درباره صمد بهرنگي و نقش او در ادبيات كودكان و نوجوانان
آزمون و خطاي بهرنگي
محمود برآبادي
چند سال پيش بود كه همراه گروهي از نويسندگان به منطقه آزاد تجاري جلفا رفتيم و از آنجا از كنار رود ارس به كليساي قديمي سن استپانوس رهسپار شديم.
در تمام مدتي كه اتوبوس از جاده حاشيه ارس، گاه به رودخانه نزديك و گاه از آن دور ميشد، من كه صندلي جلو و كنار دست راننده نشسته بودم، به مردمي فكر ميكردم كه رود او را از ما گرفت. ارس گلآلود بود و گاه عريض و گاه پهن ميشد اما در همه حال آرام بود و خروشي نداشت.
راننده كه محلي بود و گويا ميدانست من به چه فكر ميكنم، گفت: «اينجوريش نبين خيلي خطرناك است. ظاهرش آدم را گول ميزند.»
شايد اين رود آرام همه را هم با همه زيركي گول زده بود. ما كه در آن سالها دل پري از نظام داشتيم، غرق شدن همه را هم به حساب كارنامه سياه او نوشتيم، اما واقعيت- كه بعدها معلوم شد- اين بود كه صمد خود در ارس غرق شده و توطئهاي در كار نبوده است. در تمام مدتي كه در كنار راننده خوشلهجه نشسته بودم به اين فكر ميكردم كه اگر صمد بهرنگي غرق نميشد، چه سرنوشتي پيدا ميكرد؟
آيا مانند بسياري از دوستان و شاگردانش به جريان سياهكل ميپيوست و دير يا زود در درگيري كشته يا در زندان اعدام ميشد، يا به كار ادبيات ميپرداخت و حركت فرهنگياش را ادامه ميداد؟ پاسخ به اين سوال دشوار است. من از بسياري دوستان و همفكران، چه در آن سالها و چه سالهاي بعد پرسيدهام اما به جواب درستي نرسيدهام و اينكه كدام راه درستتر بود؟
البته اكنون شايد پاسخ به سوال دوم، در اواخر دهه نود راحتتر باشد، اما در آن سالها پاسخ به اين سوال هم آسان نبود.
اما چون تاريخ با اگرها سروكار ندارد، بلكه تاريخ آن چيزي است كه رخ داده، اكنون درباره صمد بهرنگي ميتوان گفت نويسندهاي است كه در سالهاي دهه 40 كه نظام حاكم، ادبيات بيبو و خاصيت و به اصطلاح پاستوريزه را ترويج ميكرد و ادبيات را تنها و تنها براي سرگرمي ميخواست، او چنين ادبياتي را قبول نداشت و كاركرد جديدي از ادبيات را دنبال ميكرد كه كمترين وجه آن ايجاد آگاهي طبقاتي و بيشترين حد آن شوريدن عليه وضع موجود بود.
آثار صمد بهرنگي اكنون جزو كلاسيكها محسوب ميشوند. البته در حوزه ادبيات كودك ايران و به همين دليل آغازگر بودن، ممكن است اشكالات فراواني به لحاظ مضمون، زبان و مخاطبشناسي داشته باشند همچنان كه ساير آثار كلاسيك نيز از اين قاعده بيرون نيستند چه بسا خود او اگر ميماند و راهش را ادامه ميداد اين اشكالات را برطرف ميكرد.
جايگاه او نزد اهالي قلم نهتنها به خاطر داستانهايي كه نوشته يا كارهاي پژوهشي كه كرده، بلكه به دليل آغازگر بودن و نيز ايماني است كه به كار و راه خود داشته است.