ثبات يا تلاطم؟ توليد يا دلالي؟ طرحهاي سازنده يا موج سواري؟ اقتصاد ايران در سالهاي گذشته تحتتاثير بسياري از عوامل سياسي و اقتصادي، بارها وارد چالشهايي جدي شده كه بسياري از آنها كوتاهمدت و غيرقابل اتكا بودهاند. با وجود اين گروههايي از مردم هر بار سوار بر موجهاي جديد به اين سو و آن سو رفتهاند و همين حركت برخي بحرانها را تشديد كرده است. تورم دو رقمي و افزايش دايمي نرخ ارز، يكي از عواملي بوده كه اين فضاي بحرانساز را هر بار تشديد كرده است. بالا رفتن نرخ ارز باعث ميشود، ارزش ريالي پساندازهاي نقدي به شكل قابلتوجهي كاهش يابد و تورم بالا نيز يك راه پيشروي افراد ميگذارد و آن تبديل پولهاي نقد به كالاهايي است كه در جريان تورم، ارزش پول را حفظ كند. اسحاق جهانگيري معاون اول رييسجمهوري، چندي قبل در جمع فعالان اقتصادي اتاق بازرگاني از كاهش سرمايهگذاري در اقتصاد ايران گفت و بر اين موضوع تاكيد كرد كه اگر تغييري در اين روند به وجود نيايد، در سالهاي آينده وضعيت اقتصاد كشور نگرانكننده خواهد شد. هر چند چه دولتيها و چه فعالان غيردولتي اقتصاد از لزوم توجه به توليد و بالا بردن ميزان سرمايهگذاري ميگويند، اما آنچه در واقعيت رخ ميدهد فشار بالايي است كه بر توليدكنندگان وجود دارد و در چنين فضايي احتمالا بخش قابلتوجهي از جامعه ترجيح ميدهند كه سرمايه خود را نه در طرحهاي مولد اقتصادي كه در بازارهاي زودبازده وارد كرده و به جاي در افتادن با مشكلات حقوقي و اجرايي، كوتاهترين مسير را براي افزاش ثروتشان امتحان كنند؛ راهكاري كه هر چند يك راهكار كوتاهمدت بهشمار ميرود اما از نظر بسياري از افراد جامعه معقولترين شيوه است.
«اعتماد» براي ارزيابي دقيقتر آنچه زير پوست اقتصاد كشور ميگذرد، سراغ تعدادي از فعالان اقتصادي و اعضاي اتاق بازرگاني ايران و تهران رفت و از آنها يك سوال ثابت را پرسيد: «اگر بهعنوان يك جوان ايراني، قصد ورود به فضاي اقتصادي كشور را داشتيد و تمام سرمايه شما 200 ميليون تومان بود، با اين سرمايه چه ميكرديد؟ انتخاب شما كدام بود، توليد يا دلالي؟» همانطور كه امروز در جامعه ايران نيز اختلافنظرهاي زيادي درباره شرايط اقتصادي كشور و چگونگي گزينش بهترين مسير براي افزايش درآمد وجود دارد، فعالان اتاق بازرگاني نيز در پاسخ به اين سوال، نظرات متفاوتي داشتند؛ بخشي از آنها معتقدند بهترين شيوه توليد و تلاش براي راهاندازي طرحهاي زيرساختي است و برخي از آنها باتوجه به شرايط فعلي و مشكلاتي كه توليد با آن مواجه است، ورود به اين عرصه را مساوي با از بين رفتن سرمايه ميدانند. قرار گرفتن اين نظرات در طيفي كه يكسوي آن خوشبيني و سوي ديگر بدبيني نسبت به آينده است، به نظر يك زنگ خطر مهم را براي دولت و سياستگذاران به صدا در ميآورد؛ زنگ خطري كه نشان ميدهد اگر فضاي خاكستري امروز، تغيير نكند، احتمالا خوشبينها نيز در مواجه شدن با شرايط دشوار، عطاي توليد را به لقايش خواهند بخشيد.
علم بدون ثروت كارايي ندارد
رحيم بنامولايي، رييس اتاق بازرگاني البرز: من با حدود 4000 دلار سرمايه براي تحصيل به امريكا رفتم و با 17 هزار دلار به ايران بازگشتم. توليد و فعاليت اقتصادي به يك شم اقتصادي نياز دارد و اين اتفاق تنها با يك مدرك دانشگاهي به وجود نميآيد، بلكه بايد تركيبي از تجربه و دانش را در كنار هم قرار داد. ما در ايران بارها اين مسير را اشتباه رفتهايم و نتيجه آن، از بين رفتن ثروت ملي بوده است. علمي كه از ثروت استفاده نكند بيفايده است، ثروتي كه از علم استفاده نكند نيز كارايي ندارد.
با كمتر از اينها شروع كردم
علامير محمد صادقي، عضو اتاق بازرگاني تهران: حتي با سرمايه اندك نيز سعي ميكردم ايجاد اشتغال كنم. ما در دوره جواني خود با سرمايهاي بسيار كمتر از اين شروع كرديم. تعداد زيادي از افراد با همان سرمايه كار خود را آغاز كردند و شغلهاي زيادي ايجاد شد. امروز نيز در موقعيت مشابه، حتما همين كار را ميكردم و به جوانان نيز توصيه ميكنم، با وجود تمام مشكلات به سمت توليد و اشتغالزايي حركت كنند.
نظر مثبتي به توليد نداشتم
مسعود خوانساري، رييس اتاق بازرگاني تهران: قطعا با اين سرمايه نظر مثبتي براي ورود به توليد نداشتم، زيرا از يك سو هزينهها آنقدر بالا رفته كه با اين عدد حضور در توليد دشوار است. ازسوي ديگر زحمتها و مشكلات در مسير توليد نيز آنقدر زياد شده كه جوانان كار سختي خواهند داشت. شايد ورود به ديگر عرصهها برايشان سودي به همراه بياورد اما راه توليد واقعا سخت شده است.
احتمالا نابود ميشد
غلامحسين شافعي، رييس اتاق بازرگاني ايران: اگر به دنبال پول و سود بودم به دنبال دلالي ميرفتم كه در شرايط امروز امكان سودآوري در آن بسيار بالاست، ولي اگر بحث وجدان و حمايت از منافع ملي مطرح بود، وارد توليد ميشدم. متاسفانه باتوجه به شرايطي كه امروز اقتصاد ايران با آن مواجه است، احتمالا در صورت ورود به توليد، اين ثروت نيز از بين ميرفت.
هيچ كمكي به توليد نميشود
سيدمحمد اتابك، عضو اتاق بازرگاني تهران: باوجود تمام تبليغات و شعارها، عملا امروز هيچ كمك خاصي به توليدكننده نميشود. دولت ميگويد كه من در تمام حوزهها به توليدكننده كمك ميكنم، ولي سازمان تامين اجتماعي به توليدكننده فشار ميآورد، سازمان امور مالياتي، به توليدكننده فشار ميآورد، طرحي مانند ماليات بر ارزش افزوده، توليدكننده را با مشكل مواجه ميكند و اينها چيزي است كه در واقع رخ ميدهد، بنابراين توليدكننده زيرفشار زيادي است.
حبس پول، بزرگترين گناه است
ناصر رياحي، عضو اتاق بازرگاني تهران: من پيش از اين در موقعيتي مشابه قرار گرفتم. پدرم بعد از پيروزي انقلاب 90 هزار تومان سرمايه در اختيارم قرار داد. با آن پول امكان آن وجود داشت كه يك خانه كوچك بخرم اما آن زمان در زمينه فروش دارو سرمايهگذاري كردم. ما آن زمان بر سر سرمايهمان ريسك كرديم و از همان زمان هم چند شغل ايجاد شد و كار ادامه پيدا كرد. امروز هم احتمالا همان كار را ميكردم. حبس پول، بزرگترين گناه است.
راهاندازي طرحهاي توليدي
محمدرضا نجفيمنش، عضو اتاق بازرگاني تهران: با اين مبلغ ميتوان در حد يك كارگاه كوچك كار راهاندازي كرد. اگر بتوان به اين ثروت يك وام 800 ميليون توماني نيز اضافه كرد، شرايط براي راهاندازي يك طرح اقتصادي بهتر فراهم ميشود. قطعا حتي با اين پول نيز امكان آن وجود داشت كه به سمت توليد حركت كنيم و اگر من در اين شرايط قرار ميگرفتم به طرحهاي توليدي فكر ميكردم.
كار كوچك راه ميانداختم
فاطمه مقيمي، عضو اتاق بازرگاني تهران: با همين سرمايه نيز ميتوان خيلي كارها كرد. اينكه تصور كنيم كه كار امروز سرمايه بيشتري ميخواهد غلط است. من با 200 ميليون تومان، طرحي را ارايه ميكردم كه ميتوانست ابتدا براي خانواده خودم و پس از آن براي ديگر افراد، درآمدزايي كند. ما يك اتاق فكر كارآفريني داريم كه ميتوان از بسياري از اين ايدهها، استفاده كرد و در مرحله نخست يك كسب و كار كوچك را به راه انداخت.