگوي نخبگان و باشگاه‌ها در اين باره اميد داشت؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون