عنكبوتهاي عادت
سيد حسن اسلامياردكاني
هر روز صبح كه به آبدارخانه دانشگاه ميروم، ميبينم معمولا چراغ آن روشن است و كسي در آن نيست.
اولين كاري كه ميكنم چراغ را خاموش ميكنم. اولا براي صرفهجويي در انرژي و ثانيا براي آنكه كمي خودم را عادت بدهم تا در تاريكي نيز كار سادهاي چون برداشتن آب يا شستن ليوان را انجام دهم. گاه در اين حال «دست» كسي وارد آبدارخانه ميشود، بر ديوار ميلغزد و در پي كليد چراغ ميگردد و آن را روشن ميكند.
اما صاحب دست با ديدن من پا پس ميكشد و كمي جا ميخورد. سپس ميپرسد چرا چراغ را روشن نميكنم. اين نوعي عادت است كه كمابيش داريم. يعني آموختهايم كه وارد هر جايي شديم، اول چراغ را روشن كنيم. گرچه نور كمابيش باشد و بتوان پيش روي خود را ديد.
جمله معروفي به ارسطو منسوب است كه «ما برآيند كاري هستيم كه مكرر انجام ميدهيم. در نتيجه كمال يا فضيلت يك عمل نيست، بلكه يك عادت است.» اينجاست كه اهميت رفتارهاي خيلي ساده و عادات پيش پاافتاده در شكلدهي شخصيت ما آشكار ميشود.
ما نخست كاري را از سر ضرورت و براي رفع نيازي انجام ميدهيم. اما آرامآرام آن كار را بدون توجه و آگاهي انجام ميدهيم و اندكاندك مقصود و كاركرد آن را فراموش ميكنيم.
از سويي نيازمند تشكيل عادات خاصي هستيم تا در زمان و انرژي خود صرفهجويي كنيم، زيرا اگر قرار باشد براي هر كار خردي فكر و برنامهريزي كنيم، عملا كل زندگي ما درگير مسائلي از اين دست خواهد شد.
اما از سوي ديگر برخي عادات در درازمدت چونان تارهاي عنكبوتي ضخيم و ضخيمتر ميشوند و دست و پا و آزادي عمل ما را ميگيرند.
سالها پيش نوشتهاي از آقاي هومن پناهنده با اين عنوان خواندم: «عنكبوتهاي عادت اگر بگذارند» (ماهنامه زنان، شماره 100، سال 12، خرداد 1382، ص174) كه در ذهنم خوش نشست.
ايده اصلي اين نوشته كوتاه آن بود كه روانشناسان اجتماعي به ما ميگويند كه در امر تفكر آدميان را از كليشهها گزيري نيست و لازمه صرفهجويي در انديشيدن، بهرهگيري از كليشههاست. پس كليشهها مفيدند و آنچه زيانبار است، سادهانديشي ما در كاربرد آنهاست.
كليشهها مثل راههاي ميانبرند كه بايد مراقب باشيم باعث نقض غرض نشوند و ما را از مقصدمان دور نكنند.
آنها را بايد در مواقع و مواردي كه ضروري احساس ميكنيم به طيبخاطر جرح و تعديل كنيم و نگذاريم تارهاي عنكبوت عادت بر گرد انديشهمان چنان بتنند كه نگاهمان تيره و تار شود.
گرچه ايشان بحث را در سياق ديگري مطرح كرده بود، اما آنچه در اينجا بدان اشاره كردم بيشباهت به آن نيست. عادتها مفيد هستند به شرط آنكه همواره در خدمت هدف ما باشند نه آنكه خود هدفي باشند راهبر زندگي ما. عادات ما نيز مانند زبان نيازمند خانهتكاني است.