محمدصادق جواديحصار، عضو شوراي مركزي اعتماد ملي:
لزوم ارايه تعريفي از كنشگري كه تداعيگر «جامعه مدني» باشد
1- آيا سياستورزي در ايران ممكن است؟ آري
به نظر ميرسد از مجموع سخنان آقاي حجاريان در اين يادداشت بايد دريابيم كه هنوز سياستورزي در ايران در مرحله امكان و امتناع است و آن بنبست نهايي كه ايشان اشاره كرده و نتيجه گرفتهاند كه سياستورزي در ايران غيرممكن است يا ميتواند غيرممكن باشد، نيست. همانطور كه حجاريان به جمله آقاي بازرگان در محكمه شاه اشاره ميكنند، به نظر ميرسد در اين مرحله ما هنوز در
گيرو دار امكان و امتناع هستيم. خود سوالات مطرحشده توسط آقاي حجاريان بيشتر معطوف به اين امكان و امتناع است؛ به عبارتي هنوز نسخهاي وجود ندارد و ايشان ارايه نكردند و اميدوارند گفتوگوها به شيوه سياستورزي همچنان تنها شيوه ميان شيوههاي كنشگري باقي بماند؛ البته اين مستلزم آن است كه صداي تمام نيروهاي تحولخواه شنيده شود. به اين ترتيب سياستورزي از ديگر شيوههاي كنشگري از مزيت بالاتري برخوردار است.
البته بايد يادآور شويم كه اين يادداشت آقاي حجاريان در مفروضات با مشكلاتي روبرو است. اين مشكلات در نسبت نيروهاي سهگانهاي است. حجاريان تنها به صاحبان قدرت، اصلاحطلبان و نيروهاي چالشگر اشاره ميكند و وجود نيروي ديگري را مفروض نميگيرد. درصورتي كه اين وضعيت خيلي با شرايط كنوني منطبق نيست.
2- آيا اصلاحطلبي در ايران ممكن است؟ آري اما مشروط
در پاسخ به اين پرسش بايد به تاريخ گذشته اصلاحات از سال 76 تا امروز مراجعه كنيم. اگر سايه سيطره نيروهاي غيراصلاحطلب در عرصه سياست ايران سنگيني ميكند، اين وضعيت ميتواند در درون گفتمان اصلاحات نيز وجود داشته باشد؛ به عبارتي ديگر چرا اصلاحطلبان از چندين سال، نمادها و نمودهاي اصلاحطلبانه را تعديل نميكنند و در حقيقت سايه آن نمودها و نمادها هر وقت كمي كمرنگ ميشود، الگويي ارايه ميشود كه آن نمودها و نمادها را به سيطره اصلي خود بازگرداند. براي مثال در دورههايي از انتخابات، اصلاحطلبان شركت خود در انتخابات را مشروط به حضور رجال درجه يك خود ميكنند. حال رجال درجه يك چه كساني هستند؟ همانكساني كه در مجلس ششم ردصلاحيت شدند. آيا مشكل جامعه ايران اين است كه همان افراد برگردند يا مشكل ايجاد تغييرات ساختاري و زمينهسازي براي گردش آزاد نخبگاني است؟ لذا به نظر ميرسد كه امروز بيشتر نيازمند اصلاح در گفتمان، اصلاح در نوع ايده، اصلاح در نوع نگاه به لوازم جامعه مدني، اصلاح در روشها و... هستيم. اگر سياستورزي را بهمثابه تدبير مُدن بدانيم، به اين معنا است كه اگر راههايي را رفتيم و تجربه كرديم كه آن كارها كارآمد نيستند، راههاي ديگر را آزمايش كنيم.ما نبايد به گونهاي رفتار كنيم كه آن بخش از جوانان ما كه تجربه سالهاي اول انقلاب و دهه 50 و 60 را ندارند و نديدند، صرفا تغيير عنوان را ببينند و تفاوت روشها و راهها را تجربه نكنند. امروز تنها نگراني آن است كه برخي نيروهاي جريان اصولگرايي خودنظامپنداري ميكنند و باور دارند كه نظام جمهوري اسلامي، قائم به حضور اين طرز تفكر آنها و حضور اين اشخاص است. امروز اين ايراد در اردوگاه اصلاحطلبي هم وارد است. برخي آقايان همچنان ميگويند اصلاحطلبي با اين نمادها و نمودها تعريف ميشود؛ بايد تعريفي از اين رويكرد كنشگري مطرح شود تا تداعيكننده جامعه مدني باشد و در آن نظارت و مشاركت به شكل آزادانه برقرار باشد. نبايد رقابت بر سر اين باشد كدام فرد كانديدا شود و به قدرت برسد، بلكه بايد رقابت بر سر انتخاب اين باشد كه كدام برنامه بهتر است و كدام برنامه شايستهاي از رقابت باز ميماند. اگر اين تحول گفتماني را ايجاد كنيم، شايد بتوانيم در اردوگاه اصلاحطلبي هم حرفهاي جديدتر را مطرح كنيم.
3- آيا انتخابات در ايران ممكن است؟ آري
با پيشفرضهايي كه آقاي حجاريان در اين يادداشت كنار هم چيدهاند، امكان انتخابات در اين شرايط ممكن نيست. اگر اين به اين معنا باشد كه ما بايد عرصه انتخاباتي را ترك كنيم و با قدرت از نوع ديگري به كنشگري بپردازيم و آن نوع ديگر در شرايط فعلي سم مهلك براي يكپارچگي كشور، براي سلامت و صلابت است. به نظر ميرسد انتخابات يكي از حقوقي است كه مردم به دست آوردند و صاحبان قدرت تلاش دارند تا اين حق را كماثر كنند و ما نبايد در مسير اميال و خواستههاي آنها گام برداريم و با كمرنگ كردن حضور مردم در عرصه انتخابات؛ ولو اينكه ما را انتخاب نكنند، جامعه ايران را از يك حق سرنوشتساز محروم كنيم.