ديدگاه 4 سردبير مطبوعات در تحليل دلايل بازماندن رسانهها از شبكههاي اجتماعي
شوكران مجوز عامل مرگ خلاقيت در مطبوعات
گروه اجتماعي
چهار سردبير مطبوعات بهانهاي به دست آوردند و در نشستي تحليل خود براي احياي روند رونق روزنامهها و جرايد را از نظر گذراندند و درباره آن به تبادل ديدگاه پرداختند. فصل مشترك ديدگاه اين 4 سردبير يك موضوع بود؛ آن آسيبي كه مطبوعات را گرفتار كرده دستاندازي دولت در قالب ساماندهي، صدور مجوز و حمايت است. بهانه گردآمدن 4 سردبير را هفتهنامه «آتيهنو» نشريه تخصصي حوزه رفاه و تاميناجتماعي فراهم كرد و «سيدعلي ميرفتاح» سردبير روزنامه اعتماد و هفتهنامه كرگدن، «علي ميرزاخاني» سردبير روزنامه دنياي اقتصاد، «آرش خوشخو» سردبير روزنامه هفتصبح و «رضا خجستهرحيمي» سردبير ماهنامه «انديشه پويا» به همين بهانه ديدگاههاي خود را بيان كردند. به تحليل اين 4 نفر يكي از مشخصترين دلايل از رونق افتادن مطبوعات و خالي شدن آنها از خلاقيت صدور مجوز براي انتشار توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. آنچه پيشرو داريد مهمترين ديدگاههاي اين 4 سردبير براي پاسخ دادن به اين پرسش است كه چگونه ميتوان چراغ روزنامهنگاري و مطبوعات را در رقابت با شبكههاي اجتماعي روشن نگه داشت.
ميرفتاح: از اين گردنه عبور ميكنيم
سيدعلي ميرفتاح، سردبير روزنامه اعتماد و هفتهنامه كرگدن در اين جلسه با تاكيد بر اينكه ابتدا بايد بدانيم كه بخشي از گرفتاريهاي روزنامهنگاري امروز ما با ديگر ممالك دنيا مشترك است و بخشي از مصايب و مشكلات روزنامهنگاري ما مختص خودمان است، گفت: قبل از اينكه بگوييم به آينده خوشبين يا بدبين هستيم يا روزنامهنگاري زنده ميماند، يا قافيه را به ديگر رسانهها ميبازد، بايد به وضعيت كنونيمان وقوف پيدا كنيم. ميرفتاح معتقد است سالهاي متمادي به رسانه در معناي عام و روزنامهنگاري بهطور خاص ضربههاي مهلك وارد شده و نهادهاي قدرتمند فارغ از نيتهايشان، روزنامه را به معناي دقيق كلمه ضعيف نگه داشتهاند به گونهاي كه حيات عادي آنها نيز در معرض خطر قرار گرفته است. وضعيتي كه به آن «سكنات قبل از موت» ميگوييم. سردبير روزنامه اعتماد يكي از دلايل غيرسياسي ضعيف نگه داشته شدن مطبوعات را در تولد خبرگزاريهاي وابسته به دولت تحليل كرد و توضيح داد: ما به علت نداشتن فهم از رسانه، دچار سوءتفاهم شدهايم و رسانه را به روابط عمومي تقليل دادهايم. امروزه هر وزارتخانه و نهاد و ارگان دولتي و عمومي خبرگزاري خود را دارد و با آنكه همكاران و دوستان خودمان اين رسانهها را اداره ميكنند، فلسفه و اصل ماجرا ايراد دارد. آيا نبايد از خودمان بپرسيم كشور ما نيازمند اين همه خبرگزاري است؟ كسي پرسيده بودجه اين خبرگزاريها از كجا تامين ميشود؟
ميرفتاح همچنين به يكي از ويژگيهاي مهم مطبوعات اشاره كرد و گفت: بخش زيادي از فعاليت روزنامهنگاري نقد قدرت و رساندن حرف مردم به گوش سياستگذاران و حاكمان يا ترجمه سخنان آنها براي عموم است اما در كشور ما چنين مراوداتي شكل نميگيرد يا با لكنت و به سختي رخ ميدهد. درست است روزنامهنگاري ما دوران طلايي داشته، روزنامهها وزير جابهجا كردهاند و در مقطعي نيز چند صدهزار تيراژ داشتند اما امروزه شمع اين حرفه به پتپت افتاده و مديران روزنامههاي ما ناچارند در اتاق معاون وزير گردن كج كنند كه كاغذ به آنها تعلق گيرد.
سردبير روزنامه اعتماد در تحليل رويههاي نادرست حاكم بر ساماندهي مطبوعات و رسانهها افزود: سيستم يارانه با اينكه فسادآور است، نوعي اعمال زور و قدرت هم هست. يعني روزنامهها وارد نظام ارزشيابي و نمرهدهي ميشوند و هر چه هم مديران آنها مودبتر و حرفشنوتر باشند، سهم بيشتري از يارانهها خواهند برد. اين اتفاق متاسفانه در مطبوعات ما افتاده و خاصيت سيستم ديوانسالاري هم همين است. واقعيت تلخ اين است كه بسياري از مقررات و آييننامههاي وزارت ارشاد تا دهه شصت كارايي داشتهاند. يعني مسائل سالبه به انتفاع موضوع شده است. براي مثال امروزه باوجود شبكههاي اجتماعي صدور مجوز بيمعني جلوه ميكند اما مسوولان وزارت ارشاد همچنان بر حفظ و رعايت روندهاي كهنه و عقبمانده گذشته اصرار دارند و بديهيات را فراموش كردهاند.
ميرفتاح همچنين با تاكيد بر اين مفهوم كه اگر فكر كنيم براي حفظ روزنامههايمان بايد با گوشيهاي تلفن همراه رقابت كنيم، مرتكب اشتباه شدهايم، بيان كرد: بايد عرصه رقابت را تعريف كنيم. مثل هر مديوم ديگري، روزنامهنگاري نيز اقتضائات خاص خود را دارد. اگر گوشي تلفن همراه در كشور ما اينقدر رونق دارد به دليل فضاي خاص سياسي و اجتماعي حاكم است وگرنه تقريبا همه ميدانيم روزي فرا خواهد رسيد كه حوصلهمان از مخدوش شدن واقعيت زندگيمان با اين ابزارها سر ميرود و كنارشان ميگذاريم.
ميرزاخاني: نيازمند آزادي صدور مجوز
علي ميرزاخاني، سردبير روزنامه دنياي اقتصاد نيز كه معتقد است مطبوعات براي انتشار نبايد نياز به مجوز داشته باشند در تحليل بيرونق شدن روزنامهها گفت: درحقيقت وضع نامناسب امروز حاكم بر مطبوعات تاحدود زيادي معلول غفلت از برندسازي است. در دنياي كنوني رسانههاي مختلف در حال تكثير و توسعه هستند و هر يك نيز حرف خودشان را ميزنند، سايتها و شبكههاي اجتماعي اضافه شدهاند و انحصار مطبوعات در استفاده از منابع شكسته شده است. اين واقعيتي است كه نميتوان چشمها را بر آن بست. اگر ما به سمت برندسازي مطبوعاتي حركت كنيم، در آن صورت روزنامهنگاري حرفهاي نهتنها با تهديد روبهرو نيست، بلكه صاحب فرصتي ميشود كه بايد از آن استفاده كرد. مردم مايلند در عصر هجوم اطلاعاتي، نيازهاي خود را از برندهاي معتبر و دقيق تهيه كنند. اين يك فرصت است كه اهالي رسانه بايد از آن استفاده كنند. سردبير دنياي اقتصاد همچنين تاكيد كرد: اين هشدار جدي است كه راه توسعه مطبوعات از مسيري كه وزارت ارشاد و ضوابط و مقررات آن مشخص كردهاند، نميگذرد. متاسفانه تمام سياستگذاريهاي وزارت ارشاد در حوزه مطبوعات همگي ضدتوسعهاي هستند.ميرزاخاني با نقد مطبوعات گلخانهاي كه شامل تمام رسانههاي دولتي و متكي به مناسبات رانتي و غيرحرفهاي هستند، افزود: حضور و نقشآفريني چنين مطبوعاتي موجب مالكيت غيرحرفهاي در مطبوعات شده است. مالكيت غيرحرفهاي است كه روزنامهنگار و خبرنگار رانتبگير و رانتخواه ايجاد ميكند. براي اينكه اين مالكيت غيرحرفهاي لغو شود نيازمند آزادي صدور مجوز هستيم.
خوشخو: در قلمرو قانوندانان قانونشكن
آرش خوشخو، سردبير روزنامه هفتصبح با ابراز خوشبيني نسبت به آنچه آن را معجزه كاغذ خواند، گفت: تا زماني كه «خواندن» - به معناي نوعي مهارت- پابرجاست، كاغذ نيز جايگاه خود را حفظ خواهد كرد. اگر روزنامهها فرمول كتاب را در پيش بگيرند و به جاي اطلاعرساني و خبررساني به سمت توليد محتواهاي تحليلي و سرگرميهاي جدي حركت كنند، جدال و رقابت با رسانهها و شبكههاي مجازي را خواهند برد.سردبير روزنامه هفت صبح در نقد رفتار و برنامههاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي توضيح داد: اتفاق تعيينكننده ديگر در رسيدن مطبوعات ما به وضع كنوني را بايد نزد سياستگذار و متولي جستوجو كرد. وزارت ارشاد ما الان پر است از آدمهاي زيرك رانتخوار كه سيستم مجوزدهي، توزيع و امتيازدهي مطبوعات را از اساس تغيير دادهاند. افرادي كه مصداق بارز قانوندانان قانونشكن هستند و به طرز زيركانهاي قوانين وزارت ارشاد را به سود منافع دوستان و گروههاي نزديك به خودشان منحرف كردهاند. از سال 93 وزارت ارشاد نظامي پيريزي كرده كه بر اساس آن جرايد امتيازبندي ميشوند و توزيع يارانه هم بر همين اساس صورت ميگيرد. در حال حاضر روزنامههايي در كشور منتشر ميشوند كه تنها هدف و كاركردشان گرفتن يارانه از وزارت ارشاد است.او با تاكيد بر اينكه همه ما به اين نتيجه رسيدهايم كه مطبوعات بايد بنگاه اقتصادي مستقل واقعي و بدون رانت و يارانه باشد، افزود: اگر قرار است يارانه براي مطبوعات حذف شود، همزمان نيز بايد كمكهاي دولتي به روزنامههاي دولتي هم قطع شود تا رقابتي واقعي شكل بگيرد. تصور ميكنم براي عبور از شرايط فعلي دولت بايد هر چه سريعتر بچه خود را از بغل خود به زمين بگذارد.
خجستهرحيمي: نابودي مرجعيت اجتماعي مطبوعات
رضا خجستهرحيمي، سردبير ماهنامه انديشه پويا با تاكيد بر اينكه مثل تمام خصوصيسازيها و آزادسازيها كه در زير شعارهاي فريبا، اتفاقات غريبي تجربه كرد درباره خصوصيسازي در مطبوعات گفت: در عرصه مطبوعات شكلگيري مناسبات عجيب رانتي در توزيع يارانه نتيجه همين رفتار بود. دقيقتر اينكه وضع امروز مطبوعات ما نتيجه نگاه كمي متوليان امر است كه نقشي معكوس در توليد محتواهاي كيفي و توليدات حرفهاي روزنامهنگاري داشته و از قضا در بدنه مطبوعات كشور نيز حاميان سرسختي دارد؛ به عبارت ديگر قانونگذاران در وزارت ارشاد براي افراد صاحب نفوذ قانون وضع كردهاند كه مثال بارز آن طرح خريد نشريات برگشتي و اهدايي است؛ طرحي كه نتيجهاش اعطاي 30 درصد كل يارانه به يك نفر با چهل نشريه بود. بدتر آنكه مقولاتي از اين دست، با كوچكترين واكنش و بازتاب هم در ميان روزنامهنگاران وارد نشد و اين به نظرم آخرين ميخي بود كه به تابوت مطبوعات وارد شد. اين آسيب جدي است و اگر از احياي مطبوعات سخن ميگوييم در درجه اول بايد ببينيم آيا ميتوانيم تن بيجانمان را از نگاه يارانهمحور و كمي متولي مستقل كنيم.