به مناسبت نمايش آثار محمود محمودي در گالري ماه
فرسودگي فاخر
فاروق مظلومي
احتمالا انسان معاصر آزادي را فقط در هنر تجربه ميكند و محمود محمودي از آزادترين هنرمندهاي چند رسانهاي است. او هم نقاش است هم مجسمهساز اما در آثار اين نمايشگاه نه نقاش است و نه مجسمهساز و هر دو هم هست. محمودي نقاشي را تا سطح كارشناسي ارشد در دانشگاههاي اصفهان و سوره خوانده است. تعداد محدود نمايشگاههاي انفرادي و گروهي نشان ميدهد كه در ارايه اثر سختگير و در توليد اثر سختكار است. اكنون با تكنيكهايي كار ميكند كه زمان شروع و پايان اثر قابل پيشبيني نيست. جهان تكنيك اين هنرمند همانند آثارش در برابر كشف مقاومت ميكنند و مضمون غيرقابل بيان دارند. آثار اين هنرمند نه نقاشي هستند و نه مجسمه و در عين حال هم نقاشي هستند و هم مجسمه. اين پارادوكس فقط در يك اثر هنري ممكن است آن هم هنر والا و نه زيبا. در آثاري كه از اين هنرمند در گالري ماه به نمايش گذاشته شده است روي بومهاي بزرگ و كوچك مجسمههاي چند لايه شبيه لايههاي زمين ديده ميشود... انگار محمود 39 ساله ميليونها سال روي اين آثار كار كرده است. لايههاي كاغذ، رنگ، چسب، مو، سنگ و .... روي هم آمدهاند و از روي هم رفتهاند لايهبرداريهاي اين هنرمند انسان را ياد لايهبرداري فرسايشي زمين توسط باد و آب و مجسمهسازي توسط طبيعت مياندازد. فرسودگي فاخر و بهت آوري كه در آثار محمود ديده ميشود به انسان تلنگر ميزند كه رنج و فرسايش هميشه مذموم نيستند البته اين مكاشفه كه بعد از شنيدن توضيحات مربوط به كارها ايجاد ميشود باعث نميشود آثار در طبقه مفهومي قرار بگيرند و اين كارها همچنان محتوي گريز و انتزاع هستند. همچنان توصيه ميكنم آثار اين هنرمند را بايد ديد و اتفاقا دست هم بايد بزنيم حتي لازم است ضربهاي كه احتمالا با آداب گالري گردي منافات دارد هم به كارها وارد شود تا با جهان دروني كارها ارتباط برقرار كنيم. كارهاي نمايشگاه اين هنرمند از جهاني دور به ما نزديك شدهاند و اين جهان هر لحظه در حال تغيير است. با ديدن اوليه كارها امكان شناسايي مواد به كار برده شده ممكن نيست مراحل كار نوعي جنسيتزدايي را به آثار تحميل كرده است كه اولين سوالهاي مخاطب را ايجاد ميكند و با لمس و مشاهده آثار فقط ميشود براي مكاشفه تلاش كرد و خوشبختانه كشف اين آثار امكان ندارد و تابلومجسمههاي محمودي سياليت و جستوجومحور بودن خودشان را حفظ ميكنند. اگر چه ارتباط فضاي كودكي هنرمند با خشت و سنگ و طبيعت در كارها بيتاثير نيست اما استقلال كارها و فعاليت شديدشان باعث ميشود حتي بعد از شنيدن اين ارتباطها، غير از فرم كار به هيچ چيز فكر نكنيم. اين تاثير فرم آنچنان است كه علاوه بر مواد به كار برده شده مضمون پنهان، پنهانتر هم ميشود و مخاطب با فرم محض و هنر محض برخورد ميكند. اگر چه همآوايي كادر تقريبا مربع با اشكال منتظم مفروض در آثار گاهي مخاطب را در اختيار ميگيرد اما هندسه موجود در آثار به هيچوجه بر كل فعاليت تابلو حكومت نميكند و در كنار ساير عناصر بصري مثل بافت فعاليت مخصوص خودش را دارد.