به مردم بازگرديم
حسين راغفر
بيكاري جوانان دغدغه اين روزهاي من است. دغدغهاي كه وقتي به آن دقيق ميشوم به بيانگيزگي و كرختي مسوولان براي رفع اين مشكل بزرگ اجتماعي ميرسم و نگرانيهايم بيشتر ميشود. انگار سياستگذاران و مديران اين حوزه دچار بيحسي به حقوق همنوع خود شدهاند و چشمشان را روي اين مشكل بزرگ بستهاند.
دغدغه من بيكاري جوانان است؛ دغدغهاي كه محصول چند دهه سياستهاي غلط اقتصادي است و نتيجهاش امروز به بار نشسته و ما شاهديم كه جوانان به مسلخ نااميدي، بزهكاري و فرار از كشور سوق داده شدهاند.
بحرانهاي اجتماعي و اقتصادي كنوني محصول نظم يا بينظميهاي موجود هستند. دغدغه من اين است كه تداوم اين بينظمي جامعه را به سمت سقوط هدايت ميكند؛ سقوط اخلاق و تسلط ابتذال. دغدغه من فقط نابرابري فاحشي كه بخش بزرگي از جامعه را به فقر و فساد كشاندهاند نيست، بلكه رژه اشرافيت است كه غرور و هويت قربانيان را دائم تحقير ميكند و زمينهساز رشد جرم و جرايم ميشود. اگر در جامعه همه فقير بودند، امنيت عمومي بيشتر از وضعيتي بود كه گروه كثيري گرفتار مسائل بزرگ و گروه اندكي در تجمل و اشرافيت غوطهور باشند. راهنماي عمل سياستگذاران، نه دغدغه به اصطلاح كارآفرينان كه بايد دغدغههاي جويندگان كار باشد. اين جابهجايي در سياستهاي بخش عمومي يعني توجه از نيازهاي كارآفرينان به نيازهاي جويندگان كار ميتواند بازگشت مسوولان به تعهدات خود در قبال مردم باشد. آموزش رايگان همگاني، خدمات بهداشت و سلامت رايگان، حق اشتغال همگاني و... همه مسائلي است كه مسووليت تامين آن به عهده دولت است. در قدم اول بايد اين مسووليتها توسط مديران پذيرفته شود و عهدهدار آنها شوند و بعد از اين پذيرش از اين وظايف است كه ميشود از آزادسازي قيمتها و اقتصاد آزاد حرف زد و تلاش كرد تا به اين اتفاق مهم اقتصادي رسيد.
اگر اين پذيرش مسووليت اتفاق بيفتد و مديران و مسوولان بپذيرند كه اين حقوق بايد كامل و درست در جامعه در دسترس همه مردم باشد، اگر بپذيرند كه حق هر جواني اشتغال است و حق هر پدرومادري، خيال جمع و آسوده از آينده فرزندشان يا حق هر بيماري دسترسي آسان به درمان و... شرط و ضرورتهاي واجب همه سياستگذاريها به سمت اين خواستهها باشد و نه تامين خواستههاي سرمايهداران، برنامهريزيهاي اقتصادي و اجتماعي هم تصحيح ميشوند و اين روند نادرست، اصلاح ميشود. اما اگر همچنان تامين خواستههاي صاحبان سرمايه، دغدغه سياستگذاريهاي ما باشد، وضعيتي را ميبينيم كه امروز شاهدش هستيم. دغدغههاي ما با سياستگذاريهاي اشتباه، همچنان بيكاري جوانان باقي ميماند. همچنان رنج پدرومادري را ميبينيم كه نميتوانند داروي فرزند بيمارشان را تامين كنند، جواناني را ميبينيم كه بعد از سالها درس خواندن و هزينه براي خانواده به دليل بيكاري، گرفتار آسيبهاي اجتماعي مختلف ميشوند. اخباري ميخوانيم از فسادها و اختلاسهاي چند هزار ميلياردي كه اموال عمومي را غارت ميكند و پتك نااميدي بر سر فرزندان اين سرزمين ميكوبد و ... راه بازگشت همه اين خطاكاريها، بازگشت به مردم و حقوق اوليه مردم است. اگر به دغدغههاي مردم بازگرديم و براي همان دغدغههاي به ظاهر چارهانديشي كنيم و از اين كرختي و بيمسووليتي بيرون بياييم، اين آشفتگي آرام آرام رفع ميشود، نظم باز ميگردد و آن وقت ميشود براي اقتصاد آزاد و هر شرايط ديگري كه ايران را به سمت توسعه ميبرد، قدم برداشت.