مديريت علمي يا مديريت ديمي؟
هومان دورانديش
سالها پيش در فضاي فرهنگي كشور، بحث «مديريت علمي» مطرح شد و برخي مومنان علمگرا بر اين نكته تاكيد كردند كه گره گور مشكلات اداره مملكت، فقط و فقط با مديريت علمي گشوده ميشود. آن بحث البته به دلايلي حساسيتها برانگيخت و مومنان و نخبگان سنتي در نقد و نكوهشش سخنها گفتند. ولي امروز كه تقريبا سه دهه جلوتر آمدهايم، ضرورت مديريت علمي براي چرخيدن چرخ حوزههاي مختلف حيات اجتماعي ما ايرانيان، عياني است كه حاجت به بيان ندارد. اما اگر قبلا از مفهوم «مديريت علمي» بوي مخالفت با سنت به مشام ميرسيد، امروزه اين مفهوم چنين طنيني ندارد؛ به ويژه وقتي كه ضرورت تحقق آن در حوزههايي كاملا مدرن مطرح ميشود. مثلا فوتبال يك ورزش مدرن است و اگر بر ضرورت مديريت علمي براي بسامان شدن فوتبال مملكت تاكيد كنيم، كسي احساس نميكند در پس اين علمگرايي، كاسهاي زير نيمكاسه است. اما اگر سابق بر اين مديريت علمي در برابر مديريتهاي غيرعلمي متكي برخوردار از مشروعيت سنتي مطرح ميشد، فيالحال در فوتبال ايران با وضعي مواجهيم كه گويا بايد مديريت علمي را در برابر «مديريت ديمي» قرار دهيم. نحوه برگزاري نخستين بازي ليگ برتر، با مشكلات عجيبش (كه در همين صفحه به آن پرداختهايم)، چنان يأسآور بود كه گويي مديريت فوتبال ايران كلا ديمي و باري به هر جهت واللهبختكي است. با اين حال برخي منتقدان سازمان ليگ و فدراسيون فوتبال معتقدند آنچه روز جمعه در ورزشگاه آزادي رقم خورد، نه محصول مديريت ديمي بلكه ناشي از «فقدان مديريت» بود. اينكه به تماشاگران گفته شود بايد از طريق اينترنت بليت تهيه كنند، ولي دروازه (گيت)هاي ورودي ورزشگاه حين ورود تماشاگران به استاديوم خراب شود، يعني يك جاي كار حسابي ميلنگد. قرار بود روز پنجشنبه حداكثر 26 هزار نفر تماشاگر در ورزشگاه باشند ولي با خراب شدن وروديهاي الكترونيك، امكان كنترل تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه، عملا از دست رفت. البته فدراسيون فوتبال شانس آورد كه مردم علاقه چنداني به تماشاي بازي افتتاحيه ليگ نداشتند. حدود 10 هزار تماشاگر، بليتشان را اينترنتي تهيه كرده بودند و بدون مشكل از گيتها عبور كردند و وارد ورزشگاه شدند. اما در ميانه كار، گيتها خراب شد و 10 هزار نفر هم بدون بليت وارد ورزشگاه شدند. اگر تعداد تماشاگر بيشتري براي ديدن مسابقه پرسپوليس و پارس جنوبي جم شال و كلاه كرده بودند به سمت آزادي، معلوم نبود پس از خراب شدن گيتها مسوولان ورزشگاه چطور ميتوانستند فقط 16 هزار نفر ديگر را به ورزشگاه راه بدهند تا تعداد تماشاگران از 26 هزار نفر بيشتر نشود. يعني بسيار محتمل بود كه تعداد تماشاگران از 26 هزار نفر به 36 هزار نفر برسد. اين البته يك مشكل كوچك است و صرفا مشتي است نمونه خروار. ولي وقتي كه ليگ برتر با يك ماه تاخير شروع شده و رييس فدراسيون فوتبال هم سه ماه است بر بليتفروشي اينترنتي و نصب وروديهاي الكترونيك تاكيد كرده، اما در بهترين ورزشگاه كشور، در ميانه ورود تماشاگران به ورزشگاه، دروازههاي الكترونيك خراب ميشوند، پيداست كه ما با چيزي از جنس مديريت ديمي يا فقدان مديريت مواجهيم.
در چنين شرايطي هر كسي حق دارد بپرسد پس نفوذ و نفاذ سخن رييس فدراسيون كجاست؟ مگر در سه ماه گذشته، بستنيفروش استاديوم آزادي بر ضرورت مجهز شدن ورزشگاه آزادي به وروديهاي الكترونيك تاكيد كرده بود. رسانههاي داخلي به كنار، در يكي، دو ماه اخير تمام رسانههاي خارجي مرتبط با ايران نيز بارها از شروط مهدي تاج براي آغاز ليگ برتر خبر دادند. آن وقت در بازي افتتاحيه ليگ، حين ورود تماشاگران به ورزشگاه، تق گيتها درآمد و يكي از مهمترين شروط جناب تاج نقش بر آب شد. چنين وضعي مصداق بارز برگزاري بيدر و پيكر يك مسابقه فوتبال است. كشورهاي اروپايي كه در برگزاري منظم مسابقات فوتبال، يد طولا و سابقه ديرينه دارند، شرايطي را كه ما امروز در پي آنيم، اكثرا از نيمه دهه اول قرن بيستويكم محقق كردهاند. ما هم در اين زمينه چندان عقب نيستيم از آنها. حداكثر با فاصلهاي پانزده ساله ميتوانيم گامهاي اساسي براي برگزاري امن و اصولي يك مسابقه فوتبال را محقق كنيم؛ به شرط اينكه مديران فوتبال ايران، پاشنه كفششان را ور بكشند و به ناكارآمدي فدراسيون فوتبال در تحقق مقدمات بديهي يك مسابقه فوتبال در دنياي كنوني پايان دهند.
كشورهاي اروپايي به كنار؛ كشورهاي عربي منطقه خليجفارس هم از عهده اين كار برآمدهاند. وقتي آنها ميتوانند، چرا ما نتوانيم؟ اين وضع در شأن ملت ايران نيست. فشار مدني بر فدراسيون فوتبال، قطعا راه تحقق مديريت علمي در برگزاري ليگ برتر را هموار ميكند. فشار مدني را مردم و مطبوعات و راديو و تلويزيون بايد بر فدراسيون فوتبال وارد كنند. اين فشار، بذري است كه در آتيه بار و بر و ميوه و ثمر خواهد داد و ورزشگاههاي فوتبال ايران را در شأن ملت ايران خواهد كرد؛ به ويژه كه تماشاگران زن هم دارند ميآيند.