جادوگر ايتاليايي با عصاي كاتناچيو
نيما مختاري
در دهه 1960 ميلادي تيم اينترميلان هررا كه به گرند اينتر (اينتر عظيم) معروف بود، موفق به كسب دو دوره متوالي جام اروپايي و پايهگذار سبكي جديد در فوتبال شد كه آينده فوتبال اروپا و جهان را تحت تاثير قرار داد. لازم به ذكر است كه اين مربي دوران موفقي هم در بارسلونا داشت. ميتوان گفت او از مهمترين شخصيتهاي دنياي فوتبال است، با وجود اين اگر مدت زيادي نيست كه فوتبال را دنبال ميكنيد ممكن است حتي اسم هررا به گوشتان نخورده باشد.
خبرنگاران ايتاليايي به او لقب ال مگو (به معني جادوگر) را داده بودند كه يك دليل آن تبحر زياد هلنيو هررا در پيشبيني نتايج بازيها بود. خيلي كم پيش ميآمد كه نتيجه خلاف نظر او رقم بخورد. به هرحال در پس اين لقب دلايل ديگري نيز وجود دارد كه بعد منفي لغت ال مگو را منتقل ميكند. خيلي از خبرنگاران نسبت به سبك «كاتناچيو»يي كه تيمهاي هررا بازي ميكردند، انتقاد داشتند. كاتناچيو شيوهاي به شدت دفاعي بود كه تيم اينتر در آن زمان اين شيوه از بازي را به بهترين حالت اجرا ميكرد. دليل ديگر لقب جادوگر (ساحر) استفاده هررا از جادوي سياه بود. لغت جادوگر ممكن است به نظر خوشايند بيايد ولي در واقعيت، منتقدان بودند كه اين لقب را براي او انتخاب كردند.
ممكن است هررا به خاطر معرفي كردن دفاع به شدت مستحكم در دنياي فوتبال مشهور شده باشد، ولي در واقع شروع اين شيوه از زمان پيوستنش به اينتر آغاز شد. در سالهاي 1958 تا 1960 كه هررا سرمربيگري بارسلونا را بر عهده داشت، تيمي تشكيل داده بود از بازيكناني كه در كارهاي هجومي استعداد بالايي داشتند ولي در دفاع به نسبت ضعيف بودند. تيم بارساي هررا سبكي كه او بعدها به آن دست يافت را بازي نميكرد و به اصطلاح، فوتبالي باز به اجرا ميگذاشت. به هر حال بارساي آن سالها به نبوغي كه هررا در اينتر از خود نشان داد حتي نزديك هم نشد. احتمالا هررا بعد از مربيگري در بارسا به اين نتيجه رسيد كه فوتبال تماما هجومياش شيوهاي براي پيروزي نيست. او در جايي گفته بود: «بارسلونا با 10 نفر بهتر بازي ميكند تا 11 نفر!» وقتي كه مربي مجبور ميشود (يا منطق ايجاب ميكند) كه دفاعي بازي كنند.در جهان فوتبال هلنيو هررا و كاتناچيو تقريبا مترادف يكديگرند. كاتناچيو كه در ايتاليايي معني پيچ و مهره در را ميدهد، شيوهاي است فوق دفاعي كه هررا در تيم اينتر مورد استفاده قرار داد. به تركيب قرار گرفتن بازيكنان كه نگاه كنيم، ميبينيم كه يكي از مدافعان دقيقا در جلوي دروازهبان قرار ميگيرد كه به نوعي وظيفهاش دروازبان دوم است. اما بايد بدانيم مبدع اين سيستم هررا نبود ولي معرفش به دنياي فوتبال بود. اين شيوه از بازي توسط مربي ايتاليايي نروو روكو در دهه 1950 و در تيم كالسيو پادووا ابداع شد، ولي به واسطه عدم موفقيت او با اين روش نامش با كاتناچيو آميخته نشد و از يادها فراموش شد. از طرف ديگر موفقيت هررا موجب شد صاحبنظران فوتبال به خصوص در اروپا به اين سيستم جديد توجه كنند (چه با علاقه، چه با نفرت و چه با كنجكاوي) .
تا به حال برايتان اين سوال پيش آمده كه چرا اعتبار پيروزي يك تيم متوجه مربي آن ميشود؟ خب، به خاطر هررا! قبل از او هيچگاه تاكيدي كه بر بازيكنان تيم بود روي سرمربي وجود نداشت. ميراث هررا به مربياني نظير مورينيو و سر الكس فرگوسن كمك كرد به ستارههايي كه اكنون ميبينيد تبديل شوند.
اگر در هر سطحي فوتبال بازي كرده باشيد صد درصد به مربي يا مربياني برخوردهايد كه با استفاده از علم روانشناسي سعي در ايجاد انگيزه در شما كردهاند (چه بسا متوجهش نشدهايد) . هررا از اصليترين پايهگذاران اين شيوه در فوتبال بود. صحبتهاي آمادهسازياش تاثيري شگرف روي بازيكنان اينتر داشت كه نتيجهاش را ميتوانستيد در جاي جاي زمين و ساق پاهاي بازيكنان ببينيد. در آينده اگر داستاني شنيديد از اينكه صحبتهاي بين دو نيمه يك مربي باعث تغيير نتيجه آن بازي شده، بدانيد كه هررا در آن نتيجه تاثيري زيادي داشته است.به راستي هررا شخصيتي بينالمللي بود. او در آرژانتين، از پدر و مادري اسپانيايي متولد شد و سپس در سنين كودكي به فرانسه مهاجرت كرد. البته او بيشتر دوران حضورش در فرانسه را در كازابلانكا گذراند و در ايتاليا مربيگري كرد. بنابراين تعجبي ندارد كه او اولين سرمربياي شد كه هدايت تيمهاي ملي 3 كشور را بر عهده گرفت. از سال 1946 تا 1948 در تيم فرانسه مشغول بود. در سالهاي 1960 الي 1962 كه شامل جام جهاني 62 شيلي هم ميشود، سكان هدايت اسپانيا و در بين سالهاي 1966 و 1967 نيز سرمربيگري ايتاليا را بر عهده داشت. با نگاهي كوتاه به تاريخچههاي اين 3 تيم درمييابيم، هررا موفقيتي كه در سطح باشگاهي كسب كرد را نتوانست در رده ملي تكرار كند.
سابقه بازي هررا به هيچوجه به خوبي سابقه مربيگري او نبود. هررا كه در كازابلانكاي مراكش بزرگ شده بود، شهروند فرانسه محسوب ميشد و اكثر دوران بازياش را در باشگاههاي فرانسوي گذراند. بين سالهاي 1935 تا 1937 كه كاپيتان تيم آ اف سي شارلويل بود (در حال حاضر اين تيم در دسته ششم فرانسه به رقابت ميپردازد ولي آن زمان در دسته دوم فوتبال فرانسه حضور داشت)، موفق شد تيمش را به فينال جام حذفي فرانسه برساند. به خاطر اين دستاورد هررا دو بار به تيم ملي فرانسه فرا خوانده شد. هررا كه چند مليتي بود (در آرژانتين از والدين اسپانيايي به دنيا آمد و در مراكش بزرگ شد) ميان اين سه مليت حق انتخاب داشت كه در آخر فرانسه را برگزيد. به هر حال او هيچگاه موفق نشد در عرصه فوتبال ملي پا به چمن بگذارد و آن دو بار تنها دفعاتي بود كه تيم ملي فرانسه از هررا دعوت به عمل آورد.
زماني كه هررا در سال 1968 از ميلان به پايتخت ايتاليا آمد و هدايت آ اس رم را بر عهده گرفت، انتظارات از اين تيم بيشتر شد، با اين حال تيم آ اس رم در آن مدت تنها موفق به كسب يك جام حذفي ايتاليا شد. شايد از روي نااميدي بود كه هررا در سال 1970 گفت: «اين باشگاه از سال 1942 تاكنون موفق به كسب قهرماني در ليگ نشده و تنها دليل قهرماني رم در سال 42 اين بود كه در واقع موسوليني مربي تيم بود!»
اگر بخواهيم عادلانه به اين گفته نگاه كنيم هرچند كه موسوليني هيچگاه مربي تيم رم نبود ولي اين ديكتاتور فاشيست ايتاليايي قصد داشت در زمان جنگ جهاني دوم پايتخت كشورش را به قطب فرهنگي ايتاليا مبدل كند و بدينترتيب حمايت تمام عياري از باشگاه آ اس رم ميكرد. مطمئنا باشگاه و هواداران رم از گفته هررا خوشحال نشدند. در پاسخ، باشگاه اين تكذيبيه را منتشر كرد: « غير از اينكه حرفهاي هررا به طرز مضحكانهاي دروغ است، تهمتي بسيار بزرگ و بيادبانه است به ورزشكاراني كه شجاعانه براي آن قهرماني جنگيدهاند و همين طور توهيني به تمام هواداران پرشور باشگاه بزرگ آ اس رم است.»
تعجبي ندارد كه دوران سرمربيگري هررا در رم با فاصلهاي اندك از اين ماجرا پايان يافت. هلنيو هررا تنها مربي اينتر بود كه موفق شد با اين تيم قهرمان اروپا شود (2بار متوالي) تا سال 2010 كه مورينيو موفق شد در سال دوم مربيگرياش در اينترميلان به اين مهم دست پيدا كند. اينكه مورينيو بعد از ال مگو (جادوگر) اولين مربياي بود كه توانست اين جام را كسب كند كاملا بجاست، چرا كه هر دوي آنها در زمان مربيگريشان شخصيتهايي مهم و معروف بودهاند. البته مورينيو اخيرا به خاطر تاكتيكهاي به شدت دفاعياش مورد تمسخر قرار گرفته و به سيستم مورد استفادهاش «ضد فوتبال» گفته ميشود. اين قبيل از انتقادات همانهايي هستند كه خبرنگاران ورزشي به هلنيو هررا نيز وارد ميداشتند و حتي براي توصيف تاكتيكهايش هم از لغت ضدفوتبال استفاده ميكردند.ممكن است هررا يكي از ستودنيترين و مشهورترين مربيهاي تاريخ فوتبال باشد، اما اين دليلي بر مهربان بودن شخصيتش نميشود. در واقع بعضي از روشهايي كه براي فشار آوردن به بازيكنانش استفاده ميكرد را ميتوان نابخشودني ناميد، طرقي كه مو را بر تن شنونده سيخ ميكند! براي مثال يك بار كه پيش از شروع بازي مطلع شد پدر بازيكنش فوت كرده او را تا پايان بازي در جريان نگذاشت كه بتواند از آن بخت برگشته در تركيب استفاده كند. بعدها كه در تيم آ اس رم مشغول بود بازيكني به نام جيولانو تاكولا در خدمت داشت كه به معناي واقعي كلمه از او تا سر حد مرگ بازي گرفت. تاكولا پيش از شروع يك بازي احساس ناراحتي كرد و بعد از اينكه پزشك تيم رم متوجه عارضه قلبي تاكولا شد سرمربي تيم، كه هررا بود را در اطلاع گذاشت. اما هررا اين اطلاعات را پيش خودش حفظ كرد و بازيكن را در جريان قرار نداد. در بازي بعد تاكولا بيش از يك نيمه توان نياورد و تعويض شد ولي هررا همچنان ضرورتي نميديد كه او را از تمرينات تيم معاف كند. تنها دو هفته ديگر و بعد از اتمام تمرين جيولانو تاكولا در رختكن بيهوش شد و بلافاصله از دنيا رفت.
ممكن است تمامي اين روايات واقعي يا جعلي باشند، به هر حال ميتوان دريافت كه هررا جزو مهربانهاي دنياي فوتبال نبود. به شخصه اين داستانها، هررا جادوگر را براي من كاريزماتيك و خاصتر ميكند.