نمايش سنتي و گردشگري
محمدحسين ايماني خوشخو
امروزه در بين گونههاي مختلف گردشگري، يك گونه به نام «گردشگري رويداد» وجود دارد كه هدف اصلي آن، رونق گردشگري و استفاده گردشگر از جنبههايي فراتر از سرگرمي و تاريخ يك كشور است. اين اثر متقابل «گردشگري رويدادمحور» را در سطحي فراگير و بينالمللي مطرح كرده و كشورها با توجه به سابقه خود در موضوعاتي از قبيل ورزش، آيينهاي مذهبي و سنتي، هنر، تاريخ و ادبيات رويدادهاي متناسبي را برگزار ميكنند كه سبب رونق گردشگري بينالمللي ميشود. متاسفانه در ايران كمتر به اين جنبهها توجه شده است. شايد جاذبههاي مهمي مثل ميراث ملموس فرهنگي، جذابيتهايي متاثر از آب و هوا يا مكانهاي ديني آنقدر بزرگ شده كه شعاع گسترده آنها باعث ميشود از رويدادهاي ديگر غافل شويم، درحالي كه بسياري از رويدادهاي موجود در ايران اين قدرت را دارند كه به عنوان جاذبه گردشگري روي آنها حساب كنيم. همه آيينهايي كه ما فكر ميكنيم، قديمي شده است يا به شكل محدود فقط ايرانيها ميتوانند از آن استفاده كنند براي گردشگران خارجي كه طالب ديدن رويدادهاي جديدي هستند يك جاذبه به شمار ميآيد. به استناد تحقيقي كه انجام دادم، دريافتم بسياري از آيينها در حوزه محرم براي گردشگران به مراتب جذابتر از رويدادهاي ساير كشورهاست ولي ما از اين قضيه غافليم . هر چند اخيرا شهر يزد از ظرفيت رويداد محرم در گردشگري استفاده كرده و براي مشاهده گردشگران خارجي از آيينهاي عاشورايي، مكانهايي را هماهنگ كرده كه شايد روزي اين نگاه رونق داده شود و به شهرهاي ديگري كه اين آيينها با هنر و فرهنگ آنها عجيبن شده است، تسري يابد.
رويدادهاي هنري فراوان داريم كه سرمايههاي بينظير براي گردشگري هستند، جشنواره نمايشهاي آييني و سنتي يك مثال خوب است. در دورهاي كه در وزارت فرهنگ و ارشاد حضور داشتم از اين رويداد بسيار حمايت كردم چون گونههايي از نمايشهاي سنتي درحال محو شدن بود و نسل جوان هيچ شناختي از آنها نداشت. اين جشنواره سالهاي سال به سختي اجرا شده است. با وجود چنين مصائبي براي حفظ اين هنرهاي نمايشي و سنتي اگر خود را به جاي يك گردشگر خارجي بگذاريم، ميبينيم چقدر اين هنرهاي نمايشي جذاب هستند. شخصا تجربه درك اين شرايط را در يكي از جشنوارههاي بينالمللي داشتم و شاهد استقبال تماشاگران از يك نمايش سنتي ايراني بودم با اينكه ارتباط كلامي بين تماشاگر و بازيگر آن برقرار نميشد اما آن نمايش براي خارجيها جذاب بود . ما فكر ميكنيم اگر بخواهيم تماشاگر خارجي جذب كنيم از صفر تا صد آن را وزارت فرهنگ و ارشاد بايد انجام دهد در صورتي كه همه نهادها بايد درگير شوند. ديگر آن زماني كه خود را بينياز از گردشگري ميدانستيم، گذشته است. اما در كنار گردشگري رويدادمحور، گونه ديگري وجود دارد كه مرتبط با اين بحث است؛ «گردشگري هنري» به اين معني كه نمايشهاي خاص در مكانهاي خاص به شكل مستمر اجرا شوند در آن صورت است كه به يكي از جاذبههاي گردشگري تبديل خواهند شد و هميشه در پكيج تور تعريف ميشوند. مثل نمايشهايي كه به مدت 10 سال روي صحنه هستند و هرگز براي گردشگر تكراري نميشوند. اين همان بُعد از گردشگري است كه در آن خيلي ضعيفيم و به عبارتي اصلا گردشگري هنري نداريم. هر چند آن زمان كه ميخواستيم تئاتر نصر را به موزه نمايش تبديل كنيم به اين جنبه توجه كرده بوديم، قرار بود بخشي از سالن به اجراي نمايشهاي سنتي اختصاص داده شود كه متاسفانه اين اتفاق رخ نداد.اختصاص مكاني ثابت براي اجراي تعزيه، خيمهشببازي و پردهخواني يعني ايجاد موزه براي نمايشهاي سنتي كه براي گردشگران خارجي بسيار جذاب خواهد بود. با اين ايده گردشگري هنري را توسعه دادهايم و نيازي را در گردشگران به وجود آوردهايم كه براي آن پاسخي روشن وجود دارد؛ مكانهايي ثابت كه در زمان و مكان مشخص، گوشهاي از هنرهاي سنتي و آيينهاي اين كشور را در دسترس قرار ميدهد.در حقيقت «گردشگري رويداد» و «گردشگري هنري» كه براي گردشگر جذابيت بالايي دارد، ظرفيتي مغفول در كشور است.
رييس كميسيون هنر و معماري شوراي عالي انقلاب فرهنگي