پاسخ 3 تحليلگر اصلاحطلب به 3 پرسش «سعيد حجاريان»
سياستورزي، اصلاحات و انتخابات در ايران
شهاب دليلي
ديروز ياداشتي با عنوان «امكان يا امتناع سياستورزي در ايران» به قلم سعيد حجاريان منتشر شد كه در آن به بررسي وضعيت و شرايط انتخابات در ايران پرداخته بود. تا پيش از اين يادداشت، دو عبارت امكان و امتناع از مفاهيم كليدي تفكر سيدجواد طباطبايي در نقد وضعيت علوم انساني و به عبارتي امكان يا امتناع وضعيت تفكر در ايران محسوب ميشد؛ اما حجاريان در يادداشت خود اين دو مفهوم را در تحليل وضعيت انتخابات مجلس يازدهم به كار برد و فراتر از ديگر سوالات مطرح شده، در خصوص چند و چون انتخابات، به اين رخداد سياسي در وضعيت فعلي ايران امروز نگاه كرد.
گامها و شرطهاي مشاركت
ماجرا از آنجا آغاز شد كه عليرضا علويتبار در يادداشتي تحت عنوان «گامها و شرطها!» به شرايط و لوازم برگزاري انتخابات ميپردازد و ميگويد: «بحث بر سر اين است كه انتخابات و صندوق راي چه جايگاهي در راهبرد اصلاحطلبان و رويكردهاي اصلاحطلبانه دارد؟» او در ادامه توضيح ميدهد كه اين بحث بيشتر نظري و راهبردي است و پاسخ آن بازميگردد به اينكه ما چه تصوري از هدف اصلاحات داريم. علويتبار در ادامه براي گامها و شرطهاي مشاركت در رايگيري 5 گام را مطرح ميكند كه شامل گام اول: گفتوگو و توافق دروني، سازماندهي و شكلدهي به گفتارهاي مناسب. گام دوم: طرح عمومي ديدگاهها و گفتوگو با قشرها و گروههاي مختلف. گام سوم: ترغيب و تشويق افراد به ثبتنام و حضور در فرآيند تعيين صلاحيت. گام چهارم: ارايه فهرستي از نامزدهاي مورد تاييد و مورد حمايت. گام پنجم: حضور پاي صندوق راي و راي دادن است. البته علويتبار در اين يادداشت براي هر يك از اين گامها، شرطهايي جهت محققشدن را نيز برميشمرد. با طرح اين مساله از سوي علويتبار بود كه سلسله يادداشتهايي در قالب پاسخ به اين سوال منتشر شد. از مهمترين واكنشها به اين طرح مساله، يادداشت سعيد حجاريان بود.
امتناع يا امكان مشاركت
از اواخر تيرماه بود كه حجاريان در خصوص انتخابات مجلس يازدهم در مشقنو سلسله يادداشتهايي را در تشريح شرايط مواجهه با وضعيت انتخاباتي كشور منتشر كرد. او در يادداشتي با عنوان «امكان يا امتناع سياستورزي در ايران» به سياستورزي اصلاحطلبان و به تبع آن وضعيت كلي سياستورزي در ايران امروز توجه داشت و گفت كه اصلاحطلبي نوعي خاص از سياستورزي تغييرخواهانه است. حجاريان براي تحليل وضعيت انتخاباتي پيشرو، كمي از بالاتر به جغرافياي اوضاع سياسي كشور نگاه ميكند و به كليت مساله سياستورزي در ايران ميپردازد و ميگويد: «تا ديروز بحث غالب بر سر امكان و امتناع ايجاد تغيير و شيوه آن بود اما امروز، سياست ورزيدن در معرض پرسش جدي قرار گرفته است تا جايي كه بايد از نيروهاي سياسي خواست تا مقدمتا بگويند، بر اساس كدام دلايل سياستورزي را در ايران ممكن ميدانند؟» حجاريان در نظر دارد تا اين سوال را مطرح كند كه چرا نيروهاي سياسي موجود، پايبند «سياستورزي» به عنوان يكي از شيوههاي تغيير و تحول در يك نظام سياسي هستند و از شيوههاي ديگر كنشهاي جمعي تحولخواه چون جنگ داخلي، انقلاب، سابوتاژ، جنگ چريكي و... صحبتي به ميان نميآورند؟ همچنين شيوه «سياستورزي» در چه شرايطي محقق ميشود؟ و در چه شرايط و محيطي ممكن است. حجاريان در اين يادداشت، بر پايه برداشتي شخصي از آراي چالرز تيلي، نيروهاي موجود در عرصه سياست را شامل 3 دسته «صاحبان قدرت»، «اصلاحطلبان» (كه در نظريه تيلي، به عنوان «رقبا يا Contenders» مطرح است) و نيروي سوم با عنوان نيروهاي «چالشگر يا Challenger» توصيف ميكند. هرچند به نظر ميرسد اين تعابير در گفتار تيلي لزوما به معناي مدنظر حجاريان نيست. با اين همه اما اصلاحطلبان در سخن حجاريان نيروهايي هستند كه به صورت قانوني خواستار تغيير وضعيت موجود هستند و به نوعي رقباي صاحبان قدرت محسوب ميشوند. اما نيروهاي چالشگر بيشتر به دنبال آن هستند كه از جهات مختلف اين بازي را برهم بزنند.
به نظر ميرسد روي صحبت اين يادداشت حجاريان بيشتر به طرح مسالهاي است كه از سوي علويتبار مطرح شده است. او در انتها 3 پرسش اساسي را پيش روي كنشگران سياسي در وضعيت امروز ايران قرار ميدهد و لازم ميداند كه هر كنشگر سياسي بايد به آنها پاسخ بگويد. پرسشهاي 3 گانه حجاريان از اين قرار است: «آيا سياستورزي در ايران ممكن است؟ آيا اصلاحطلبي در ايران ممكن است؟ و آيا انتخابات در ايران ممكن است؟» او پايان اين يادداشت را با تكرار عبارت مشهور مهندس بازرگان خطاب به قاضي به پايان ميبرد. بهزعم حجاريان اين جمله ناظر به پيدايش شرايط امتناع سياست در ايران آن روزگار بود. چنانكه از آن مقطع به بعد روند انقلاب با شيوههاي خشونتآميز همراه شد.
به نظر ميرسد، حجاريان پيشتر نيز اين سوال را در يادداشتي تحت عنوان «اينجا استانبول نيست!» به گونهاي ديگر مطرح كرده است. آنجا كه مينويسد: «آيا هنوز ميتوان پيرامون راي و انتخابات سخن اصلاحي گفت؟» شايد حجاريان پيشتر خود نيز به سوال سوم در ياداشتهاي قبلي خود پاسخ داده است. آنجا كه در بخشي از ياداشتي با عنوان «خط امام، اصلاحات و جنبش سبز» اشاره ميكند كه «راي در انتخابات، در زبان عربي به درستي به «صوت» ترجمه شده و به همين سبب انتخابات هم «تصويت» خوانده ميشود؛ فرآيندي كه صداي جمهور و ديگر صداهاي مختلف اعم از موافق و مخالف و ممتنع شنيده ميشود.» او در يادداشتي ديگر با عنوان «اينجا استانبول نيست!» با اشاره به اين ترجمه از كلمه راي ادامه ميدهد: «در انتخابات اخير شهرداريهاي تركيه كه با شكست همراهان اردوغان همراه است، شاهد هستيم به دليل توازن قوا «صدا»ي مردم به وضوح شنيده ميشود. اما برخلاف تركيه، راي دادن در ايران هنوز بيانگر به رسميت شناخته شدن «صدا»ها نيست. به اين ترتيب ميتوان گفت مشكل فرآيند انتخابات ايران، به رسميتشناسي صداهاست و تا زماني كه اين مساله مرتفع نشود، تغييراتي ملموس پديد نخواهد آمد و جمهور، راهي جز نظاره كردن ندارند.» به نظر ميرسد كه حجاريان در پايان يادداشت «امتناع يا امكان سياستورزي در ايران» به نحوي در لفافه، به پرسش نخست نيز پاسخ داده و تنها پرسش دوم و سوم است كه بيپاسخ ميماند. اما آنچه در ادامه ميخوانيد پاسخ حسين نورانينژاد، فعال سياسي و سخنگوي حزب اتحاد ملت و همچنين محمد عطريانفر، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي صادق جوادي حصار، روزنامهنگار و عضو شوراي مركزي حزب اعتمادملي، است به اين 3 پرسش سعيد حجاريان.