فاطمه اشرفي
«درست است كه ما الان داريم سر اين موضوع كتك ميخوريم اما وقتي يكسري از كارها روي غلتك بيفتند بعد از مدتي اصلا تبديل به رويه ميشوند.» در اين جمله، «موضوع» يعني طرح جمعآوري كودكان كار، «ما» يعني موسسه حامي. فاطمه اشرفي، مديرعامل اين انجمن، نقدهايي كه به حضور اين نهاد مدني در طرح جمعآوري شده را به كتك خوردن تشبيه ميكند. اين نخستينبار است كه در كنار بهزيستي و شهرداري و استانداري و ديگر نهادهاي دولتي درگير در طرح جمعآوري كودكان كار نام موسسه غيردولتي سرشناسي مانند حامي هم به چشم ميخورد، انجمني كه خود پيشتر از منتقدان طرحهاي كوتاهمدت و ضربتي جمعآوري كودكان از خيابانها بود و حالا خودش هم آستينها را بالا زده و به اين جمع پيوسته است.اشرفي با گذشت نزديك به دو ماه از آغاز طرح حالا ميخواهد به بخشي از اين نقدها پاسخ دهد و بگويد چه شد كه حامي به جمع اجراكنندگان طرح پيوست و چه شد كه فكر كرد به درون ماجرا رفتن را به بيرون گود ايستادن ترجيح ميدهد.
پيش از هر چيز در مورد نقش موسسه حامي در طرح جمعآوري كودكان كار توضيح ميدهيد؟
حامي در اين طرح و تا الان تنها به دنبال پايش است. يعني براي ما مهم بود كه اين بچهها چه كساني هستند، چه زماني وارد ايران شدهاند و از چه خاستگاههاي خانوادگي آمدهاند. ما چون در مقياس بزرگتر و روي جريان مهاجرت كار ميكنيم، فقط يك زاويهمان آن بچه است، آنچه برايمان مساله اصلي است، اين است كه يك جريان پرنفوذ قاچاق شكل گرفته، اينكه اين بچهها چگونه گرفته ميشوند و چگونه برده ميشوند يك بخش ماجراست و بخش ديگرش براي ما اين است كه اين بچهها به عنوان مهاجر چه شرايطي را طي ميكنند، مطالعه زندگي اجتماعي اين بچهها به لحاظ علمي براي ما مهم است و از آن دريچه به قضيه نگاه ميكنيم.
اما گويا درگير كار عملياتي هم شدهايد.
بله، اين هم بخشي از ديدباني ماست. رسالت و ماموريت اجتماعي ما اين است كه وقتي ميبينيم بخشي از اين پروسه درست كار نميكند تذكراتمان را بدهيم و به موضوع وارد ميشويم. حتي اگر شده دعوا و نامهنگاري هم كردهايم. بالاخره اين كار دارد انجام ميشود و ما هم به نوعي در اين پروسه هستيم اما قرار نيست از اتفاقات نگرانكنندهاي كه براي بچهها ميافتد، كوتاه بياييم يا در مورد نوع برخورد با مهاجران حرفي نزنيم. ما با يك رويكرد امروزي به قضيه نگاه نميكنيم، براي من بيشتر اصل مشاركت نهادهاي مدني اهميت دارد چون وقتي اين سد شكسته شود به صورت طبيعي در حوزههاي ديگر هم ميتواند موثر واقع شود. هرچند الان هم چندان در حوزه سياستگذاري نيستيم اما احساسم اين است كه در مرحله سياستسازي قرار گرفتهايم يعني همين كه به صورت ادواري داريم گزارش ميدهيم، رويكردها و دستاوردهايمان را ميگوييم و در مورد تجارب بينالمللي در اين حوزه حرف ميزنيم كه گاهي در اظهارنظرهاي مسوولان و اصلاح نگرشها اثرگذار بوده است.
تلاش شما بود كه خودتان را وارد طرح كنيد يا دولت از شما دعوت كرد؟
از استانداري با من تماس گرفتند و براي جلسهاي دعوت كردند. در اين جلسه بحثشان اين بود كه ميخواهيم يك كار اجتماعي براي بچهها داشته باشيم و چون اكثرشان بچههاي اتباع هستند فكر كرديم حامي بهترين گزينه براي كمك به ماست. من تمامي اين دعواهايي كه امروز هست را قبلا كردهام اما در نهايت دو دو تا چهار تا كردم و ديدم اگر من بخواهم به عنوان يك سازمان مدني خودم را كامل كنار بكشم اين باب بسته ميشود اما اگر مشاركت من باعث شود كه حتي تاثير حداقلي در اين پروسه به وجود آيد باز هم غنيمت است. آنچه به نظرم براي دولت و خود ما گنگ و نامشخص بود، اين بود كه نميدانستيم با چه كساني طرف هستيم. فقط ميدانستيم مساله بر سر جمعي از كودكان است اما اينكه اينها چه كساني هستند و چه شاخصهايي دارند، مشخص نبود. ما براي اولينبار خودمان يك پروتكل حمايت اجتماعي نوشتيم كه دقيقا سه مرحله داشت. يك بخشش اتفاقي است كه الان دارد ميافتد يعني شناسايي اين بچهها اما در فاز ميانمدت و درازمدت تلاش داريم مسيرهاي طبيعي و آرامي را پيدا كنيم تا بدون اينكه اين بچهها و خانوادههايشان صدمهاي ببينند، به مرور از چرخه كار خارج شوند و به چرخه حيات طبيعيشان برگردند. نميتوانيم بگوييم كه فقط به خاطر زيرساختهاي نگرانكننده اقتصادي اين بچهها راهي خيابان شدهاند، يك وقتهايي بحث اجتماعي هم در ميان است. نمونههاي زيادي داريم از خانوادههايي كه واقعا فكر ميكنند فرزندشان بايد برود و كار كند، اگر زمين كشاورزي نيست، برود زبالهگردي يا سر چهارراه كار كند. سختگيريهايي كه اداره اتباع روي خانوادههايي دارد كه واقعا نياز مالي زيادي ندارند، باعث ايجاد تنبيه ميشود. ببينيد از همان روز اول كه حتي كليد طرح نخورده بود، مخالفت و سروصدا به پا شد. اما هيچ پيشنهاد سازندهاي نداشتيم. نيامديم بگوييم جناب دولت! اين كاري كه ميكني فقط 5 درصدش درست است. هيچ يك از اين سازمانهاي مردمنهاد جلو آمدند كه بگويند براي آن 95 درصد اشتباه راهكار و برنامهاي دارند؟ من هنوز متوجه نشدهام كه ما در نهايت موافق كار كردن بچهها هستيم يا مخالف آن!
بحث به نظر بيشتر بر سر اين است كه كودكان نبايد مجبور به كار شوند اما اينكه سه ماه بريزيم در خيابان و بچههاي كار را جمع و بعد ولشان كنيم و اين كار هي تكرار شود، غير از اينكه آسيب روحي به اين بچهها برسد چه دردي را دوا ميكند؟
براي جواب اين سوال بايد برويم سراغ دولت و بگوييم دست از برنامهريزي كوتاهمدت بردارد. بايد به دولت بگوييم اگر مادري در خانه نشسته و مريض است، پدري در خانه نشسته و مريض است و هيچ گونه ابزار ديگري ندارد و فكر ميكند روزي 10 هزار تومان هم غنيمت است، بايد به او كمك كني. اما اگر كسي از سر بيمسووليتي بچهاش را ميفرستد سر خيابان بايد در موردش سفت و سخت هم بگيري چون هم موجب آسيب به جامعه ميشود و هم تغيير فرهنگ اجتماعي. يعني داريم كار كودك را مباح ميكنيم، دارد قبح اين موضوع شكسته ميشود. نيامديم به اين پدر و مادرهايي كه الان چون بچهشان دست بهزيستي است دارند شيون و زاري ميكنند، بگوييم چرا وقتي ساعت 7 صبح ولش ميكنيد در خيابان تا 12 شب نگرانش نيستيد؟ وقتي موهاي دختربچهات را رنگ ميكني، آرايشش ميكني و به خيابان ميفرستي، نگران نيستي؟
ميگوييد بخشي از اين مساله اجتماعي است. وقتي اين بچهها به همان خانواده برگردند اينبار ممكن است به جاي كار در خيابان و جلوي ديد مردم آنها را به سمت كارگاههاي زيرزميني سوق دهند كه آسيب بيشتري را متوجه آنها ميكند.
ما حقيقتا به عنوان يك سازمان غيردولتي اين بحث را در نظر گرفتهايم. يعني در نظر داريم همان كسي كه امروز دارد اين بچه را رصد ميكند، بازديد از منزل را انجام ميدهد و با او مصاحبه ميكند با فاصله مثلا دو هفتهاي اين كار را انجام دهد. الان 80 بچه را شناسايي كردهايم كه امسال بايد بروند مدرسه، همهشان را ليست كردهايم و همكارانم تماس ميگيرند كه آيا اين بچه ثبتنام شده يا نه، اگر مشكل مالي دارند براي شهريه ثبتنام اقدام كنيم. ببينيد اين كارها بايد انجام شوند. درست است كه ما الان داريم سر اين موضوع كتك ميخوريم اما وقتي يكسري از كارها روي غلتك بيفتند بعد از مدتي اصلا تبديل به رويه ميشوند. هر چند فكر ميكنم كه اگر به اميد خدا اين قانون حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان تصويب شود آن موقع ابزار و مكانيسم قانوني براي همه اين موارد به وجود ميآيد. اگر بچهاي در كمال بيمسووليتي از چرخه حيات طبيعياش خارج شده باشد، اگر در روز روشن كه بايد در مدرسه باشد او را در خيابان ميبينيم، طبيعتا آن موقع سيستمهاي كنترلي و حمايتي وارد كار ميشوند. البته آن موقع هم بايد بدانيم كه زيرساخت لازم را بايد داشته باشيم. فرض بگيريم قانون هم تصويب شد، فرض كنيم كه فردا يك قاضي به استناد بند و ماده همان قانون حكم داد كه اين بچه بايد تحت سرپرستي بهزيستي بماند، كجا ميخواهيم او را نگه داريم؟ در همين ساختمان مركز ياسر؟ ميخواهم بگويم اين چرخه كامل نيست اما تا زماني كه ورود پيدا نكنيم كاري هم نميتوانيم بكنيم. مثل افتادن در آب است، تا توي آب نرويم نميفهميم كه شنا بلد نيستيم.
برداشتم اين است كه ميگوييد شما دستكم داريد كاري انجام ميدهيد. آيا در برابر انتقادهايي كه به حضور و همكاري حامي با طرح شده شما هم به ساير نهادهاي مدني انتقاد داريد؟
من به خودم اجازه نميدهم كه وارد انتقاد شوم چون آنها يكسري دلايلي دارند و من هم دلايل خودم را دارم. موضوع مثل اين است كه شما سرت درد ميكند، روانشناس به شما ميگويد شما استرس داريد و مشاوره ميدهد، پزشك عمومي دارو ميدهد، شايد متخصص مغز و اعصاب بگويد سريع امآرآي بده چون ممكن است تومور باشد و نياز به جراحي داشته باشد. گاهي مجبوريد سرتان را به دست جراح بسپاريد. قصه ما همين است؛ در حالي كه درد داريم، هزينه سنگيني بايد متحمل شويم و كل يك خانواده ممكن است درگير شود، بايد بپذيريم كه با يك پديده اجتماعي روبهرو هستيم و هر يك از ما فعالان اجتماعي داريم با يك رويكرد به اين قضيه نگاه ميكنيم و هر يك برداشت خودمان را از بهترين مسير ممكن براي حل موضوع داريم. از نظر من بهترين مسير كنترل مسيرهاي قاچاق كودك است. اگر محيطهاي اجتماعيمان را رها كنيم و باز بگذاريم اين خط قاچاق راه ميافتد. ببينيد كساني بودند كه روز اول بچههاي قرباني قاچاق را فرستادهاند و ديدهاند كسي با آنها كار ندارد، اين باعث شده كه به مرور اين فرستادنها رو به افزايش بگذارد، حالا دارد تبديل به تجارت ميشود. اين بچهها آيا قدرت دفاع از خود در خيابان را دارند؟ حالا بگوييم چون بهزيستي ساعت هواخوري بهشان نميدهد و يك نفر دستشان را محكم گرفته بايد در خيابان بمانند؟ براي خودم هم هنوز سوال است. آنچه من متوجه شدم، اين است كه چيزي به اسم رويكرد حقوق كودكي وجود ندارد. آن مسوول بهزيستي كه با افتخار ميگويد اين بچهها را رد مرز كنيد يعني اصلا متوجه نيست موضوع چيست. اما من به تجربه ديدهام كه با همين ساختار سخت هم بايد ايستاد و قضايا را پيش برد. فكر نكنيد اگر ما نبوديم دولت اين كار را نميكرد اما حالا حداقلش اين است كه ما داريم برايش مساله تعريف ميكنيم، راهكار ميدهيم، ميگوييم در فاز بعدي اين كار را بكن. حالا اگر فردا حامي نباشد همه چيز درست ميشود؟
برداشت دوم
فاطمه قاسمزاده
«امسال دو سازمان غيردولتي هم با دولت همراه شدند، آنها اين راه را انتخاب كردهاند و دارند پيش ميروند، نقد ما اين نيست كه چرا با دولت در اين كار همراه شدهاند اما وقتي روش غلط باشد وظيفه ما اين است كه علاوه بر مشاركت نكردن در اين روش غلط، به نقد هم بپردازيم.» براي فاطمه قاسمزاده، رييس هياتمديره شبكه ياري كودكان كار نقد، كتك زدن نيست، وظيفه است. قاسمزاده و بسياري از فعالان حقوق كودك طرح جمعآوري كودكان كار را نوعي از نقض حقوق كودك ميدانند و البته طرحي بيفايده كه در گردش ايام مدام تكرار شده و مدام بياثر مانده است. قاسمزاده توضيح ميدهد هر قدر هم كه تاثيرگذاري بر عملكرد دولت مهم باشد از آن مهمتر اين است كه اين تاثيرگذاري به چه قيمتي تمام ميشود.
در گفتوگو با خانم اشرفي، اين موضوع مطرح شد كه طرح جمعآوري كودكان كار به هر حال انجام ميشود و شايد اگر نهادهاي مدني وارد كار شوند، بتوانند آسيبهاي آن را كاهش يا به آن اهداف تازه دهند. چقدر با ايده مشاركت براي اصلاح موافقيد؟
ما در مورد سازمانهاي غيردولتي يك اصل داريم و آن اصل اين است كه بايد با سازمانهاي دولتي تعامل داشته باشيم. اين يك اصل كلي است چون بدون تعامل و ارتباط نميتوانيم حرفمان را بزنيم، فعاليت كنيم يا مشاركت داشته باشيم. اما اين تعامل بستگي دارد به برنامهاي كه سازمانهاي دولتي اجرا ميكنند. اگر اين برنامه بر اساس معيارهاي ملي يا بينالمللي درست باشد ما مشاركت ميكنيم اما اگر روشهايشان درست نباشد ما وارد نقد ميشويم و مشكلات روششان را گوشزد ميكنيم. تعاملمان را قطع نميكنيم اما بر اساس همين تفاوت با معيارهاي درست ميگوييم كه ما با شما همكاري نميكنيم. معيار ما براي همكاري كردن يا نكردن با سازمانهاي دولتي هم مصلحت كودكان است.
اين روشي كه داريد، تاثيرگذار هم بوده است؟
ما صرفنظر از اينكه روش ما تاثيرگذار بوده يا نه بيشتر به اين فكر ميكنيم كه آيا روش ما درست بوده يا نه. شايد يك روش درست باشد اما آن هم تاثيري نداشته باشد. ببينيد تا الان 32 بار سازمانهاي دولتي مرتبط با موضوع كار كودكان اقدام به جمعآوري كودكان كار كردهاند. اين جمعآوري به نفع كودكان نيست. به آنها آزار ميرساند، آسيب ميزند. ما به خاطر اينكه دولت اين رفتار و روش را به كار ميبرد با آنها همكاري نميكنيم براي اينكه مهمتر از هر دليلي كه سبب ميشود دولت اين روش را به كار ببرد، اين است كه اين روش به كودكان آسيب ميزند. بله ممكن است اين رويكرد ما منجر به تغيير رفتار دولت نشود اما ضمن اينكه يكي از اهداف ما تغيير رفتار دولت در قبال كودكان است اما برايمان موضوع «با چه روشي» و «به چه قيمتي» هم مهم است.
كار كودك در خيابان مسالهاي است كه بايد حل شود. حالا روش دولت اشتباه است، راهكار جايگزيني كه پيشنهاد ميكنيد، چيست؟
بين جمع كردن مساله و حل مساله تفاوت زيادي وجود دارد. سال 97 جلسهاي گذاشتند كه در آن مخاطبمان تنها فرمانداري بود چون آن موقع بهزيستي و شهرداري مخالف طرح بودند، ميگفتند 32 بار تكرار اين عمل ما را به اين نتيجه رسانده كه عملا فايدهاي ندارد. ما هم خيلي خوشحال بوديم كه بهزيستي و شهرداري تصميم درستي گرفتهاند. فرمانداري ميگفت ما از اين طرح ميخواهيم استفاده كنيم تا اين بچهها را بشناسيم. حرف ما اين بود كه اگر قرار به شناسايي است، تعداد زيادي از اين بچهها در مراكز حمايتي كودكان كار شناخته شده هستند، بياييد در اين مراكز بنشينيد و از پروندههايشان استفاده كنيد. اول قبول كردند اما بعد گفتند اين بچههايي كه ميخواهيم جمع كنيم، كساني هستند كه احتمالا زير پوشش اين مراكز نيستند و از طريق قاچاق وارد ايران شدهاند. گفتيم باز هم روشهاي ديگري براي شناسايي وجود دارد، روشهايي كه در برخي كشورهاي ديگر هم تجربه شده است. طبق اين روش پايگاههايي در مراكز تردد كودكان كار ايجاد و يك مددكار در آنجا مستقر ميشود و كارش شناسايي اين كودكان است اما نه از طريق جمعآوري و روشهاي خشونتآميز. وقتي سرپناهي باشد كه مثلا اين بچهها در اين آفتاب بتوانند چند دقيقهاي زير سايه استراحت كنند و آبي بخورند، خودشان ميآيند و فرآيند شناسايي هم ميتواند در اين حين انجام شود. هزينهاش هم اصلا با هزينه اين طرحي كه در حال حاضر ميشود قابل مقايسه نيست اما با اين پيشنهاد هم موافقت نكردند. مسالهاي كه دوستان مطرح ميكنند، اين است كه اين بچهها قاچاق ميشوند. سوالي كه پيش ميآيد اين است كه وقتي جلوي كودك را در خيابان ميگيريم و دستگيرش ميكنيم، معنايش اين است كه جرمي مرتكب شده است. سوال اين است كه چه جرمي؟ بر اساس پيماننامههاي بينالمللي حقوق كودك آيا اين كودك مجرم است يا قاچاقچي كودك؟ هر دوره طرح جمعآوري را اجرا ميكنند و بعد آمار ميدهند كه چند كودك جمعآوري كرديم اما يك آمار ندادهاند كه ما چند قاچاقچي را دستگير كردهايم. اين كودكي كه قاچاق شده را دستگير ميكنيد و با قاچاقچيان كاري نداريد؟ اگر مطمئن هستيد قاچاقي ميآيند نميتوانيد جلوي قاچاق را بگيريد؟ يعني مرزها اينقدر گسترده و ناامن هستند؟ هر كشوري يك سياست مهاجرپذيري دارد. در كشورهاي ديگر هم با قاچاق انسان حالا چه كودك و چه بزرگسال مقابله ميشود، پايگاههايشان را لب مرز ايجاد ميكنند و اين سوالات كه از كجا آمدهايد و چرا ميخواهيد وارد كشور شويد را همانجا ميپرسند. وقتي اجازه دهيد وارد كشور شوند و بعد دستگيرشان كنيد و مدتي نگهشان داريد و بعد رد مرز كنيد كه خيلي بدتر است. رد مرز جدا از اينكه بر اساس كنوانسيونهاي بينالمللي اصولا در مورد كودكان اجرا نميشود، خيلي هم به آنها آسيب ميزند. كودكي كه وارد اين كشور ميشود ديگر حكم كودكان ايراني را دارد و بايد به حقوقش توجه شود.
به نظر بخشي از كساني كه با طرح همكاري دارند اگر خانوادهها ببينند كه محيط مثلا تهران براي كار كردن بچههايشان چندان ساده نيست شايد دست از فرستادن بچههاي بيشتر بكشند.
اين يك فرضيه است كه بگوييم خانوادهها قرار است پس از طرح جمعآوري پند بگيرند كه ديگر بچههايشان را نبايد به ايران بفرستند. واقعيت اين است كه ما مساله كودكان كار را نه فقط در خيابانها بلكه به صورت گستردهتر در بحث پسماند داريم كه محيط كارشان ديگر در خيابان نيست. بچههايي كه در پسماند به كار مشغول ميشوند به نسبت بچههاي ديگري كه در خيابان كارهاي متفرقه ميكنند پول بيشتري ميگيرند و به همين خاطر اغلب خانوادهها ترجيح ميدهند بچههايشان در پسماند كار كنند، با وجود آسيبي كه از نظر سلامت رواني و فيزيكي به بچهها وارد ميشود، به خاطر درآمد بيشتر اين كار را ميكنند. اينكه ديگر در خيابان نيست، براي اين بچهها چه ميكنيد؟ بچههاي كار را از خيابان جمع ميكنيد كه عبرت خانوادهها شود؟ براي بخشهاي ديگري كه كودكان را به كار ميگيرند چه ميكنيد؟ مگر اينكه مساله كار كودك براي ما صرفا در سطح خيابان مطرح باشد و ديگر هيچ كاري به ساير كودكان كار نداشته باشيم. ديگر برايمان كودكاني كه در مشاغل ديگر آسيب بيشتري ميبينند، مطرح نباشد و صرفا بخواهيم كف خيابان را پاك كنيم. چيزي كه مشخص است، اين است كه اين روش بارها تكرار شده و تا الان كه اثربخش نبوده است.
ديدگاه حامي اين است كه بايد وارد كار شد و از درون شروع به اصلاح كرد. وقتي بحث حقوق كودك در ميان است فكر مي كنيد هر نهاد مدني ميتواند بنا به راهكاري كه صلاح ميداند به حل مساله بپردازد؟
اگر موضوع اين است كه هر انجمني آزاد است كه هر روشي داشته باشد تا اينجايش ميتواند درست باشد اما اگر هر انجمني در همين موضوع كودكان كار آزاد است كه بنا بر رويكردهاي خودش عمل كند ديگر نميشود گفت كه ساير انجمنها نميتوانند نقدش كنند. اتفاقا به نظرم انجمنهاي ديگر وظيفه دارند كه اين روشها را بررسي كنند، همانگونه كه بايد كار سازمانهاي دولتي را هم در اين حوزه بررسي كنيم. همانگونه كه موسسه حامي قبل از اين با طرح جمعآوري مخالف بود و اين روشها را نقد ميكرد. در طرح جمعآوري امسال دو سازمان غيردولتي هم با دولت همراه شدند، آنها اين راه را انتخاب كردهاند و دارند پيش ميروند، نقد ما اين نيست كه چرا با دولت در اين كار همراه شدهاند چون در ابتدا هم گفتم كه تعامل با سازمانهاي دولتي يكي از اهداف تمام سازمانهاي غيردولتي است اما وقتي روش غلط باشد، وظيفه ما اين است كه علاوه بر مشاركت نكردن در اين روش غلط، به نقد هم بپردازيم. بر اساس قانون حمايت از كودكان هر فرد يا سازماني كه شاهد آزار كودكان باشد، موظف است كه اين موضوع را اطلاع دهد، ما در حال حاضر شاهد آزار كودكان با اين روش جمعآوري هستيم و بنابراين موظف هستيم كه بگوييم اين روش درست نيست.