اعلان همگاني
فرزانه توني
با يك پيامك ساده شروع ميشود:
«پذيرش*ايتاليا*در كليه رشتهها، پزشكي و دندانپزشكي... بـا۱- شهريه رايگان،۲- كالج۵۵۰۰يورو،۳- هزينه اعزام: ۷۰م.تومان»
روزانه با چندين پيامك تبليغاتي مشابه كه اكثرشان دارند مخاطب را به تحصيل در اقصا نقاط جهان دعوت ميكنند، برخورد ميكنيم. با كمي تامل در محتواي اين پيامكها بهراحتي ميتوان نتيجه گرفت كه واسطهها، كارشان را خوب بلدند و ميدانند كه براي چه كاري بايد تبليغات و سرمايهگذاري كنند. اينكه بيش از نيمي از دانشآموزان كنكوري كشورمان، در رشته تجربي آزمون دادهاند، كمكم دارد به يك موضوع پيشپاافتاده تبديل ميشود. اين موضوع به اين معني است كه در اين بازار بد اقتصادي و بيكاري، رشته تجربي گزينههاي بهتري براي كار جوانان روي ميزش دارد. آخرين آمارها نشان ميدهد كه از بين حدودا شصت درصد از دانشآموزان شركتكننده رشته تجربي، تنها يك و نيم درصدشان ميتوانند امسال در رشتههاي پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي پذيرش شوند و همين امر سبب ميشود كه مابقي خانوادهها، درپي پذيرش فرزندانشان براي تحصيل اين رشتهها در خارج از كشور باشند كه بعد از اتمام تحصيلات، دوباره در همينجا مشغول به كار شوند. از آنجايي كه سرانه پزشك در كشور ما از استانداردهاي جهانياش پايينتر است، اما اين بهتنهايي نميتواند توجيه خوبي براي از بين رفتن و محو شدن انواع رشتههاي دانشگاهي شود و در اين اوضاع نابسامان تحريم آيا بيشتر از هر زمان ديگري ما به انواع مهندس، حسابرس، معلم و اقتصاددان و... و رشتههاي ديگر نياز نداريم؟
در واقع شرايط به نحوي تغيير كرده كه نام بسياري از رشتهها را ديگر حتي در دفترچه هم نميبينيم. اين مساله دهان به دهان بين خانوادهها چرخيده و آنها حتي اجازه نميدهند كه فرزندانشان به سمت رشتههاي ديگر روي بياورند و درس خواندن در فلان رشته را كسر شأن خود ميدانند. در جامعهاي كه همه خانوادهها قرار است، فرزندانشان را در قالب يك «پزشك» به جامعه تحويل دهند، چطور ميتوان پيشرفتي در راستاي توليد كالاي ملي داشت؟
واقعيت اين است كه تقابل 56 درصدي رشته تجربي در مقايسه با درصد رشته رياضي كه عدد چهارده است، كمي تكاندهنده است. ادامه اين روند ميتواند كمكم به مثابه كمبود مهندس و نبود آن تلقي شود. البته اين نكته هم حايز اهميت است كه دانشآموز سال دهم در زمان انتخاب رشته نميتواند به علايقش رجوع كند و اين انتخاب، تنها بر اساس نمرات او سنجيده ميشود! و دانشآموزان با نمرات بالاتر ميتوانند در اولويت انتخاب رشته تجربي قرار بگيرند كه اين خود مشكل ديگري در نظام آموزشي كشور محسوب ميشود! فيالواقع اين يك موضوع بسيار قابل اهميت است كه نبايد ناديده گرفته شود!
همچنين اين طرز تفكر كه دانشآموز با معدل بالا، شايستگي بيشتري جهت رسيدن به رشتههاي پزشكي را دارد، دانشآموز را از انتخاب و گرايش به هنر و حتي رشتههاي فني و حرفهاي كه اين روزها نياز به آن افزايش يافته، دور ميكند. رشتههاي فني و حرفهاي كه در بازار سياه بيكاري ميتواند كارآفريني را با حداقل هزينه فراهم كند و اكنون تبديل به يك ذهنيت منفي براي دانشآموزان شده كه شايد اين رشتهها مختص دانشآموزان كماستعدادتر است! قطعا اين گرايش شديد دانشآموزان و همچنين خانوادههايشان، زنگ خطري است براي مابقي رشتهها و پيرو آن، مابقي مشاغلي كه ميتواند در راستاي توليد ملي، تعداد زيادي از نيروي بيكار را به كار و فعاليت بگمارد! هرچند بايد پذيرفت در شرايط فعلي جامعه، تحصيل در هيچ رشتهاي جز پزشكي و زيرمجموعههاي آن، آينده شغلي دانشآموز امروز را ضمانت نميكند! كه اين خود متاسفانه از علل عدم تمايل دانشآموزان به تحصيل در رشتههاي غيرپزشكي است.
در هر حال، اگر ليست مشاغل مورد نياز اكثر كشورهاي اروپايي و توسعهيافته را جستوجو كنيد، به راحتي ميبينيد كه 10 گزينه نخست اين ليست، رشتههايي غير از آن چيزي است كه هماكنون خانوادههايمان، دانشآموزان و جامعه دنبال ميكنند! رشتههايي كه به مرور با اين ناديده گرفته شدن، ما را در اين شرايط محبوس ميكند و قدرت توسعه و پيشرفت را از ما ميگيرد!
اين يك اعلان همگاني است و بايد اين آگاهي را در بين اقشار مختلف جامعه انتشار داد كه آنچيزي كه تمام دنيا دارد به سمتش حركت ميكند، پيشبرد علم و تكنولوژي در همه ابعاد و در تمامي زمينههاست!