حاج مهدي براي خدا بود
امير عراقي
يكبار دانشجويي موضوع پاياننامهاش را شهيد عراقي انتخاب كرده بود. با من و افرادي ديگر مصاحبه كرد و درنهايت پاياننامه را نوشت. روز دفاع از پاياننامه من نيز حضور داشتم. آنچه براي من اهميت داشت و هنوز هم اهميت دارد، اين است كه راجع به حاج مهدي عراقي بسيار سخن گفته شده است، اما اين سوال همواره برايم مطرح است كه آدمي با آن شخصيت كه تحصيلات عاليه هم نداشت، چطور توانست شخصيتي مثل طيب حاج رضايي با اتهاماتي كه نسبت به او مطرح است را به خط انقلاب بياورد، طوري كه امام (ره) بگويد «طِيب، طيب (پاك و طاهر) شد و رفت.» يا در حضور مراجع تقليدي چون آيتالله مرعشي نجفي و آيتالله گلپايگاني بنشيند و بتواند براي اعلاميههاي امام خميني(ره) نامه بگيرد؛ خاطرهاي از ديدار حاج مهدي عراقي با مرحوم دكتر شريعتي شنيدهام. بعد از اين ديدار دكتر شريعتي تعبيري را درباره شهيد عراقي ميگويد كه من پاسخ سوال خود را در اين جمله دكتر شريعتي پيدا كردم. آن تعبير اين است كه چيزي كه ما در سوربن و دانشگاهها ياد گرفتيم، حاج مهدي در زندان و آشپزخانه زندان و از طريق ارتباط با مردم، نه فقط ياد گرفته بود، بلكه عملياتي ميكرد. واقعيت اين است كه مهدي عراقي هم مردمشناس و هم جامعهشناس بود و مردم و جامعه را به خوبي ميشناخت. وقتي بعد از شهادت مهدي عراقي نزد امام (ره) رفتيم، ايشان گفت: شهادت حاج مهدي براي من بسيار سنگين بود، اما آنچه مطلب را آسان ميكند، اين بود كه براي خدا بود. حاج مهدي براي خدا زيست، براي خدا مبارزه كرد و براي خدا به شهادت رسيد.
پسر شهيد عراقي