تولد و زندگي گوته
مرتضي ميرحسيني
بيشتر ما گوته را با اثر مشهورش، يعني فاوست ميشناسيم كه اوايل قرن نوزدهم منتشر شد، اما او با رمان «رنجهاي ورتر جوان» كه سه دهه قبل از فاوست نوشته بود به شهرت رسيد. شخصيت اصلي اين رمان بعد از ناكامي در عشق و طرد از جامعه به بنبست ميرسد و دست به خودكشي ميزند. يوهان ولفگانگ فون گوته سال 1749 ميلادي در چنين روزي متولد شد. مادرش شش فرزند به دنيا آورد كه فقط او و يكي از خواهرانش دوره كودكي را پشت سر گذاشتند. در گذر از سالهاي نوجواني چند زبان غير از زبان آلماني را نيز فراگرفت و در موسيقي و نقاشي و شمشيربازي هم مهارتهايي كسب كرد، اما به قول ويل دورانت، گوته «زندگي را بهترين معلم خود قرار داد». در دورههاي مختلف زندگي، چند دلدادگي بدفرجام داشت كه بعدها در پيري با جزييات از آن ماجراها ياد ميكرد. گويا هميشه بيقرار بود و «تقريبا همگان بر اين عقيده بودند كه مشاعرش زياد روبه راه نيست.» در محيطي مذهبي رشد كرد اما چندان پايبند كليسا و سخنان متوليان آن نبود. خودش معتقد بود كه «با خداوند روابط بسيار خوبي دارد» و يكي از دوستانش ميگفت: «او به مسيحيت احترام ميگذارد، ولي نه به صورتي كه كشيشهاي ما آن را عرضه ميكنند.» زياد سفر كرد و مدتي اينجا و آنجا، در گوشه و كنار اروپا مقيم شد، اما بيشتر عمرش را در وايمار، شهري در مركز آلمان سپري كرد. مشهور است كه ناپلئون بعد از اشغال آن سرزمين، زماني كه به وايمار رسيد (پاييز 1806 ميلادي) دستور داد كسي مزاحم «اديب برجسته» نشود. گوته از اين دستور ناپلئون قدرداني كرد، اما دعوت او براي سفر به فرانسه و زندگي در پاريس را نپذيرفت. دو سال بعد بود كه بخش اول فاوست را به پايان برد. اعتبار او با انتشار فاوست و استقبال محافل ادبي آلمان از اين اثر بيشتر هم شد و در نظر هموطنانش به اعتباري همپايه دانته و شكسپير دست يافت. تا اوايل بهار 1832 زندگي كرد. روزهاي آخر بيمار و بيرمق بود، از افسردگي رنج ميبرد و به زحمت سخن ميگفت. در لحظات پاياني عمر از تاريكي اتاقي كه در آن بستري بود، گله كرد و بعد چشمانش را براي هميشه بست. گوته در پيري به جهانبيني شرقي و حكمت اسلامي، بهويژه به اشعار حافظ علاقه زيادي نشان ميداد و «ديوان غربي شرقي» كه آن را به شاعر شيرازي تقديم كرد محصول اين توجه و كشش بود. اروپاييها به واسطه گوته و از طريق «ديوان غربي شرقي» او بود كه شاعر ما را بهتر شناختند و زبان به تحسين ادبيات فارسي گشودند. به قول عبدالحسين زرينكوب: «ديوان شرق و غرب او بود كه اروپا را در برابر نبوغ حافظ خاضع كرد».