ادامه از صفحه اول
ديپلماسي و سياست منطقهاي
مديريت ميشد تا در حين مذاكرات و پس از اجراي برجام اين حساسيتها تبديل به دشمني نميشد. اما در عمل اين اتفاق صورت نگرفت و تمام انرژي و توان سياست خارجي در سبد برجام و مذاكرات با 1+5 گذاشته شد به اين اميد كه اگر اين مذاكرات به نتيجه برسد، مشكلات و چالشهاي منطقهاي هم خود به خود حل شود حال آنكه در عمل اين پيشبيني درست از آب در نيامد. نتيجه اين نوع رفتار و سياست، تشديد حساسيتها و دشمنيها عليه ايران با اجراي برجام و به رهبري عربستان سعودي بود. روندي كه به جنگهاي نيابتي دو كشور در يمن، سوريه و حتي عراق كشيده شد كه همچنان ادامه دارد. دشمني اخير عربستان سعودي و متحدان عرب آن با ايران البته به متغيري فعال و موثر در تحركات ضد ايراني اسراييل و دولت ترامپ تبديل شد. تا قبل از اين شرايط تحركات اسراييل عليه ايران روندي ثابت، تبليغاتي، بيتاثير و كليشهاي به شمار ميرفت. تحركات تخاصمي عربستان عليه ايران، علاوه بر ايجاد اتحاد خواسته و ناخواسته ضدايراني ميان عربستان و اسراييل، باعث تقويت تحركات سياسي و نظامي اسراييل بر ضد ايران در كشورهاي حوزه نفوذ اين كشور در منطقه شده است. اهميت اين مساله براي دولت ترامپ بسيار بيشتر است. در واقع ترامپ بر موج ضد ايراني اعراب منطقه به رهبري عربستان سعودي سوار شد و ضمن حمايت و تشويق احساسات ضد ايراني اعراب و تلاش براي نزديكي آنها به اسراييل، اهداف اقتصادي خود را با انعقاد قراردادهاي كلان و بلندمدت نظامي با اين كشور دنبال كرد. ضمن اينكه يكي از عوامل موثر بر اثرگذاري سريع و گسترده فشارها و تحريمهاي اقتصادي ترامپ عليه ايران، همراهي سياسي و اقتصادي كشورهاي عرب منطقه به خصوص عربستان است. پس ضعف ديپلماسي منطقهاي ايران هم هزينههاي سياست خارجي ايران در منطقه را افزايش داد و هم زمينه را براي اتحاد دشمنان ايران و تسهيل شرايط اعمال فشار براي اين كشور شده است.
تشديد دشمني سياسي عربستان با ايران در حالي است كه دو كشور به خصوص در حوزه نفت و انرژي در چارچوب اوپك منافع مشتركي را دنبال ميكردند به گونهاي كه كمتر ميتوان اين وحدت منافع را در طول 50 سال گذشته به ياد آورد. اما حاكم شدن هيجانات و احساسات بر رفتار دو طرف در قبال يكديگر كه با حوادثي مانند حادثه منا و اشغال سفارت عربستان در تهران به اوج رسيد، وزن منافع مشترك اقتصادي را در روابط دوجانبه به شدت كاهش داد.
اظهارات مكرر و اخير وزير امور خارجه مبني بر آمادگي مذاكره با عربستان سعودي بدون پيششرط و سريع در شرايط كنوني اگر چه ميتواند كورسويي از اميد باشد و فعال شدن ديپلماسي منطقهاي ايران را نويد دهد اما خيلي دير صورت گرفته و نميتوان از موضع قدرت و ابتكار عمل صورت بگيرد. آنچه در حال حاضر عربستان سعودي در كنار اسراييل دنبال ميكند، براندازي سياسي در ايران است. اينكه ايران بتواند در قالب مذاكره سياسي آن هم در كوتاه مدت اين موضع دولتمردان عربستان را تغيير دهد، امري ضعيف به نظر ميرسد. پادشاهي عربستان با آگاهي نسبت به شرايط سياسي و اقتصادي ايران و هماهنگ با ايالات متحده و اسراييل به راحتي نميخواهد شرايط كنوني را براي تضعيف ايران از دست بدهد. بنابراين نميتوان انتظار داشت عربستان سعودي با سرعت و به آساني به پاي ميز مذاكره با ايران بنشيند. اين مهم البته نبايد باعث نااميدي شود چه اينكه بهبود مناسبات بينالمللي ايران با غرب و كاهش فشارهاي اقتصادي و سياسي امريكا عليه ايران تا حد زيادي همچنان در گروي مناسبات منطقهاي ايران به خصوص با عربستان سعودي و متحدان عرب وي است. تا اين مناسبات به هر هزينهاي كه در شرايط كنوني بالا خواهد بود حداقل به حالت عادي برنگردد، هر تحركي حتي با حضور قدرتهاي بزرگ اروپايي مانند فرانسه و آلمان بدون نتيجه خواهد بود. بنابراين در شرايط كنوني بايد بخش قابل توجهي از ظرفيت و انرژي دستگاه سياست خارجي ايران در ابعاد ملي، منطقهاي و بينالمللي بايد متمركز بر كشاندن عربستان به ميز مذاكره و جلب اعتماد اعراب منطقه باشد. يكي از اين ظرفيتها، نفت و اوپك است كه بايد از آن نهايت بهرهبرداري صورت گيرد. ايجاد اعتماد متقابل ميان عربستان و ايران در سوريه، يمن و عراق و تنظيم منافع مشترك در منطقه گام مهم ديگر است. در اين ميان البته نبايد از تلاش اسراييل و عناصر تدروي ضدايراني در دولت امريكا براي تداوم شرايط سخت كنوني غافل شد. مسير حركت و موفقيت ديپلماسي ايران همچنان از خليج فارس و كشورهاي عرب منطقه ميگذرد.
دفاع امارات از منافع خود در يمن به ضرر عربستان است
وجه ديگر اين استراتژي، چشمانداز بلندمدت از نقطه نظر نفوذ منطقهاي است. اگر قصد واضح عربستان با دست اندازي به يمن تامين امنيت مرزهاي جنوبي خود و تضعيف ايران بوده است، امارات تمايل دارد منطقه تحت نفوذ خود را گسترش داده و كنترل خود بر مسيرهاي دريايي را بيشتر كند. اثبات اين امر با شگفتي همگان نزديك شدن ابوظبي و تهران از ماه ژوئن است.
با وجود تهديدهاي امريكا و تنشهاي روزافزون در خليج فارس، مقامات ايراني و اماراتي به طور بيسابقه در پنج سال اخير چند بار در ماه جولاي با يكديگر ملاقات كردند. از مهمترين موضوعات مورد بحث، تردد نفتكشها در تنگه هرمز و البته جنگ در يمن بوده است. تهران بهطور طبيعي خروج امارات از ائتلاف و فاصله فزاينده با سياست خارجي عربستان را پذيرفت. اين در واقع يك نشانه كاملا واضح و مثبت و نويدبخش براي اقتصاد ايران است كه امارات متحده عربي قصد گسترش روابط اقتصادي خود با جمهوري اسلامي را دارد.
به نظر ميرسد كه از شروع جنگ نيابتي با يمن، اين ايران است كه در حال حاضر تقويت شده و به طور قطع عربستان سعودي با نااميدي از نظر متحدين خود و دشمنان در خليج فارس از هميشه ضعيفتر و كم اعتبارتر به نظر ميرسد.