لزوم آموزش موسيقي مذهبي
هوشنگ جاويد
مرثيهسرايي و نوحهخواني از هنرهاي ريشهدار در فرهنگ ايران است كه در دورههاي مختلفي از تاريخ دچار تحولات عميقي شده است. يكي از دوران تحول در اين هنر كهن انقلاب اسلامي است. موضوع نوحه و نوحهخواني بعد از انقلاب وارد فضايي حماسي ميشود. يعني نوحههايي كه تا پيش از اين فقط باعث اشك و اندوه ميشد از اين پس وارد حيطهاي حماسي ميشود. در جبهه نيز شيوههاي جديدي از نوحهپردازي شكل ميگيرد. تا پايان جنگ اين شكل از نوحههاي جديد ادامه پيدا ميكند. اما پس از اتمام جنگ عدهاي يا جرياني تحت عنوان نوآوري سعي كردند همان فرهنگ دفاع مقدسي را ادامه دهند با اين تفاوت كه در اين مسير نوحهخوانهاي خوب جبههها را وادار كردند، كارهايشان را با اركستر اجرا كنند. به عقيده من از همين جا بود كه آسيبها شروع شد. چراكه نوحهگر بايد نوحهگري كند. درست است كه نو را حلاوتي دگر است و در اين هنر نيز نوحهها بايد تازه و سخني نو داشته باشد و رويكرد آن نسل هم نو شدن بود اما نميتوان تحت عنوان نوآوري دست به هر كاري زد. در اواخر دهه 70 و ابتداي دهه 80 شاهد لطمه جدي به نوحيگري هستيم. در اين دوران سطح ادبيات نوحه به شدت نازل شد. ملوديها گاهي در حد موسيقيهاي كلابهاي شبانه زوال پيدا كرد. تا جايي كه امروز گاهي شاهد رد پاي سبكهايي مثل رپ و راك هم هستيم.
با اين حال تذكرات جدي و بجاي مسوولان و پژوهشگران و كساني كه دلسوز فرهنگ بودند هم راه به جايي نبرد. كوتاهي سازمانهاي مربوط در اين مدت و غفلتهاي بسيار باعث شده اين هنر مظلومتر از ديگر هنرها شود و متاسفانه از اصالت خود فاصله زيادي گرفته و مشخص نيست به كدامين سو ميرود.
جاي خالي رشته تخصصي آموزشي در آموزش عالي ما بسيار خالي است حتي اگر امروز هم آموزش درست و مدون اين هنر ارزشمند به صورت دانشگاهي شروع شود، دير نيست.