بين سياستمداران و مخاطبان اخبار سياسي تكيهكلامي باب است مبني بر اينكه آزادي بيان مهم است اما آزادي پس از بيان مهمتر است. همين جمله را ميتوان با تمركز بر بحث انتخابات مجلس يازدهم نيز به چهرهها و فعالان سياسي گوشزد كرد كه انتخاب افراد جهت درج در فهرستهاي انتخاباتي مهم است اما نظارت بر عملكرد آن فرد براساس مطالبات آن جرياني كه سبب ورود او به مجلس شده، بسيار مهمتر است. همينجا بد نيست اضافه كنيم كه تحقق مطالبات مردم از هر دوي اين موارد مهمتر است.
تمام آنچه مردم ميخواهند
غالبا چهرههاي مشهور جريانهاي سياسي فعال در عرصه شركت در انتخابات مجلس يازدهم به مساله مطالبات مردم توجه دارند. البته توجهي كه خود نيازمند توجه دوچندان است، چنانكه محمدرضا باهنر، دبيركل جامعه اسلامي مهندسين در نشست خبري روز گذشته خود، از تلاشها براي تشكيل يك جبهه فراگير اصولگرايي بهمنظور شركت در انتخابات گفته و از برگزاري جلسات شوراي ائتلاف ميگويد: «كار شوراي ائتلاف اصولگرايان كليد خورده و چشمانداز ما وحدت صددرصدي است.» او اما در ادامه اضافه ميكند: «در دورههاي گذشته هم اين بوده كه شايد به عدد صددرصد نرسيم.»
شايد علت نرسيدن به اين اتحاد صددرصدي در ميزان غلظت اصولگرايي حاضران در اين نشست مربوط باشد، چنانكه باهنر، رييس جبهه پيروان خط امام و رهبري گفته است: «برخي دوستان ميگويند اگر غلظت اصولگرايي برخي افراد پايين باشد، نبايد در جلسات حضور داشته باشند. برخي دوستان ديگر هم كه خودشان را داراي غلظت بالاي اصولگرايي ميدانند هنوز در جلسات شركت نكردهاند.» او در انتها و بسان ديگر چهرههاي اصولگرايان همچون جمعيت رهپويان انقلاب كه همين يكي، دو روز قبل، گام در نهضت ارايه الگوي مطلوب ليستنويسي نهاده، به ارايه الگويي براي نگارش فهرست مشترك اصولگرايان پرداخته و ميگويد: «بايد مشخص شود كه جامعه، بيشتر خواهان حضور چهرههاي اقتصادي در ليست هستند يا فرهنگي و غيره... جامعه تا چه ميزان تمايل دارد كه بانوان در ليست حضور داشته باشند و نيز اينكه آيا چهرههاي قديمي و باتجربه حضور داشته باشند يا جوانترها.» گويي اينكه نيازمند ارايه برنامه و چشمانداز واقعگرايانه جهت رفع مشكلات در اين ليستنويسي جايگاه قابلتوجهي ندارد.
از محافظهكاري دهه 70 تا محافظهكاري امروز
از روزنامههاي دهه اول اصلاحات بود كه مفهوم محافظهكاري توسط شمسالواعظين مطرح شد، البته اين عبارت در آن روزگار باري منفي نيز با خود، همراه داشت اما به نظر ميرسد براساس صحبتهاي ناصر ايماني، فعال اصولگرا، ديگر آن بار ارزشي را
به همراه ندارد و ميتواند به معياري جهت سنجش عملكرد افراد نيز تبديل شود، چنانكه ايماني در گفتوگويي كه با خبرآنلاين داشت، محمدرضا باهنر در جريان اصولگرا و محمدرضا عارف در جريان اصلاحطلب را شاخص تعادل در دو جريان تعبير كرده و دوري گزيدن از اين دو را تندروي در هر دو جريان ميداند. او در ادامه كاربرد دو عبارت محافظهكاري و تندروي را كارآمدتر از دو اصلاح اصولگرايي و اصلاحطلبي عنوان ميكند. او با بيان اينكه اين روحيه محافظكاري در نيروهاي هر دوجناح مشاهده ميشود، گفت: «البته محافظهكاري در ايران تاكتيك است، نه مسلك سياسي.»
جوانگرايي؛ رمز پيروزي
از ديگر تاكتيكهاي پيروزي در انتخابات نزد برخي نيروهاي جريانهاي سياسي ميتوان به شعار جوانگرايي اشاره كرد؛ هر چند كه خود اين ايده فينفسه ايدهاي كارآمد است، چنانكه برخي اصولگرايان به آن اشاره داشتهاند. بيژن نوباوه، فعال سياسي-رسانهاي نزديك به جبهه پايداري كه سابقه نمايندگي در ادوار هشتم و نهم مجلس شوراي اسلامي را در كارنامه دارد، با اشاره به تشكيل شوراي وحدت، خطاب به اصولگرايان پيشنهاد ميكند كه در انتخابات مجلس يازدهم رو به سوي جوانگرايي بياورند. او ميگويد: «گروههاي مختلف اصولگرا بايد درنهايت به اين نتيجه برسند كه نيروهاي كارگراي متدين را انتخاب كنند.» هر چند كه نوباوه ذات اصلي مجلس را «نظارت بر دستگاههاي اجرايي» عنوان كرده، اما ادامه ميدهد: «فارغ از نگاه سياسي و اينكه مجلس فعلي چقدر اصولگرا يا اصلاحطلب است، بايد نگاه كاريزماتيك اسلامي به آن داشت... ببينيم چقدر نيروهاي حاضر در آن كارگرا و كاربلد هستند و چقدر از حقوق ملت دفاع ميكنند.» او با توصيه به اصولگرايان ميگويد: «بايد تصميمات جديد گرفته شود... با هر سليقه و نگاه بايد نيرويهاي توانمند و افرادي كه به وظايف كار نمايندگي به خوبي عمل ميكنند، انتخاب شوند.»
نوباوه در ادامه با اشاره به اينكه جوانگرايي سبب ميشود كه افراد انرژي بيشتري در كار و وابستگي كمتر به جريانهاي سياسي داشته باشند، گفت: «نيروهاي جوان ميتوانند انرژي و تعهد بيشتري داشته باشند، از طرفي نيز نسبت به گروهها و جريانهاي سياسي وابستگي كمتر و وارستگي بيشتري دارند.» البته او جوانگرايي را داراي آفتي چون ورود آقازادهها عنوان كرده و ميگويد: «اگر ما صرفا به لياقت و صلاحيتها نگاه كنيم چه اشكالي دارد كه فرزندان مسوولان نيز انتخاب شوند؟»
هر چند او معتقد است كه مناسبتر خواهد بود كه اين صلاحيت در درون ساختار تحزب و در درون حزب تعيين ميشود. نوباوه، نماينده پيشين تهران همچنين با نگاهي انتقادي به جوانگرايي و كار تشكيلاتي فراكسيون اميد مجلس و با اشاره به نقلقولي از عارف اشاره ميكند كه عارف گفته است، «من فقط 6 نفر اول ليست را ميشناسم.» نوباوه همچنين مدعي است افرادي كه منتسب اصلاحطلبان هستند و در مجلس در فراكسيون اميد حضور دارند، «بهطور كل منافع ملي را نميشناسند.»
اصولگرايان ليدر قطعي ندارند
گرد يك رهبر جمع شدن با گرد يك برنامه جمعشدن دو روي دو نظام سياسي متفاوت است كه عواقب خاص خود را به همراه دارد، چنانكه در سالهاي گذشته اصولگرايان گرد مهدويكني
گرد آمدند و امروز عواقب درگذشت او گريبانشان را گرفته است؛ عدم وحدت تنها يكي از اين عواقب است، اما گويا اين مورد براي اصولگرايان تجربه نساخته و مجدد بر آن پافشاري دارند.
محسن پيرهادي، چهره نزديك به قاليباف و دبيركل جمعيت پيشرفت و عدالت با تاكيد بر نياز اصولگرايان به رهبري در گفتوگويي كه با ايرنا داشته، ميگويد: «مديريت جريان اصولگرا از طريق شوراي وحدت در حال پيادهسازي است.» پيرهادي گفته است: «هيچ جرياني بينياز از راهبر يا ليدر نيست» و براي اين رهبري جريان اصولگرا ويژگيهايي نيز ترسيم كرده است. البته او معتقد است: «در شرايط فعلي، هيچ شخص واحدي به عنوان رهبر قطعي اصولگرايان مطرح نيست.» او متذكر شده است كه براي وحدت لازم است تصميمگيري درونحزبي و دستوري از بالا به پايين نباشد؛ تصميمگيريها پشت درهاي بسته انجام نگيرد و درنهايت در قبال تصميمهاي اخذ شده به مردم پاسخگو باشيم.
نبود يك گزينه مورد اجماع درميان اصولگرايان كه وحدتزا باشد، موردتوجه ديگر چهرههاي جريان اصولگرا بوده است، چنانكه ابوالقاسم رئوفيان، فعال سياسي اصولگرا، به آن اشاره كرده و در گفتوگو با اعتمادآنلاين گفته است: «اصولگرايان نه حدادعادل و نه باهنر را به عنوان ليدر برنميتابند. ذهنيت حاكم بر جريان اصولگرايي، كار تيمي است.» او همچنين به مساله اجماع نيروهاي اين جريان نيز اشاره كرد و افزود: «اتحاد انتخاباتي براي اصولگرايان محال است.» او اجماع اين جريان روي يك ليست نهايي را نيز تصور غلط و باطلي عنوان كرد اما در اظهارنظري متناقض مدعي شد كه اصولگرايان با آنكه به اتحاد نميرسند و ليست مشترك ندارند اما پيروز انتخابات هستند، زيرا مردم وضعيت امروز را نتيجه عملكرد اصلاحطلبان ميدانند.
دشمنان متحد؛ تندروهاي داخلي و خارجي
درمقابل اين باور ذهني برخي اصولگرايان كه وضعيت امروز صرفا نتيجه عملكرد اصلاحطلبان است، محمد مقدم، عضو مجمع روحانيون مبارز، در گفتوگو با اعتمادآنلاين ابراز داشت كه دو جريان تندرو در داخل و خارج با رسانههايي كه در اختيار دارند، در تلاش هستند كه اين شائبه را ايجاد كنند. او ميگويد: «ما بايد مسائل را براي جامعه تبيين كنيم، اما متاسفانه مجموعه اين جريان رسانه كافي و لازم را ندارد.» مقدم در ادامه تاكيد كرد كه دو جريان تندروهاي داخل و تندروهاي بيرون، كه همان جريانات برانداز هستند، تمام تلاششان بر اين است كه چهرههاي نشانهدار و تاثيرگذار جامعه را حاشيهنشين كنند و جريان اصلاحات را كه در كشور مايه اميد جامعه بوده، تضعيف!