ادامه از صفحه اول
وابستگي بن سلمان و غرب
نظام سياسي عربستان بسته است، ساخت فكري نظام حاكم و جامعه، بسيار محدود است و شخص بن سلمان هم فردي مستبد و خودكامه است. در چنين ساختاري نميتوان انتظار داشت كه گردشگري و آزادي گردش اطلاعات بخشي از مباني مورد پذيرش حكومت و جامعه باشد. نظام بسته درباري عربستان سعودي، همواره اخبار، اطلاعات و گزارشهاي حاكميت را بهشدت كنترل ميكند و اجازه نميدهد كه اطلاعات مرتبط با حكومت به بيرون درز كند، اگر هم شاهزاده يا مديري شورشي قصد افشاي اطلاعات داشتهباشد به سرعت ساكت ميشود يا دست كم از چارچوب قدرت كنار گذاشته ميشود. حضور گردشگران و نمايندگان جهان خارج، آنچنان با اين شرايط سازگار نيست.
با اين حال، افكار عمومي غربي با شرايطي مواجه شده است كه با وجود دگمهاي هميشگي در عربستان سعودي، برنامهاي مشابه چشمانداز 2030 از حكومت اين كشور بيرون آمده است. اين چشمانداز به نوعي نشان از آمادگي حكومت عربستان براي نوعي تغيير در شيوه حكومتداري از سوي محمد بن سلمان است. حكومت سعودي در حال تجربه دومين تغيير ساختار در شكل نظام سياسي- اجتماعي عربستان سعودي است. اولين تغيير عمده از اين دست را در دوران حكومت فهد بن عبدالعزيز، شاهد بوديم كه به نوعي ساختار قبيلهاي و بافت سياسي-اجتماعي را تغيير داد و شاهد بوديم كه به نوعي ديوانسالاري مدرن در حكومت عربستان راه پيدا كرد و ساختار شهرنشيني مدرن و زيرساختهاي كلانشهري در اين كشور وارد شد. دوره دوم را محمد بن سلمان آغاز كرده است. دو مبناي اصلي ديدگاه خاورميانهاي به توسعه در برنامه تحولات او وجود دارد. ديدگاه اصلي چشمانداز 2030 تحول اقتصادي است كه تامينكننده پول براي رفاه و ثروت شهروندان عربستان است و ديگري ثبات سياسي كه به دليل جوانسالي محمد بن سلمان و چشمانداز حكومت او بعد از پدرش براي چندين دهه پيش رو، ميتواند اميد شهروندان عربستان به چشمانداز توسعه را افزايش دهد. اما در اين ميان، قطعا اثرات منفي اقدامات او در افكار عمومي را نميتوان ناديده گرفت. از يك سو قتل جمال خاشقجي و از سوي ديگر جنگ در يمن، به اهرم فشار افكار عمومي به دولتهاي غربي براي قطع حمايت از عربستان سعودي تبديل شده است. در شرايطي كه دولتهاي غربي به دلايل ژئوپوليتيك، ميل و اراده كافي براي حمايت از جاهطلبيهاي محمد بن سلمان در يمن دارند، اما فشار افكار عمومي باعث شده است تا حكومتهاي غرب براي كمك به عربستان سعودي به زحمت بيفتند. براي دولتهاي غربي، به ويژه قدرتهاي اروپايي، رابطه با عربستان سعودي همزمان با جنگ يمن دو دستاورد در پي دارد، يكي درآمد حاصل از فروش اسلحه به عربستان و ديگري كنترل بر آبراه استراتژيك بابالمندب. دولتهاي غربي به شكل بنيادين علاقهمند هستند كه كنترل بر آبراه استراتژيك تنگه بابالمندب در اختيار يك متحد غرب قرار گيرد و در اين مسير از نفوذ عربستان در يمن استقبال ميكنند، چرا كه از نظر آنها گزينه جايگزين براي عربستان، كنترل جمهوري اسلامي ايران و انصارالله يمن بر اين آبراه است كه از نظر آنها عناصر غيرمتحد و غيرهمسو تلقي ميشوند. در چنين شرايطي دولتهاي غربي با وجود منفعت اقتصادي و سياسي كه در كمك به عربستان در جنگ يمن ميبينند، به دليل فجايع انساني در اين جنگ و همزمان قتل فجيع جمال خاشقجي، روزنامهنگار منتقد در يك كشور خارجي، بهشدت تحت فشار قرار دارند تا كمكهاي خود را به حكومت سعودي قطع كنند. نياز متقابل سعودي و غرب به يكديگر باعث شده است تا تلاشها براي مهار افكار عمومي و بهبود وجهه عربستان در رسانههاي غربي و در ميان افكار شهروندان كشورهاي اروپايي و امريكا، سرعت بيشتري بگيرند و رياض سرمايهگذاري بيشتري براي گشايش درهاي خود به روي گردشگران خارجي و انتشار تصاوير دلچسبتر و فريبندهتر از عربستان سعودي به جاي تصاوير فجيع و دردناك جنگ و قحطي در يمن، انجام دهد.
توفان طالبان در راه است
گفتوگوهاي هفتگانه امريكا با طالبان توسط زلماي خليلزاد بر خروج نيروهاي اين كشور و ناتو از افغانستان، تعهد گرفتن از طالبان، آغاز مذاكرات بينالافغاني و آتشبس استوار بوده است. امريكا در خروج از افغانستان عجله دارند و اين را طالبان خوب فهميدهاند. انفجار خودروي انتحاري سه روز قبل در كابل كه به كشته شدن 10 نفر و ازجمله يك نظامي امريكا منجر شد و طالبان رسما مسووليت آن را برعهده گرفت، فشاري مضاعف بر امريكاست. جالب اين است اين حادثه تروريستي به درستي و فراگير در رسانههاي امريكا منعكس نشد و حكومت امريكا تعمدا از كنار اين ماجرا عبور ميكند تا هر چه زودتر توافقش را با طالبان به سرانجام برساند. پمپئو، وزير خارجه امريكا هنوز توافق را امضا نكرده و همهچيز به اين سمت ميرود كه ترامپ با امضاي توافق رسما مسووليت اين اقدام را برعهده بگيرد. وضعيت كابل اين روزها بحراني است. توفان طالبان در راه است و دولت مركزي نميتواند در مقابل خواست و اراداه ترامپ بايستد. چند روز قبل اشرف غني رييسجمهور اين كشور بدون اشاره به امريكا گفت: ميخواهند يك گروه مرموز و نقابپوش را در افغانستان سر قدرت بياورند. دولت كابل هيچ اطلاعي از جزييات توافق با طالبان ندارد. امريكا كه عملا در سالهاي اخير به هيچ توافقي پايبند نبوده حالا به توافق با طالبان دل بسته است. در نشست بينالافغانياي كه به ميزباني آلمان و دولت قطر چندي قبل در دوحه برگزار شد، طالبان تعهد كرده بودند كه غيرنظاميان، نهادهاي آموزشي، صحي و تاسيسات اجتماعي را هدف حملات قرار ندهند و تلفات غيرنظاميان را نيز تا حد ممكن پايين بياورند. اما پس از اين نشست حملات انتحاري و انفجارياي كه در آن غيرنظاميان آسيبديده و مراكز آموزشي و اجتماعي هدف قرار گرفته در كابل، ننگرهار، كندهار و مناطق ديگر بيشتر از گذشته تكرار شده است. با امضاي توافق، امريكا نخست 5400 نفر از نيروهاي خود را از افغانستان خارج كرده و اين كشور پنج پايگاه خود را در عرض 135 روز ميبندد. بخش بزرگ 17000 نفري نيروهاي خارجي در عرض 18 ماه از افغانستان بيرون خواهند رفت. خروج سريع نيروهاي امريكا از افغانستان مانند آنچه در عراق چند سال قبل رخ داد، به سقوط دولت كابل، قدرتيابي طالبان و قدرت گرفتن القاعده و داعش در اين منطقه منجر خواهد شد. با چشمان غيرمسلح هم ميشود فهميد كه توفان در راه است.