نزول تدريجي آموزش و پرورش
مجيد قديمي
در نيمه تعطيلات تابستاني هستيم و دانشآموزان، معلمان و مسوولان آموزش و پرورش در خوابي عميق به سر ميبرند و همگي درحال ديدن روياي تحقق اهداف سند تحول آموزش و پرورش هستند و اين چه روياي شيريني است.
سالهاست آموزش و پرورش خصوصا در مقاطع ابتدايي به حاشيه رانده شده و مورد بيتوجهي قرارگرفته و همه مردم اين موضوع را با گوشت و پوست و استخوان خود احساس ميكنند و گويا جزئي از فرهنگ ما شده است.
برخي نكته سنجها معتقدند تاسيس دارالفنون كه اولين دانشسراي مدرن در ايران بود، ميتوانست موجبات تعالي ايران را به همراه داشته باشد اما چنين نشد و عقيم ماند و دليل آن اين بود كه اگر اميركبير اقدام به تاسيس مدارس ابتدايي و مقاطع پايهاي ميكرد و ريشهايتر به آموزش و پرورش مينگريست شايد وضع ما در حوزه آموزش اينچنين نبود اما متاسفانه همين حركت اميركبير را نيز نتوانستند تحمل كنند و پيش از افتتاح اين مركز علمي به قتل رسيد.
برخلاف ما، ژاپنيها در اولين مواجههاي كه با غرب داشتند، آموزش و پرورش ابتدايي و مقدماتي را از آنها به خوبي اقتباس كردند.
پادشاه ميجي (۱۸۵۲-۱۹۱۲ ميلادي) كه تقريبا هم عصر ناصرالدين شاه (۱۸۳۱-۱۸۹۶ ميلادي) بود برخلاف شاه ايران پس از بازگشت از فرنگ شروع به اصلاحات ساختاري در نظام امپراتوري ژاپن كرد و در اولين گامها مدارس ابتدايي مدرني را تاسيس كرد.
شايد يكي از رمزهاي توسعه ژاپن همين عمق ديد امپراتور ميجي بود در حالي كه مصلحي همچون اميركبير با وجود خدمات فراوان اين ريزبيني را نداشت.
اما در اين ۴۰ سال اخير هم با وجود شعارهاي فرهنگي، وزارت آموزش و پرورش همچنان مظلوم است كه به جهت اختصار به دو نوع ظلمي كه به اين نهاد اساسي روا شده، ميپردازيم:
۱-كمتوجهي مسوولان و در حاشيه بودن آموزش و پرورش در اين سالها مهمترين مشكل و چالش اين وزارتخانه بنيادي است. فقط كافي است، نگاهي اجمالي به وزراي آموزش و پرورش در اين 40 سال اخير بيندازيد، خواهيد ديد كه از مرحوم شكوهي و شهيدان رجايي و باهنر كه هر كدام توانايي اداره مملكتي را داشتند به وزرايي رسيديم كه گرفتن پستي كوچك در دانشگاه آزاد را بر وزارت آموزش و پرورش ترجيح ميدهند و اين وزارتخانه را بيش از پيش تحقير ميكنند.
۲- بيتوجهي به آموزش و پرورش را ميتوان به خوبي در وضعيت معيشتي معلمان جستوجو كرد؛ حقيقتا كدام وزارتخانه يا سازمان وجود دارد كه سطح دريافتي كاركنان آن از كاركنان آموزش و پرورش پايينتر باشد؟ چرا بايد معلمين شريف چنان دچار ضعف مالي باشند كه مجبور شوند به شغلهاي دوم و سوم روي آورند و اينچنين جايگاه اجتماعي خود را به تاراج گذارند و متاسفانه دستاويزي براي تحقير و استهزا در سريالهاي تلويزيوني و خانگي شوند. در اين زمينه سخن بسيار است.
شعر كوتاه ولي حرف به اندازه كوه/ بايد اين قافله را آه به پايان ببرد.