• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4460 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۰ شهريور

غرش شبانه‌روزي ماشين‌آلات تخريب در شمال

عبدالحسين طوطيايي

در گذر از جاي جاي كوهپايه‌هاي شمال كشور، از گردنه حيران گرفته تا انتهاي جنگل‌هاي گلستان، ماشين‌آلات تخريب شبانه‌روز بر آخرين بقاياي سبز حيات يورش برده و همچنان زندگاني درو مي‌كنند. آنچه كه در اولين و در ذهن هر بيننده اندوهگيني متبادر مي‌شود اين است كه گويي متوليان محيط زيست و مديريت‌هاي مرتبط براي باز داشتن اين روند تراژيك تخريب وجود خارجي ندارند. شايد الزامات آنان به حضور در جلسات‌، مراسم و همايش‌هاي مختلف و به خصوص تعطيلات پرشمار مانع از آن باشد كه مجال نظاره به فاجعه‌اي كه سال‌هاست در حال رخ دادن است را داشته باشند. جلساتي كه اگر در خلال آن با صرف شيريني و ميوه به خير و خوشي تمام مي‌شود اما همزمان هر جلسه چه بسا ده‌ها هكتار از با ارزش‌ترين مراتع و عرصه‌هاي جنگلي با هجوم بي‌امان اين ناوگان تخريب براي هميشه در مسلخ غفلت و فراموشي نابود مي‌شوند. اكنون مزيد بر حصر مديريت‌ها در جلسات، شورا‌هاي هر روستايي نيز در اين خطه و در مناسباتي فاميلي و عاطفي نقش پررنگي در امتداد غرش اين ماشين‌آلات در سراسر ارتفاعات حاشيه خزر بر عهده دارند.

براي بررسي روند نا‌ايستاي اين تخريب، نيازي به جست‌وجو در اين مسافت طولاني نيست. كافي است كه تنها به نقاطي مانند كلاردشت سري بزنيم. آنها كه از كلار دشت چند دهه قبل هنوز خاطره‌هايي دارند عمق فاجعه كنوني را نمي‌توانند باور كنند. از اولين پيچ به سمت مرزن آباد ده‌ها بنر و پوستر تبليغاتي براي فروش ويلا و زمين، ورود هر
تازه وارد را به خطه كلاردشتي كه ديگر هرگز زيبا نيست خوش آمد مي‌گويند. انبوه ساختمان‌هاي نا‌منظم در مسير به طرف مركز منطقه، به هر بيننده‌اي آگاهي مي‌دهد كه ديگر جنگلي وجود ندارد و اين ساخت و ساز‌هاي هيستريك حكم‌فرماست. قانوني كه در غيبت مسوولان گرفتار جلسات عملا به صد‌ها واسطه و بساز بفروش واگذاشته شده است. سوداگراني كه در تعامل با شهرداري و ارگان‌هاي توزيع‌كننده آب، برق، گاز و تلفن فرش قرمز پيش پاي مسافريني گسترده‌اند كه به يمن بنزين ارزان سراسيمه خود را از آلودگي تهران به اين زباله دان بزرگ مي‌رسانند.

در اين تابلوي زيباي پاره‌پوره شده، شهرداري كلاردشت اكنون در ترافيكي آشفته و خود‌ساخته چشم به ايستگاه تحقيقاتي غلات كلاردشت دوخته است. ايستگاهي كه زماني براي سرعت دادن به روند اصلاح گندم پذيراي كارشناسان برجسته جهاني بود تا در خلال بازديد شيفته بي‌قرار طبيعت سحر‌انگيز اين منطقه نيز بشوند. شهرداري كلاردشت اكنون و با شگفتي بر در ورودي اين واحد تحقيقاتي مانع گذاشته تا ثابت كند كه رونق ناشي از تخريب منطقه را به رونق توليد براي كشور ترجيح مي‌دهد. تخريبي كه اگر براي چاه مردم حال و آينده كشورمان آبي نداشته باشد اما براي آنها كه بر آخرين ريزه‌هاي كالبد مرده كلاردشت مي‌چرخند قطعا ناني خواهد داشت. بدون ترديد رفتار مقتدرانه شهرداري با اين واحد كوچك تحقيقاتي تنها رفتار و سياست سليقه‌اي يك شهردار نيست. اساسا در فرهنگ زيست- نفتي كه دامنگير مردم و عمده‌اي از صاحبان كرسي‌هاي مديريتي شده است توليد و توسعه پايدار مقوله‌اي بيگانه و نا‌آشناست. چه بسيار مسوولان اجرايي در خلال اين چند دهه براي اثبات شايستگي دوران كوتاه مديريت خود چنگ به سيماي شكننده طبيعت كشور كشيدند. به ياد دارم كه در ايام دولت دهم، استاندار وقت استان البرز براي توسعه شهري يكصد هكتار از اراضي آموزشي پرديس كشاورزي و منابع طبيعي را از دانشگاه تهران مطالبه كرد كه با مخالفت و مقاومت رييس پرديس مزبور روبرو شد. شگفتا كه به حكم فرهاد رهبر رياست وقت دانشگاه تهران، اين رييس پرديس بود كه از سمت خود بركنار شد. به نظر مي‌رسد مادامي كه هنوز چشم به آخرين ذخاير نفت و گاز دوخته‌ايم تيغ نگاه عجولانه و آمرانه صاحبان اهرم و در غفلت عمومي همچنان برگلوي نازك منابع توليد و عرصه زيستي كشيده شود.

پژوهشگر كشاورزي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون