درباره كاريكلماتور و پرويز شاپور در بيستمين سالمرگش
مردِ لبخندهاي به يغما رفته
بهنام ناصري
ريچارد براتيگن در توصيف نويسندگي خود گفته است «10 سال شعر نوشتم تا بتوانم يك جمله بنويسم.» از منظري كه اين رماننويس به فرآيند نويسنده شدن نگاه كرده، نوشتن به معناي موسع كلمه از رهگذر تمرين شعرنويسي ميگذرد. امروز بيستمين سالمرگ كسي است كه انگار از اين دو مرتبت به مخرج مشتركي رسيده است: پرويز شاپور؛ هم او كه با پرورش تصاويري حاوي استعارههاي بعيد در قالب يك جمله، موقعيتي از نوشتار را پديد آورد در عين بهرهمندي از امر شاعرانه، مستقل از شعر؛ طوري كه ديگراني بيايند و بر اين موقعيت تازه، نام ديگري بگذارند: «كاريكلماتور».
اول بار اين احمد شاملو بود كه در جلسات مجله خوشه، جايي كه شعر دانستن يا ندانستن نوشتههاي كوتاه شاپور محل مناقشه بود بر آن شد تا با قرار دادن كارهاي كوتاه او ذيل عنوان كاريكلماتور، استدلال كند كه اين كارها اگر نه شعر- به اصطلاح- ژانر تازهاي از نوشتارند. شاملو با اصطلاحي كه از تركيب «كاريكاتور» و «كلمه» ابتكار كرد، پيوند وجه تصويري طنز و جنبه كلامي جملات را در نوشتههاي كوتاه شاپور مراد كرده بود. به اين معنا كه اگرچه اين نوشتهها با آنچه از شعر توقع ميرود، همپوشان نيستند اما با طبقهبندي آنها ذيل نثر فارسي ميتوان گونهاي ادبي اطلاقشان كرد. اگر تفاوت در نگاه و بيان را متر و معيار بازشناسي هنرمند از سايرين بدانيم، شاپور به سبب برخورداري از تفاوت در اين هر دو مشمول قاعده ما خواهد بود. كسي كه مادرش در توصيف او گفته «60 سال بچه بزرگ كردم، يك كلمه حرف حسابي از دهانش نشنيدم» در طول چهل و چند سال نوشتن، آثاري از خود بر جاي گذاشته كه آميزهاي از صنايع ادبي و تصاوير سهل و ممتنعاند.
جداي از اين نسبتها با هنر و ادبيات، پرويز شاپور از منظر سببي هم به خاطر ازدواجش، جايگاهي تاريخي در شعر معاصر فارسي دارد. او همسر فروغ فرخزاد بوده و براي كساني كه با رويكردهاي برونمتني و بيباور به نظريه مرگ مولف سراغ جهان شعرهاي فروغ ميروند و دنبال تاثير عوامل بيروني در شعر او هستند، طبعا يكي از چند آدم قابل اتكاست. نسبتي كه به سبب جايگاه به قاعده مهم فرخزاد در شعر فارسي، سايهاش بر سر شاپور به قدري سنگين است كه فرديت او و احيانا تواناييهاي محتملش در عرصه فرهنگ و ادبيات را بلعيده است. چندان كه نام پرويز شاپور بيشتر تداعيكننده مقام همسري فروغ فرخزاد است تا جنبههاي ديگري كه شخصيت او ميتوانسته داشته باشد.
شاپور متولد قم، دانشآموخته اقتصاد، كارمند وزارت دارايي و البته روزنامهنگار بود و در جرايدي چون توفيق، خوشه و... مينوشت و بالطبع مانند هر هنرمند در سايه مانده ديگر دربارهاش چيزهاي زيادي هست كه نميدانيم. با اين حال از چيزهايي كه ميدانيم يكي تجرد 44 ساله او پس از متاركه است كه به گواه نشانههاي جاري در زندگي و آثارش، سالهاي شادي نبودند.
فردا خواب ابدي پرويز شاپور 20 ساله ميشود. هم او كه روزي نوشت:«غم كلكسيون خندهام را به سرقت برد».