استقلال اروپا از امريكا؟
البته نوع رفتار دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور ايالات متحده طي حدود 2.5 سال گذشته كه از دوره رياستجمهوري ايشان ميگذرد، موضوع عجيب و غيرقابل انتظاري نيست. آقاي دونالد ترامپ با شعار اول امريكا هر گونه رفتاري را كه خواست با متحدان خود انجام داد و حتي با دشمنان امريكا نيز همين رفتارها را داشت و از رفتارهاي غيردپيلماتيك استفاده بسيار زيادي كرد. بارها در اجلاس سال گذشته گروه 7 صراحتا بر اين نكته تاكيد كرد كه اتحاديه اروپا ميتواند دشمن ما باشد نه يك متحد؛ اين نوع رويكرد، لحن و رفتاري است كه دونالد ترامپ براي فشار به متحدان در جهت همراهي بيشتر با سياستهاي خود به كار ميبرد.
رفتار از بالا به پاييني كه دونالد ترامپ دارد در همه مسائل نمايان است. از همين رو شاهد لحن تند ايشان عليه نخستوزير سوئد هستيم. يا اينكه واكنشي كه نسبت به ماكرون بر سر وضع ماليات روي برخي كمپانيهاي امريكايي داشت، رفتارهايي بود كه ميان امريكا و اروپا تا قبل از ترامپ بيسابقه بود. اما در دوره ترامپ همه اين موضوعات عادي شده و دولتهاي اروپايي نيز ديگر كمتر نسبت به اين سياستهاي توهينآميز ترامپ واكنش نشان ميدهند. از طرفي مناسباتهاي سياسي و اقتصادي دو طرف به حدي است كه اروپاييها را وادار كند به نحوي اين نوع از رفتارهاي دونالد ترامپ را ناديده بگيرند. از همين رو شاهد آن نيستيم كه در خصوص اين رفتارها، واكنشي از سوي اروپاييها صورت گيرد. هر چند در حال حاضر صحبت از آن ميشود فرانسويها قصد آن را دارند كه از تعدادي از كالاها و شركتهاي امريكايي ماليات دريافت كنند و در طرف مقابل نيز امريكا، فرانسه را تهديد به اين كار كرده بايد چند نكته را مد نظر قرار داد.
بحثهاي مالياتي كه آقاي ماكرون در خصوص كمپانيهاي امريكايي از جمله اپل و آمازون آغاز كرده، موضوعي است كه همواره در سطح اتحاديه اروپا مطرح بوده كه بايد از شركتهاي چندمليتي در عرصه فناوري اطلاعات، ماليات دريافت شود. ظاهرا فرانسه در اين زمينه پيشگام شده كه واكنش امريكا و شخص دونالد ترامپ را در پي داشت. اما اگر بخواهيم اين موضوع را در چارچوب جنگ تجاري ميان اروپا و امريكا ارزيابي كنيم با توجه به حجم گسترده روابط و مناسباتي كه ميان امريكا و اروپا وجود دارد شايد اين تنشهاي تجاري بالاتر از اين نرود. از همين رو ما شاهد آن هستيم كه اروپاييها هر چند به سمت افزايش تنش با امريكا پيش نميروند اما به دنبال راههاي ديگري هستند كه وابستگي به امريكا را كاهش دهند. پيمانهاي تجاري كه اروپاييها با ژاپن يا كانادا و كشورهاي مركوسور داشتند همگي نشان ميدهد كه دولتهاي اروپايي به دنبال آن هستند تا آماده هر گونه تنش تجاري با امريكا شوند.
اما اينكه تنش از سطح كنوني بالاتر برود، آقاي ترامپ دست بازي در اين جنگ تجاري نخواهد داشت چراكه هنوز مذاكرات تجاري با چين به سرانجام نرسيده و شايد امريكا نتواند وارد يك جنگ تجاري هم با چين و هم با اروپا به طور همزمان شود. اما در حال حاضر اروپاييها تمام تلاش خود را به كار خواهند بست تا جلوي تنش بيشتر با امريكا را بگيرند. در حال حاضر نميتوان گفت كه فرانسويها در اين مسير كوتاه ميآيند چراكه هنوز جزييات طرح فرانسه براي دريافت ماليات از اين كمپانيها به طور دقيق مشخص نيست و حتي ميزان مالياتي كه براي كمپانيهاي فناوري اطلاعات در نظر گرفته شده نيز به طور دقيق مشخص نيست كه هزينه فايده آن روشن شود. اما به نظر نميرسد در نهايت اين مسير به سمت يك جنگ تجاري سوق پيدا كند. شايد اين اختلافات تنها در لحن و صحبت مقامهاي دو طرف مبادله شود. حدود يك سال از رياستجمهوري دونالد ترامپ باقي مانده است. او تلاش ميكند تا در انتخابات 2020 امريكا براي بار دوم رييسجمهور ايالات متحده شود. در چنين شرايطي بعيد به نظر ميرسد كه قصد داشته باشد به سمت يك تنش جديد با اروپا پيش برود.
در حال حاضر اروپاييها يك سياست صبر و انتظار را در برابر دونالد ترامپ پيش ميبرند. آنها منتظر هستند كه دونالد ترامپ در انتخابات آينده راي نياورد و به اين موضوع بسيار اميدوار هستند. با توجه به وابستگي و چسبندگي كه اروپا به اقتصاد امريكا دارد كه ميزان تجارت آن با امريكا تنها در 4 ماهه اول سال 2019 به بيش از 62 ميليارد يورو ميرسد به نظر ميرسد آنها انتظاري جز يك تغيير در كاخ سفيد نداشته باشند تا اين تجارت توسط فردي مانند دونالد ترامپ تهديد نشود. اما اگر دوره ترامپ ادامه پيدا كند آنها مجبور هستند خود را با شرايط موجود تطبيق دهند. آمارهاي اقتصادي و صندوق بينالمللي پول در آمارهايي كه ارايه ميدهند، رشد اقتصادي كه امريكا دارد را در كوتاهمدت به نفع امريكا و شخص دونالد ترامپ ميدانند. اما سياستهاي تجاري كه او دنبال ميكند در ميانمدت و بلندمدت اقتصاد امريكا را با مشكل جدي مواجه ميكند.
چراكه با تنشهاي تجاري ميان چين و امريكا و امريكا با اروپا قطعا اقتصاد ايالات متحده زيانده خواهد شد. همچنين اروپاييها از الان گامهاي بلندي براي كاهش وابستگي به امريكا برداشتهاند. توافق تجاري با ژاپن يك توافق تجاري بسيار بزرگ است. پيمان با كشورهاي مركوسور كه در آن كشورهاي نوظهور اقتصادي حضور دارند كه ميتوانند فرصتهاي زيادي براي اروپا ايجاد كنند. اينها همگي گزينههاي جايگزيني هستند كه اروپاييها در جهت كاهش وابستگي به دلار استفاده ميكنند.
از همين رو اين اتفاق ميتواند گزينههاي فشار از سمت امريكا عليه اروپا را به شدت محدود كند. از همين رو ميتوان گفت كه اروپاييها، سياستهاي اقتصادي را پيش گرفتهاند كه به سمت استقلال از اقتصاد امريكا پيش ميروند و اروپاييها در اين مساله مشغول يك كار جدي هستند.