• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4460 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۰ شهريور

كوروساوا؛ نيازي كه از آن غافليم

امير پوريا

در سال‌هاي اوليه بعد از انقلاب تا پيش از دوران اصلاحات و توسعه فرهنگي، خبري از اكران يا پخش تلويزيوني فيلم‌هاي امريكايي نبود و حتي فيلم‌هاي فرانسوي و آلماني هم به ندرت ممكن بود از تلويزيون به نمايش درآيد. به اين معنا مي‌توان گفت كه اتفاقا امروز خبر گشايش‌هاي فرهنگي اصلاحات و شكستن تابوي استفاده از محصولاتي كه با مهر غربي و امريكايي تكفير مي‌شد، بيش از همه به سازمان صدا و سيما رسيده و جدول هفتگي فيلم‌هايي كه از شبكه‌هاي مختلف تلويزيوني اين سازمان پخش مي‌شود، هميشه بيشترين عناوين فهرست خود را با فيلم‌هاي مشهور يا معمولي امريكايي پر كرده است. اما در دهه‌هاي شصت و هفتاد، تلويزيون به نيت تحقق شعارهاي ضدامريكايي سراغ محصولات سينمايي بلوك شرق، آسيا و گاه هم امريكاي لاتين مي‌رفت و از توماس گوتيه رز آلئاي كوبايي تا كريشتف زانوسي لهستاني تا زوج فيلمساز روس الم كليموف و لاريسا شپيتكو، كارهاي فيلمسازاني را نشان مي‌داد كه با يكي، دو فيلم‌شان در برخي دوره‌ جشنواره‌هاي هنري اروپا مطرح شده بودند؛ اما اينكه سينماي محدودشان جاي جلوه‌هاي گوناگون سينماي امريكا و - برخلاف تصور مناديان آن شعارها- تعابير انساني جاري در فيلم‌هاي هاليوودي را بگيرد، به هيچ‌وجه در حق دست‌كم دو نسل از نوجوانان و جوانان سينمادوست پاي تلويزيون روا نبود. اين ميان، تنها جايي كه تلويزيون داشت ندانسته و به سياق مثل «عدو شود سبب خير»، چشمان و گوش‌هاي بيننده خود را به رويارويي با جواهرات گرانسنگي مهمان مي‌كرد، نمايش آثار آكيرا كوروساوا بود كه مي‌توانست همه آنچه سينماي امريكا و ژانرهاي نام‌آشناي آن، از وسترن و رومانس و ملودرام تا نوآر و تاريخي و حتي كمدي به دنبالش بود، يكجا در خود حفظ و به روح هر فرد تشنه خلاقيت در طرح مسائل انساني تقديم كند.

فيلمسازاني را در ذهن خود فهرست كنيد كه اگر ناچار شويد بهترين فيلم‌شان را برگزينيد، نتوانيد به اين سادگي تصميم بگيريد و از بين چندين و چند اثر متعالي‌شان، يكي را ترجيح بدهيد. در نهايت و به ناچار، به اين گريزراه برسيد كه مثلا پنج فيلم‌شان را يكجا و در رتبه‌اي مشابه، كنار هم بگذاريد و بهترين كارهايش بشماريد. براي بنده يكي از نخستين نمونه‌هاي اين وضعيت بغرنج در انتخاب، كوروساواست. اگر بخواهيم به جاي دلبستگي صرف به تكنيك‌ها و دستاوردهاي زيبايي شناختي آثارش، صفت مشخصي به كار او ببخشيم، «انسان‌ساز» مي‌تواند گويا باشد. براي خود نگارنده، حجم عظيمي از اولين مواجهه‌ها با مفاهيم، مرهون او بوده است: اينكه نگاه به اختلاف طبقاتي مي‌تواند زمينه بسياري از تفكرات انساني و فراتر از مباحث اقتصادي يا حتي نگرش حزبي چپ‌ها باشد، با دو فيلم بزرگ اما كمتر شناخته شده او «در اعماق» و «بالا و پايين» دستگيرم شد. اينكه شجاع‌ترين قهرمانان هم مي‌توانند قرباني معاملات ميان آدم‌هاي ديگر شوند، درس پايان «هفت سامورايي» بود. اينكه آدمي در زندگي جاري‌اش حتي بيش از احتمالات اخروي به رستگاري نيازمند است، آموزه «ريش قرمز» و «راشومون» و «زيستن» بود كه بعدها در حجم عمده‌اي از آنچه دوست داشته‌ايم، از ملويل تا جارموش تا تارانتينو تا مك دانا، به اصل بدل مي‌شد و بيراه نبود اگر رگه‌هاي گوناگونش را تحت تاثير كوروساوا بدانيم. نسبت آدمي با طبيعت، هيچ‌گاه طنيني چون «درسواوزالا» نيافت و اينكه قدرت طلبي حد نهايي شقاوت و قساوت را با هم در آدمي پديدار مي‌كند، در «سريرخون» و «كاگه موشا» و «رن/آشوب» به اوجي رشك‌انگيز مي‌رسيد و در فيلمنامه كوروساوا كه فيلم «قطار افسارگسيخته» (آندري كونچالفسكي) بر اساس آن ساخته شد، مفهوم حيوانيت انسان كه حتي شنيع‌تر از خود جانوران است، به هشداري هولناك انجاميد. حتي اينكه سينما مي‌تواند پذيراترين همراه خيال‌سازي‌هاي آدمي باشد در كار عجيب كوروساوا كه در پيري، خواب‌هاي كودكي‌اش را در «روياها» به فيلم برگرداند، برايم تثبيت شد و اين زمان ديگر در آستانه نوشتن درباره سينما بودم و اولين مواجهه‌ها به واسطه دنياي كوروساوا، از كودكي تا زمان ارتكاب نقادي سينما امتداد يافت.

نمي‌دانم چه عاملي جوانان امروزي عشق سينما در ايران را از بازشناسي آثار كوروساوا دور نگه داشته است. اينكه زماني تلويزيون زياد آنها را پخش مي‌كرده، موجب شده آنها را دست پايين بگيرند؟ اينكه از مفاهيم اخلاقي سرشارند، در جامعه نصيحت زده ما نوعي دلزدگي به وجود آورده و نمي‌گذارد آدم‌ها بنشينند و ببينند چگونه مي‌توان زيبا و رها و دور از پند و اندرز، اخلاقيات را همچون كوروساوا به درام و زندگي درآورد؟ نوعي احساس بيگانگي با فرهنگ خاور دور و زبان و حركات و زندگي ژاپني، سبب اين گسست فرهنگي شده؟ هر چه باشد، نياز به بازخواني جهان كوروساوا و جهان از چشم كوروساوا، در دوران ما به قدري جدي است كه نبايد از آن چشم پوشيد. زادروز او و اين يادداشت را بزنگاهي براي شروع رفع اين نياز بگيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون