درباره پايان مهلت فيفا به فدراسيون فوتبال ايران
زنان يا تعليق؟ مساله اين است
علي ولياللهي
ساعت 24 بيست و چهارم تير ماه. پايان مهلت قانوني فيفا به فدراسيون فوتبال ايران براي ورود زنان به استاديومها. بيست و پنج تير ماه و پيگيري رسانهها براي اعلام نتيجه نهايي. گذشت يك روز از پايان مهلت اينفانتينو به تاج و نتيجهاي كه هيچ كس از آن اطلاعي ندارد چون نتيجهاي وجود ندارد.
حالا كه اين نوشته را ميخوانيد دو روز از مهلت قانوني فيفا گذشته است. قرار بر اين بوده كه بعد از تاريخ 24 تيرماه همه مسابقات فوتبالي كه داخل استاديومهاي ايران برگزار ميشود با حضور زنان همراه شود. اولين قرعه نيز به نام ديدار دوستانه تيم بزرگسالان و اميد خورد. اين بازي روز بيستوپنجم برگزار شد و با نتيجه يك - يك به تساوي انجاميد. بر اساس اولتيماتوم فيفا بايد مجوز ورود زنان به استاديوم از همين بازي داده ميشد كه در آخرين لحظات اعلام شد بازي بدون حضور تماشاچي برگزار ميشود تا به نوعي اولتيماتوم فيفا دور زده شود و تا رسيدن بازي بعد تمهيدي در نظر گرفته شود.
آبان ماه قرار است كه تيم ملي ايران در مقدماتي جام جهاني 2022 حاضر شود. يعني كمتر از چهار ماه فرصت باقي مانده است تا به نوعي مساله ورود زنان به استاديوم حل شود. بر اساس نامه فيفا به فدراسيون فوتبال جاي هيچگونه مسامحهاي باقي نمانده و اين يعني توپ به طور كامل در زمين ما قرار دارد. حال سوال اصلي اين است كه بايد چه تدبيري انديشيده شود؟ اين دغدغه مزمن كه سالهاست بدون پاسخ واضح و روشن سر جاي خود قرص و محكم ايستاده با چه رويكردي پروندهاش بسته ميشود؟ در اين وضعيت بايد بپذيريم كه دو راه بيشتر نداريم؛ يا بايد اولتيماتوم فيفا را بپذيريم و از اين به بعد زنان هم بتوانند همانند مردان بدون دغدغه و دستچين شدن وارد استاديوم شوند يا محكم و قاطع بگوييم نه. وضعيت پا در هواي حال حاضر كه يكي ميگويد بايد اجازه داده شود و يكي مخالفت ميكند ديگر راه به جايي نخواهد برد. ديگر امكان چنداني براي وقت خريدن نيست كه بخواهيم روي آن حساب ويژهاي باز كنيم. آنها كه در راس تصميمگيري در اين مورد هستند بايد تصميم نهايي را بگيرند و بالطبع تبعاتش را نيز بپذيرند. حال اين تصميم هرچه كه ميخواهد باشد.
آنچه به عنوان تبعات عدم پذيرش اولتيماتوم فيفا عنوان ميشود، محروم شدن تيم ملي فوتبال ايران از مسابقات انتخابي جام جهاني يا به بياني صريحتر تعليق فوتبال ايران است. بدون شك فيفا بر اساس آنچه برنامه توسعه فوتبال در جهان عنوان ميكند اصلا دلش نميخواهد تيم رنك يك آسيا را از دست بدهد. صدها هزار تماشاچي حاضر در استاديومها و ميليونها بيننده تلويزيوني كه ميتواند منبع درآمدي خوبي براي فيفا و AFC باشد، چيزي نيست كه بتوان به راحتي از كنارش گذشت. اما
با توجه به حساسيتهايي كه در رسانهها روي سياستهاي فيفا وجود دارد، آنها مجبورند دست به اقداماتي بزنند كه اسم محترمانهاش ميشود فشار، فشاري كه در ماههاي گذشته منجر به ورود زنان به استاديوم شد اما نه آنچنان كه فيفا راضي شود. به همين دليل درخواست فيفا به شكل واضحتري مطرح شد؛ ورود بيقيد و شرط زنان به استاديوم.
از آن طرف پذيرش حضور زنان در استاديوم نيز ميتواند داستانهايي را به دنبال داشته باشد. به احتمال زياد بسياري از كساني كه چندين سال در اين راه تلاش كردهاند و افراد زيادي را نيز در جبهه خودي گرد هم آوردهاند، با اين سوال اساسي مواجه ميشوند كه چرا اين همه سال حرف ما به گوش كسي نرسيد و در نهايت فشار فيفا به عنوان يك نهاد خارجي همهچيز را حل كرد؟ با اين تفكر ميتوان به نوعي بدبيني رسيد كه يعني فعاليت مدني به سرانجامي ختم نخواهد شد. گرچه بدون شك همه موافقان حضور زنان در استاديوم از باز شدن در ورزشگاهها به روي نيمي از جمعيت كشور، با هر روشي استقبال خواهند كرد و از نتيجه ابراز رضايت خواهند كرد، ولي از روند آن دلخور خواهند شد.
آنچه در چند ماه بيشتر از هر چيزي فعالان مدني و حوزه ورزش را مستاصل كرده، سياست يك بام و دو هوايي است كه در برخورد با مساله زنان و استاديوم، اتخاذ شده است. در هفتههاي اخير نوك پيكان انتقادات بيشتر از اينكه متوجه عدم اجازه ورود زنان به ورزشگاهها باشد، به سمت عدم تصميمگيري نهايي گردش كرده است. انگار كه ارادهاي براي حل مساله وجود ندارد و عدهاي ميخواهند از پادزهر گذر زمان استفاده كنند؛ پادزهري كه در بالا توضيح داده شد كه ديگر هيچ دردي را دوا نميكند. حتي شروط رييس فدراسيون فوتبال براي آغاز ليگ (تجهيز زيرساختها) نيز كه خيليها معتقدند در جهت تسهيل حضور زنان در استاديومها گذاشته شده نيز پيشرفتي نداشته و نتوانسته گرهي را باز كند. فوتبال مقولهاي است كه بهشدت با سياست و اجتماع گره خورده و اتخاذ هر تصميمي بايد با
در نظر گرفتن همه جوانب باشد، اما معلق بودن تصميمگيري نميتواند تا ابد ادامه يابد. زمان به سرعت ميگذرد و ما نيز هرچه سريعتر بايد انتخاب نهايي خودمان را انجام دهيم: تعليق يا باز كردن درهاي استاديومها به روي همه مردم؟