صبح روز سهشنبه وقتي روزنامهها روي پيشخوان قرار گرفتند، عكسي تمامقد از غلامحسين كرباسچي، دبيركل حزب كارگزاران سازندگي بر صفحه اول ارگان رسانهاي اين حزب خودنمايي ميكرد. كرباسچي در گفتوگو با اين روزنامه بر ضرورت «آغاز بازسازي جبهه اصلاحات» تاكيد كرده بود. با توجه به اينكه رويه روزنامه سازندگي بر اين قرار است كه مطالب روي سايت آن قرار نميگيرد، آنچه در فضاي مجازي با عكس صفحه اول روزنامه سازندگي و با تكجمله «رهبري خاتمي در جريان اصلاحات را قبول نداريم» دست به دست شد، همين كافي بود تا همهچيز به اين خبر ختم شود «كارگزارانيها از خاتمي عبور كردند»؛ مفهومي كه در خلال گفتوگوي كرباسچي به چشم نميخورد. اما ماجرا چه بود؟!
در ابتدا كرباسچي خبر داده بود كه سران جبهه اصلاحات با «محوريت خاتمي» در راستاي بازسازي جبهه اصلاحات با محور نحوه ورود به انتخابات رايزنيها را به زودي آغاز خواهند كرد. بنابه گفته دبيركل حزب كارگزاران سازندگي اين رايزني فرادستي با جمعي موثر از اشخاص ذينفوذ جبهه اصلاحات انجام ميشود و قرار است ضمن بازسازي اصلاحات، وضعيت شوراي عالي سياستگذاري اصلاحات به رياست محمدرضا عارف و اختلافاتي كه بر سر آن ادامه دارد را بررسي كند. كرباسچي همچنين در خلال اين مصاحبه تاكيد دارد كه شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان از دو منظر مديريت و خروجي مورد انتقاد برخي اصلاحطلبان است و اين نشستها و رايزنيها با هدف اوليه ريشهيابي و حل مشكلات شوراي عالي و الزامات امروز اصلاحطلبان كه از منظر كرباسچي «تعريف شفاف اصلاحات»، «هدف»، «روش» و «مديريت» است، برگزار خواهد شد. او در ادامه تاكيد كرده كه «آقاي سيدمحمد خاتمي مورد احترام همه گروههاي اصلاحطلبي است اما جريان اصلاحات كه فاقد رهبري رسمي و تشكيلاتي است به سازماندهي و رهبر نياز دارد.»به باور كرباسچي، اصلاحات فاقد سازماندهي جدي است و به رهبري سياسي نياز دارد تا زماني كه اين جريان به مشكل برميخورد حلوفصل كند، اگر نقصي وجود دارد رفع كند، در نقاط حساس حضور يا عدم حضور افراد را مديريت كند و در يك كلام قبول مسووليت كند تا در زمانهاي حساس عواقب يك تصميم را برعهده گيرد. او البته تاكيد دارد كه بالاخره لازم است پس از گذشت 22 سال از خرداد 1376 مشخص شود كه «اساس اصلاحات چيست؟ چه مفهومي را دنبال ميكند؟ به دنبال اصلاح چه مواردي است؟ به دنبال اصلاح چه چيزي است؟آيا ميخواهد سياست را اصلاح كند يا اولويت آنها اصلاح اقتصاد است؟ اصلاحات بايد روشن كند كه ميخواهد دولت را اصلاح كند يا اصلاح مسائل اجتماعي را دنبال كند يا اينكه بطور مثال به دنبال اصلاح و از بين بردن فساد در جامعه است. اصلاحات به مفهوم كلي كلمه چه ايدهاي را در سر دارد؟ آيا اصلاحطلبان تصور ميكنند كه آزاديهاي اجتماعي و مدني در جامعه كم است و بايد فضا را براي افزايش آنها اصلاح كرد؟» تمام آنچه كرباسچي در اين مصاحبه مطرح كرده نه تازه است و نه عجيب؛ مواردي است كه سالهاي سال اصلاحطلبان مختلف از طيفها و گروههاي متفاوت از آن سخن گفتهاند. نياز به يك سازمان و تشكيلات فراگير يا تشكيل يك جبهه با سازوكار روشن و شفاف، تهيه و تدوين يك مانيفست شامل ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و البته وجود «هد» يا «ليدر» به عنوان شخصيت حقوقي كه مسووليت هماهنگي ميان اعضاي اين طيف وسيع را برعهده داشتهباشد. هرچند كرباسچي تاكيد كرده «نه آقاي خاتمي هرگز چنين ادعايي داشتهاند كه رهبر مجموعه جريان اصلاحات هستند و نه جريان اصلاحات باهم بر سر رهبري جريان اصلاحات توافق كردهاند. گروههاي جريان اصلاحات به آقاي خاتمي بسيار علاقهمند هستند اما اينگونه نيست كه همه با هم توافق كردهاند كه در شرايط فعلي ايشان رهبر جريان اصلاحات تلقي شوند. شايد جمله درستتر اين باشد كه جريان اصلاحات پيش از آنكه به «رهبرجديد» نياز داشته باشد، از اساس نيازمند «رهبر» است.»
حرف تازه يا مكررات 22 ساله
تمام آنچه غلامحسين كرباسچي ديروز به آن اشاره كرد و به عنوان عبور از خاتمي تلقي شد، حرف تازهاي نبود؛ بلكه مكررات 22 ساله بود؛ گويي نه خاني رفته و نه خاني آمدهباشد. راي 20 ميليوني يك روحاني متفاوت، تمام معادلات را در خرداد 76 تغيير داد. اين مسير سال 78 كه اكثريت اصلاحطلب را راهي مجلس كرد، تداوم يافت و دغدغه دموكراسي كه از راه اصلاح ميگذشت، به خواستهاي شايع و فراگير تبديل شد. آرامآرام سياست از چپ و راستهاي اقتصادي آغاز انقلاب عبور ميكرد و به دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا مبدل ميشد. اين مسير جديد كه همان زمان نيز دچار سردرگميها و كم و كاستيهايي بود اما امروز 22ساله است. گرچه به قول عباس عبدي مسير اصلاح را به سرعت پيش نبرده اما بازگشت به عقبي نيز اتفاق نيفتاده و بعضا اتفاقات خوشايندي در لواي اصلاحطلبي رخ داده است.
با اين حال حكايت همچنان باقي است و ضرورت اصلاح اصلاحات در وجوه مختلف از زبان اغلب اصلاحطلبان شنيده ميشود. چند روزي پيش از اظهارات كرباسچي عباس عبدي، احمد زيدآبادي و سيدحسين مرعشي كه هر كدام گرايشهاي متفاوتي در جريان اصلاحات دارند، به تازگي در ميزگردي با عنوان «اصلاحات؛ امكان يا امتناع» از آن صحبت كرده بودند. فارغ از بخش بازسازي درون جرياني در مورد رهبري جريان اصلاحات نيز متفقالقول بر اين باور بودند كه اصلاحات به «سازمان و مديريت» نياز دارد. احمد زيدآبادي تاكيد كردهبود كه اصلاحات استراتژي مدوني ندارد و اصلاحطلبي برخلاف ظاهرش حركتي پرزحمت و با هزينههايي كمتر از انقلاب است اما نيازمند رهبراني با تواناييهاي بزرگ فكري و استعدادهاي خاص استراتژيك است و اين در جنبش اصلاحات وجود نداشته است. گفتههاي زيدآبادي به وضوح نشان ميدهد كه او نيز معتقد به تشكيلاتي شدن اين جريان با مديريت شفاف است.
همچنين عباس عبدي نيز در بخشي از آن ميزگرد به جنبشهاي خياباني اشاره و تاكيد كرده بود كه با اين جنبشها مخالف است، مگر اينكه كسي مسووليت آن را برعهده بگيرد. او البته در ادامه تاكيد ميكند كه «در اين سالها هرگاه چنين رويدادهايي پيش آمده، كسي نتوانسته آن را هدايت كند. نمونه آن هم تير ۷۸ بود. بارها پيشنهاد كرديم كه آقاي خاتمي بايد آن را جمع كند اما در ايران رهبران سياسي بيشتر تابع ميشوند.» روايت عبدي هم روايتي تكراري از سوي اصلاحطلبان است؛ به اين معنا كه خاتمي ترجيح ميدهد همان چهره كاريزماتيك باقي بماند و مديريت سياسي در جريان به سبك و سياق شورايي اداره شود. عبدي البته ازجمله اصلاحطلباني است كه به جد معتقد به نقد درونجرياني و اصلاح از درون است كه در ميزگرد مذكور نيز به آن اشاره كرده است.
مرعشي نيز در همين نشست با اشاره به هماهنگي جريانات پيشرو با بدنه جامعه تاكيد كرده بود كه «اگر رهبران خوبي داشته باشيم اما آنها نتوانند مردم را با خود هماهنگ كنند باز به مشكل خواهيم خورد» و در واقع تلويحا اشاره كرد كه اصلاحات نياز به رهبري به معناي مديريت سياسي دارد.
سعيد حجاريان، تئوريسين اصلاحات نيز به تازگي در خلال گفتوگويي با «سازندگي» پيشنهاد داده بود «خاتمي و هر كسي ديگر بايد با وسواس بيشتري استراتژيشان را انتخاب كنند و آبروي خود را خرج هركس و هر نوع انتخاباتي نكنند تا سرمايه اصلاحات هدر نرود.» در واقع اين گفته حجاريان نشان ميدهد كه پتانسيل خاتمي در جريان اصلاحات به نوعي يك چهره كاريزماتيك است كه ميتواند بر كمرنگ شدن مناقشهها و اختلافات و انسجام جرياني كمك كند اما هنوز نميتوان به عنوان يك رهبر سياسي كه مسووليت تمام اقدامات جريان سياسي را برعهده ميگيرد و بايد پاسخگوي درست و غلط آن باشد، به رييس دولت اصلاحات نگريست. حجاريان همچنين فروردين امسال، 7 پيشنهاد اساسي به جريان اصلاحات را در قالب مقالهاي منتشر كرد و در يكي از بندهاي آن متذكر شد: «اصلاحطلبان از خمودگي و رخوت خارج شوند، تجديد نهادي را در دستور كار قرار دهند و مواضع انتقادي را به راهبرد و راه برونرفت بياميزند.»
بهزاد نبوي نيز در گفتوگويي كه در مردادماه امسال با «خبرآنلاين» انجام داد، در پاسخ به نحوه رهبري جريان اصلاحات گفتهبود: «در حال حاضر هم رهبري اصلاحطلبها رهبري فردي نيست.» و در ادامه توضيح داده كه خاتمي هم هيچگاه نگفته رهبر اصلاحات است. نبوي در مورد چگونگي تصميمگيريها هم تاكيد كرده بود: «ما شوراي عالي سياستگذاري داريم كه تمام احزاب اصلاحطلب شناخته شده و شخصيتهاي حقيقي اصلاحطلب از همه طيفها در آن حضور دارند.»
رهبر اصلاحات يا رييس دولت اصلاحات؟!
«ايشان هيچگاه نگفته كه رهبر اصلاحات است. داشتن كاريزما موضوع متفاوتي است. اگر منِ نوعي صد بار «تكرار كنم» كسي به حرفم توجه نميكند. ايشان يكبار تكرار ميكنند، تمام ليستشان راي ميآورد. اصلاحطلبان بايد از اين امتياز حداكثر بهره را ببرند و اين ربطي به رهبري فردي ندارد و آقاي خاتمي هم مدعي آن نيست.» اين بخشي از گفتههاي بهزاد نبوي در مورد سيد محمد خاتمي است. او تاكيد دارد كه اصلاحطلبان به صورت شورايي فعاليت ميكنند و در همين راستا هم شوراي عالي سياستگذاري را متشكل از احزاب و شخصيتهاي حقيقي تشكيل دادهاند. اما بهواقع سيدمحمد خاتمي رهبر جريان اصلاحات است يا بايد از او با عنوان رييس دولت اصلاحات نام برد؟
بر كسي پوشيده نيست كه خاتمي چهرهاي كاريزماتيك است؛ چه آنكه «تكرار ميكنم» او توانست بار ديگر شور سياسي در انتخابات بيافريند. او نماد كسي است كه اصلاحات و اصلاحطلبي را با انتخابات دوم خرداد 76 داخل ساختاري سياسي آورد كه مدتها در چپ و راست سياسي خلاصه ميشد. با اين حال يك جريان سياسي علاوه بر اينكه نيازمند يك مانيفست شفاف و دقيق است، نياز به مديريتي سياسي نيز دارد؛ مديريتي كه بتواند مواضع رسمي اعلام كند و اتفاقا مسووليت مواضع و اقدامات را نيز رسما برعهده بگيرد. شوراي مشورتي، جبهه هماهنگي جريان اصلاحات و شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان، مجموعا تشكلهايي هستند كه به صورت شورايي اين جريان را اداره كردهاند كه البته نقدهايي به آن وارد است و بايد سازمانيافتهتر شده و رفتاري سازماني و تشكيلاتي داشتهباشد كه شايد با ايجاد تغييراتي بتوانند موثرتر واقع شوند اما اگر قرار بر اين باشد كه فارغ از اداره شورايي يك جريان رهبر يا ليدري داشتهباشد، تنها حضور چهرهاي كاريزما كافي نيست. همچنين بارها از سوي اطرافيان خاتمي نقل شده كه او ترجيح ميدهد همه اقدامات مبتني بر مشورت و امر شورايي باشد و تمايلي ندارد راسا مديريت سياسي را آن هم با وجود همه محدوديتهايي كه براي او ايجاد شده، برعهده بگيرد؛ كما اينكه علاقهاي هم به تشكيل يك حزب كاملا سياسي و ليدري آن نيز ندارد؛ بنابراين بايد در جريان بازسازي و نوسازي جرياني و ايجاد سازوكارهاي حقوقي و تشكيلات روشن و شفاف؛ علاوه بر رهبري گفتماني، مديريت سياسي جريان اصلاحات نيز روشن و شفاف باشد و چه بهتر كه اين رهبري گفتماني با مديريت سياسي يكي باشد چه آنكه يك شخصيت كاريزما در قامت خاتمي ميتوان اين طيف گسترده و متكثر را به وحدت برساند؛ كما اينكه كرباسچي نيز از خاتمي دعوت كردهبود تا اين مسووليت را شخصا برعهده گيرد.
تكذيب؛ واكنشي به تحليل اميدنامهايها
بعد از انتشار گسترده گمانههاي اميدنامه در مورد عبور كارگزارانيها از خاتمي، حسين مرعشي، سخنگوي حزب كارگزاران به ايلنا گفت كه هنوز خاتمي را رهبر اصلاحات ميدانيم و براي او احترام ويژهاي قائل هستيم. او كه به نظر ميرسد خبر از محتواي مصاحبه نداشته، تاكيد كرده اگر مقصود كرباسچي اين بوده كه خاتمي رهبر اصلاحات نيست، بايد در كميته سياسي حزب بررسي شود. البته مرعشي در ادامه توضيح داده كه كرباسچي چنين منظوري نداشته؛ بلكه احتمالا منظور او رهبري تشكيلاتي بوده است.
پس از آن محمد عطريانفر، از اعضاي ارشد اين حزب و از مسوولان روزنامه سازندگي نيز به پانا گفت: «من تمام اين اخبار را تكذيب ميكنم. برداشتها، برداشتهاي ناصوابي است كه از مصاحبه دبيركل (كرباسچي) صورت گرفته است.» عطريانفر همچنين تاكيد كرده كه دبيركل كارگزاران اظهاراتي داشته كه ارتباطي به خروج از جريان اصلاحات ندارد؛ بلكه جهتگيري دبيركل و به طور كلي حزب كارگزاران سازندگي همواره به سمت تحكيم و بازسازي براي حفظ اصلاحات بوده است. عطريانفر در پايان نيز متذكر شده كه «ما (كارگزاران) همچنان به اصلاحات پايبند هستيم و از اين جريان سياسي اعلام خروج نكردهايم و اخبار منتشرشده در اين زمينه را تكذيب ميكنم.»
محمد قوچاني، عضو شوراي مركزي كارگزاران و سردبير روزنامه سازندگي نيز در واكنش به موج ايجادشده مبني بر خروج كارگزاران از جريان اصلاحات توضيحاتي در كانال روزنامه ارايه داد. او ضمن تاكيد بر اينكه اگر كارگزاران از ائتلاف جبهه اصلاحات خارج شده باشند، خود حزب آن را بيان ميكند و نه شخص يا رسانه ديگري، همچنين متذكر شد: «موضوعي كه كرباسچي بيان كرد تلاش و رايزني به رهبري و محوريت رييس دولت اصلاحات، براي بازسازي و نوسازي جبهه اصلاحات است. معني اين سخنان اصولا نميتواند عبور از رييس دولت اصلاحات باشد؛ چون همچنان محوريت اين تلاشها او هست.»
آنها كه سخن گفتند، آنها كه نه
اصلاحطلبان ديگري نيز نسبت به اين ماجرا واكنش نشان دادند اما حسين كاشفي، مجيد فراهاني رييس شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان به دبيركلي صادق خرازي، حسن رسولي از چهرههاي سياسي نزديك به محمدرضا عارف، عبدالله ناصري، عضو شوراي مشورتي خاتمي و هادي خامنهاي، دبيركل جبهه نيروهاي خط امام حاضر نشدند در اين مورد با «اعتماد» صحبت كنند. هرچند كه برخي ديگر از چهرههاي برجسته اصلاحطلب ازجمله جواد امام، دبيركل مجمع ايثارگران اصلاحطلب، محمد نيشابوري، سخنگوي حزب اسلامي كار و محمدرضا حكيميپور، دبيركل حزب اراده ملت ايران (حاما) و همچنين صادق جوادي حصار، روزنامهنگار و عضو شوراي مركزي حزب اعتمادملي با «اعتماد» صحبت كرده و نظراتشان را درباره اين حواشي بيان كردند.
خاتمي ادعاي رهبري ندارد
الـياس حـضـرتي، قائممقام حزب اعتماد ملي: «به هر صورت آقاي خاتمي به طور منظم با همه اين سلايق اصلاحطلبي در ارتباط است اما جمعبندي نهايي ايشان معدل و ميانگين اين نظرات است كه در برخي موارد لازم ميداند به موضوع ورود كند و در برخي موارد هم اين كار را انجام نميدهد. مضاف بر اينكه اساسا خود ايشان (آقاي خاتمي) هم ادعاي رهبري ندارد، بلكه به عنوان كسي كه محل رجوع است و اتفاقا علاقه زيادي هم نسبت به او وجود دارد نظرات ايشان در دستور كار قرار ميگيرد، وگرنه اگر قرار باشد يك چارت سازماني درنظر بگيريم اصلاحطلبان داراي يك شوراي رهبري هستند كه آقايان خاتمي، موسويخوئينيها، عبدالله نوري و... در زمره رهبران اصلاحطلبان قرار ميگيرند.» خبرآنلاين
رهبري با مديريت متفاوت است
حسين نورانينژاد سخنگوي حزب اتحاد ملت: «آنچه در مصاحبه آقاي كرباسچي وجود دارد اصلا بحث خروج از جبهه اصلاحات نيست، بلكه ايشان انتقاداتي را به نحوه مديريت جبهه مطرح كردند. اين انتقادات خوب است و به بهتر شدن عملكرد جبهه كمك ميكند. اين انتقادات به گردش اطلاعات و تحليل بهتر اوضاع منجر ميشود. شايد مورد اجماعترين نظر در بين اصلاحطلبان پذيرش رهبري اصلاحات توسط آقاي خاتمي است. در اين ميان فراموش نكنيم رهبري با مديريت تفاوت دارد. آقاي كرباسچي درست ميگويد كه آقاي خاتمي در مديريت جزييات مداخله نميكنند، چراكه به شوراي عالي سپرده شده است.» ايسنا