رهبر معظم انقلاب:
مشكل مردم در طول تاريخ عبوديت غيرخدا بوده است
حضرت آيتالله خامنهاي در ابتداي يكي از جلسات درس خارج فقه به شرح حديثي از امام باقر عليهالسلام درباره گذرا بودن دنيا پرداختند. به گزارش پايگاه اطلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنهاي در ابتداي جلسه درس خارج فقه 1397/11/9 به شرح حديثي از امام باقر عليهالسلام درباره گذرا بودن دنيا پرداختند.
مشروح سخنان رهبر معظم انقلاب به شرح زير است:
بسمالله الرحمن الرحيم
و الحمدلله رب العالمين و الصّلاة و السلام علي سيدنا محمّد وآله الطاهرين و لعنةالله علي اعدائهم اجمعين.
يا جابِرُ الدُّنيا عِند ذوِي الالبابِ كفيءِ الظِّلالِ لاالله اِلّاالله اِعزازٌ لِاهلِ دعوتِهِ الصّلاةُ تثبيتٌ لِلاِخلاصِ و تنزيهٌ عنِ الكبر. دنباله آنچه حضرت باقر (سلامالله عليه) به جابر درباره دنيا فرمودند: [اين است]يا جابِرُ الدُّنيا عِند ذوِي الالبابِ كفيءِ الظِّلال»؛
[عمر] مثل سايه است؛ فيء، آن سايه بعد از زوال [روز] را ميگويند. همچنانكه اين سايه اعلام پايان روز است و هر لحظه به لحظهاي كه اين سايه طولاني ميشود، نشان ميدهد كه روز دارد تمام ميشود. اين عمر ما هم همين جور است. اينجا «دنيا» يعني عمر من و شما كه مثل همين سايه است؛ هر چه اين سايه طولانيتر ميشود، معنايش اين است كه به آن آخِر داريم نزديكتر ميشويم. بعضيها از اينكه سال گذشته تمام شد، سال نو شروع شد، خوشحال ميشوند؛ خب، عيبي هم ندارد، چون عيد است و خوشحالي اشكال ندارد اما توجه به اين نكته هم لازم است: سال كه تمام ميشود، يعني عمر ما تمام ميشود؛ [در واقع] اين عمر ما است كه دارد به پايان ميرسد، به اين توجه بايد كرد. پير و جوان هم ندارد؛ البته احتمال سر رسيدن اجل در مورد افراد پير و مسن قهرا بيشتر است اما جوانها هم هستند. ما در همين بحث خودمان، جمع خودمان بعضي جوانها را داشتيم كه سالهاي زيادي از سنين كنوني ما كمتر بودند، از دنيا رفتند؛ به اين بايد توجه كرد كه هر چه ميگذرد، در واقع دارد به آن انتها نزديك ميشود. «لاالله اِلّاالله اِعزازٌ لِاهلِ دعوتِه»؛ بعد فرمود: كلمه لاالهالّاالله [يعني] كلمه توحيد، اعزاز اهل دعوت لاالهالّاالله است؛ چرا؟ براي خاطر اينكه وقتي شما ميگوييد لاالهالّاالله، عبوديت غيرخدا را نفي ميكنيد. مشكل اساسي مردم در طول تاريخ، عبوديت غير خدا بوده؛ [مثل] بنده فرعونها بودند؛ الان هم همين جور است: بنده پول، بنده مقام، بنده شهوت، بنده قدرتهاي بزرگ. وقتي شما ميگوييد لاالهالّاالله، يعني من فقط يك معبود دارم؛ نه پول را عبادت ميكنم، نه مقام را عبادت ميكنم، نه امپراتور را عبادت ميكنم، نه فرعون را عبادت ميكنم. عبادت هم صرفا اين نيست كه انسان تقديس بكند طرف را؛ نه، ممكن است اصلا قبول هم نداشته باشد در دلش آن را، اما عبادتش بكند! عبادت يعني اطاعت كردن با همه وجود؛ اين عبادت است. پس وقتي كه ما ميگوييم لاالهالّاالله، در واقع داريم يك مايه عزت را براي خودمان تامين ميكنيم؛ يعني «والاغلال الّتي كانت عليهِم»، خودمان را از اين اغلال داريم رها ميكنيم. «الصّلاةُ تثبيتٌ لِلاِخلاص»؛ بعد فرمود: نماز هم اين خصوصيتها را دارد كه اولا تثبيت اخلاص است، يعني براي خدا كاري انجام دادن؛ چون نماز، ذكر خالص خدا است و هيچ چيزي مخلوطش نيست و از اولي كه انسان تكبيرةالاحرام را ميگويد، مشغول ذكر الهي است؛ [البته] اگر توجه و حضور داشته باشد؛ حالا ما كه حواسمان گاهي پرت بشود كه هيچ؛ آن كسي كه حضور قلب دارد و خود را حاضر در مقابل خداي متعال ميداند، [نماز او] يكسره ذكر خدا است؛ هم با لفظ، هم با عمل. ايستادن در مقابل خدا، ركوع كردن در مقابل خدا، سجود كردن در مقابل خدا، دست بلند كردن به دعا در مقابل پروردگار، ذكر خالص است و اخلاص را در دل انسان زياد ميكند. اين يك [مطلب] «و تنزيهٌ عنِ الكبر»؛ كبر را هم از انسان [دور ميكند؛ چون] انسان به خاك ميافتد ديگر. البته حواسمان جمع باشد كه در اين نمازهايي كه ميخوانيم، بهخصوص حالا بعضيها از ماها كه مثلا فرض كنيد امام جماعتيم و يك جمعيتي پشت سرمان نماز ميخوانند، اين از آن حالت به اصطلاح به خود گرفتن عنوان، آن حالت اشر و بطر خارج بشود؛ لماخرُج اشراً و لابطراً؛ در حال نماز، انسان گاهي اوقات تصور كند كه حالا اين منم كه دارم ميخوانم و همه اين پانصدنفر، هزار نفر، ده هزار نفر پشت سر من [هستند]؛ اين حالت به وجود نيايد. اگر اين طور شد خود اين مويد كبر است؛ اگر اين حالت نبود، آن وقت ضد كبر است؛ براي خاطر اينكه تعظيم است، تكريم است، به خاك افتادن است.