تحريم نابخردانه
سيد عباس موسوي
ديپلـماســي را از قديميترين و مهمترين ابداعات و پديدههاي بشري مـيداننـد. ديپلماسي و ابزارهاي آن يعني مذاكره، گفتوگو، تعامل و چانهزني؛ شيوه و...
سازوكاري است كه از ازمنه قديم و شايد حتي در دوران قبل از آغاز مدنيت به عنوان ابزاري براي تعامل و تفاهم و توافق با ديگران به كار بسته ميشد. ديپلماسي نقيض جنگ است و پادزهر خشم، خشونت و خصومت. تاريخ تمدن نيز گوياي اين واقعيت است كه با توسعه فكري و تكامل عقلي بشر به تدريج از توسل به شيوهها و ابزارهاي خشونتآميز و خصمانه كاسته و راههاي بديل يعني گفتوگو و مفاهمه و همزيستي و تعاون جايگزين آن شده است. لذا به هر ميزان كه بر وزن ديپلماسي افزوده شود از اهميت و جايگاه خشونت و مخاصمه كاسته ميشود. اما طنز تلخ و پارادوكس بزرگ ماجرا همين جاست كشوري كه داعيهدار رهبري تمدن نوين غربي است و خود را بزرگترين الهامبخش و صادركننده ارزشهايي از قبيل دموكراسي، ليبراليسم و حقوق بشر ميداند به شيوه انسانهاي نخستين و بدوي جز ابزار زور، تهديد و جنگ به هيچ سازوكار و شيوه ديگري وقعي نميگذارد.ايالات متحده امريكا بزرگترين تحريمكننده تاريخ است. در منظر امريكاييها تحريم مكمل جنگ و زمينهساز آن است. اين كشور به خصوص از جنگ جهاني دوم به بعد، ابزار «تحريم» را به طور خاص مورد توجه قرار داده و دهها كشور، صدها شركت و تشكيلات و هزاران انسان را به بهانههاي مختلف مورد تحريم قرار داده است. لذا به تدريج تحريم تبديل به مهمترين وسيله فشار و اعمال زور عليه كشورهاي مستقل يا مخالفان امريكا شد. امروز تحريم مهمترين وسيله در جعبه ابزار سياست خارجي امريكاست، جعبه ابزاري كه در قرن بيست و يكم بيش از هر زمان ديگري از ابزارهاي اصلي سياست خارجي يعني ديپلماسي، مذاكره، تعامل و مفاهمه خالي است. دولت كنوني ايالات متحده اما در توسل به ابزار تحريم، گوي سبقت را از اسلاف خويش ربوده و به تنهايي عنوان بزرگترين دولت تحريمكننده در جهان را يدك ميكشد. نگاهي به كارنامه سياه دولت كنوني امريكا مويد اين واقعيت است كه اساسا دولتمردان امريكايي با عقلانيت سياسي، ديپلماسي و مفاهمه بيگانهاند و سياست خارجي اين كشور خلاصه شده است در دو كلمه «تهديد و تحريم». كافي است نگاهي بيندازيم به كليدواژههاي اساسي در گفتمان مقامات امريكايي به خصوص مايك پمپئو، وزير خارجه و جان بولتون، مشاور امنيت ملي رييسجمهور اين كشور تا به ميزان و درجه بغض و كينه و خصومت اين افراد نسبت به ارزشهاي بشري مانند گفتوگو، مفاهمه، احترام متقابل، عدم مداخله و همزيستي مسالمتآميز پي ببريم.امريكا عصر ترامپ جز تحريم، تحريم و باز هم تحريم چيزي در چنته ندارد. اينان با فكر تحريم شب را به روز ميرسانند و با عمل به تحريم روزگار ميگذرانند. تحريم روسيه، چين، ونزوئلا، كره شمالي، سوريه و يك دو جين كشور مستقل و مخالف امريكا به كنار، آنها ابايي از تحريم دوستان و شركا و متحدين خود مانند اتحاديه اروپا، تركيه و كره جنوبي هم ندارند. خصومت كور و عناد و دشمني امريكاي كنوني به ويژه اعضاي گروه موسوم به «تيم بي» نسبت به جمهوري اسلامي ايران نيز كاملا آشكار و ناگفته پيداست. دنائت و خباثت امريكاييها در تحريم عاليترين مقامات نظام جمهوري اسلامي، اوج استيصال و عجز و ناتواني آنها را در مقابل ملت بزرگ و كشور قدرتمند و نظام مقتدر ايران اسلامي نشان ميدهد. تحريم محمدجواد ظريف، وزير فرهيخته و فرزانه كشورمان كه مورد احترام جهانيان است و دوست و دشمن بر شايستگي، توانمندي، ميهنپرستي و صداقتش در دفاع از منافع ملي اذعان ميكنند، آخرين پرده از نمايش مشمئزكننده پمپئو- بولتون است كه صرفا اسباب تحقير و مضحكه اين كشور در دنيا را فراهم كرده است. مضحك است كه اينان مدعاي مذاكرهخواهي و صلحدوستي با ملت ايران را دارند اما همزمان مهمترين كنشگر عرصه ديپلماسي و مذاكره يعني وزير امورخارجه را تحريم ميكنند. آنها از يك سو، صلاحيت و اعتبار وزير خارجهمان را زير سوال ميبرند و از سوي ديگر همان فرد را تحريم ميكنند تا نشان دهند، شخصيت تاثيرگذار نظام اسلامي در عرصه بينالمللي را نشانه گرفتهاند.
تحريم ظريف، پشت پا زدن به همه ارزشهاي ادعايي امريكاست. اين اقدام يعني زير سوال بردن مذاكره و تحقير ديپلماسي اقدام دولت امريكا در تحريم وزير امور خارجه كشورمان، ناشي از خشم و عصبانيت آنها از منطق قوي، صلابت گفتار، گفتمان انساني و تبحر و كارداني ظريف در كاربست ابزارهاي سياست خارجي از جمله ديپلماسي رسمي، ديپلماسي رسانهاي و ديپلماسي ديجيتالي است. اقدام امريكاييها در اعمال تحريم ظريف كه بسان تكل خشن يك بازيكن ناتوان روي پاهاي يك بازيكن تواناست؛ نه تنها چيزي از اعتبار و احترام بينالمللي ظريف نميكاهد بلكه آن را متعاليتر و در چشم جهانيان با عزتتر و محترمتر خواهد كرد. در مقابل، اين تيم پمپئو- بولتون است كه اعتبار و صلاحيت خود را نزد ملتها و دولتهاي آزاده و حتي دوستان و شركاي خود از دست ميدهند.اين اقدام و مجموعه اقدامات دولت كنوني امريكا در چارچوب «راهبرد تحريم» بدعتي خطرناك است كه به نابهنجاري و بيقاعدگي نظم و مناسبات بينالمللي ميانجامد:
١- اين اقدام خلاف منطق، عقلانيت سياسي و روند تكاملي حيات انساني است و نوعي بازگشت به دوران توحش و زندگي غيرمتمدنانه است.
٢- اين اقدام خلاف روند رو به تكامل ديپلماسي است كه هر روز بر ابعاد و گونههاي مختلف آن افزوده ميشود.
٣- اين اقدام برخلاف روح حاكم بر اصول حقوق بينالملل يعني اصول احترام متقابل، حل و فصل مسالمتآميز اختلافات، عدم توسل به ابزارهاي خصمانه، عدم مداخله و اصل همزيستي مسالمتآميز است.
۴- اين اقدام خلاف قواعد آمره حقوق بينالملل است و اقدامي است در راستاي ترويج خشونت و مخاصمه به جاي تشويق به گفتوگو و مفاهمه.
۵- اين اقدام خلاف عرف و رويه حقوقي و سياسي دنياي امروز است كه در آن مقامات عاليه ازجمله رهبران، روساي جمهور و وزيران خارجه از احترام و مصونيت برخوردارند تا پنجرههاي فرصت براي تعامل ميان مقامات عاليرتبه بسته نشود.
۶- اين اقدام و ديگر محدوديتها و تضييقات، خلاف منشور سازمان ملل و روح حاكم بر ملل متحد است كه بر آزادي تردد و دسترسي بدون مانع ديپلماتها و مقامات كشورها تاكيد ميكند.
تحريم نابخردانه و سفيهانه محمدجواد ظريف، حمله ناجوانمردانه امريكا نه تنها به ديپلماتي شناخته شده، خوشنام و معتبر در تراز جهاني است؛ بلكه شليكي است به قلب ديپلماسي، نشانهاي است از سردرگمي و استيصال سياست خارجي امريكا همچنين بيانگر تزلزل در اركان قدرت در كاخ سفيد است. به مدعيان مذاكره و كساني كه از بام تا شام حتي در توييتهاي نيمهشب خود دم از مذاكره بدون قيد و شرط با جمهوري اسلامي ايران ميزنند بايد يادآور شد با نقض بديهيترين و مهمترين شرط مذاكره يعني احترام به طرف مقابل و حذف رقيب، شما صلاحيت و شايستگي لازم براي مذاكره را از دست دادهايد.